پیشحرف: در این مطلب از ایدهای صحبت میکنم که زندگی نویسندگی مرا برای همیشه دگرگون کرد. این ایده در یک جملهی ساده خلاصه میشود: «نوشته حین نوشتن شکل میگیرد»؛ اما همین یک جمله باعث شده که طی سالیان گذشته حتا یک روز هم از نوشتن و تولید محتوا دور نیفتم.
کاش نوشتن همیشه مثل تصویر بالا پیش میرفت.
مینشینی پشت میز حس میکنی خوابت میآید، بااینکه وسط روز است و هیچ هم کمبود خواب نداری. فکرت را از خواب منحرف میکنی و به این فکر میافتی که باید کارهای راهاندازی سایتت را از دوستت پیگیری کنی، اما به خودت میگویی نه الآن وقت این کار نیست. کمی روی صندلی جابجا میشوی، حس میکنی استعداد نویسندگی نداری، نوشتن برایت کار راحتی نیست، نمیتوانی پنج دقیقه بدون وول خوردن پای لپتاپ آرام بگیری. به دسکتاپ شلوغت نگاه میکنی و همه فایلها را میریزی توی یک پوشه و تصویر صفحه زمینه نمایان میشود و به تو یادآوری میکند که اینها همه بهانۀ ننوشتن است.
ما در مقاله جداگانه در مورد اینکه نوشتن چیست ؟ و هدف از نوشتن چیست؟ به طور مفصل به این موضوع پرداختهایم که پیشنهاد میکنم آن مقاله را نیز بخوانید
اما از طرفی دلیل محکمی داری، میگویی هیچ ایدهای برای نوشتن ندارم.
هر طور شده یکی دو سطر مزخرف مینویسی، سرت را میخارانی. هیچ چیز بهدردبخوری توی ذهنت نیست که بنویسی. اگر خیلی با اراده باشی، پنجاه صد کلمه تایپ میکنی و میروی دنبال پیگیری کار سایت و چک کردن موبایل و هزارتا کار دیگری که نوشتن را مثل همیشه موکول میکنی به زمانی که چیز خوبی به ذهنت برسد. به خودت میگویی بگذار مقداری پرسه بزنم و کار را به فرشتههای الهام بسپارم. شاید کمی بعد سروکلهی ایده پیدا شد.
روزها همینجوری سپری میشود، هرازگاهی چیزهای خوبی مینویسی، اما میدانی هنوز با نوشتن راحت نیستی. تمرین نوشتن و تولید محتوا روز به روز برایت سختتر سخت میشوی. میگویی پس کو آن همه ایده که برای نوشتن جستار و داستان داشتم. گمان میکنی چاه ذهنت خشک شده؛ هر چیزی هم دربارۀ خلاقیت و ایدهیابی میخوانی در عمل جواب نمیدهد.
این حکایت اغلب ماست، مایی که به قدرت نوشتن پی بردهایم از انجام آن لذت میبریم اما به خاطر نداشتن ایده همیشه از نوشتن دورافتادهایم.
میخواهم برایتان از نکتهای بگویم که بسیاری از نویسندگان بزرگ و حرفهای روی اهمیت آن تأکید میکنند. مدتهاست میکوشم همین نکتۀ ساده را به خودم بفهمانم و درعمل به آن پایبند باشم. چون میدانم توجه و تعهد عملی به ایدۀ مطرحشده در همین جملۀ ساده، نخستین و مهمترین گام مهارتیافتن در نوشتن است.
موضوع این است:
مسئله، اجرای همین یک نکته در عمل است، دانستن یک چیز و حتا خوب دانستن آن با اجرای عملی آن، ماجرایی کاملاً متفاوت است.
وقتی شروع میکنید به نوشتن و بیوقفه ادامه میدهید، تازه بعد از نوشتن حدود یکی دو هزارکلمه روزمرهنویسی و مزخرف و پرتوپلاست که اولین ایدهها آشکار میشوند.
فواید نوشتن را حین نوشتن کشف کنید.
به این جنبهی موضوع هم نگاه کنیم: اگر از قبل بدانیم قرار است چه چیزی را روی کاغذ بیاوریم، رمز و راز و جادوی فرایند نوشتن از بین میرود.
مارگریت دوراس در این رابطه گفته:
اگر بناست بدانم میخواهم از چه چیزی بنویسیم. اصلاً چرا باید سراغ نوشتن بروم؟
شاید شما بهعنوان یک نویسندهی غیرداستانی بگویید شکلگیری نوشته در حین نوشتن برای نگارش داستانهای تخیلی است، اما برای نوشتن مقاله و محتوای تجاری و تبلیغ نویسی که نمیتوان بدون ایده شروع کرد.
جالب است که بدانید فروید که او را به خاطر کتابهای غیرداستانیاش در حوزهی روانشناسی میشناسیم دربارۀ نوشتن چنین اعتقادی داشت: «کنجکاوم چه خواهم نوشت.»
مشهور است ارشمیدوس از خوشحالی ایدهای که پیدا کرد، عریان از حمام دوید بیرون و گفت: «یافتم! یافتم!»
حالا این حکایت، استعاره از لحظاتیست که به صورت شهودی در یک آن ایدهای در ذهن ما جرقه میزند.
زندگی یک نویسندۀ حرفهای پر از این لحظههاست. اما رسیدن به این لحظات طلایی نیازمند بستری مناسب است. شاید آزادنویسی روزانه را بتوان بهترین بستر شکلگیری این ایدههای خلاقانه دانست. بنابراین مطلوب است برابر دانستن صفحات آزادنویسی با وان حمام ارشمیدوس.
با آزادنویسی روح خودتان را آزاد کنید.
تماشا کنید | پیشنهادی برای شروع نوشتن:
جملات کوتاه میتوانند در مسیر نویسندگی برای ما الهامبخش و برانگیزاننده باشد. این شما و این گزیدهای از جملاتی که طی سالهای گذشته نوشتهام و به نوعی عصارۀ فعالیتهای نوشتاری من بودهاند:
نوشتن یعنی تسلیم نشدن؛ تسلیم خستگی و بیارادگی و بیانگیزگی و ناامیدی و نابلدی و سانسور و فشار و فقر و تنبلی و افسردگی نشدن.
نوشتن بیمایهترین متنها هم اگر مدام و مداوم صورت بگیرد، قدرت فرسایندۀ قلم را چندین برابر میکند.
نوشتن، بهترین ابزار اندازهگیری زندگی است.
زنده بودن، محکمترین دلیل برای نوشتن است.
اگر مدام در حال یادداشتبرداری باشی هیچ لحظهای را هدر نمیدهی.
نوشتن، شهامت شروع کردن هر کاری را به تو میدهد؛ به شرط آنکه شهامت شروع نوشتن را داشته باشی.
علاقهات را به بهانه آلوده نکن.
نوشتن درختی است که در میوه دادن خساست به خرج میدهد؛ اما سایۀ آن از تمام درختهای دیگر سخاوتمندتر است.
اگر خواندن و نوشتن نتوانسته تو را نجات بدهد؛ بیشتر بخوان. بیشتر بنویس.
تولید محتوا را با تولید محتوا یاد میگیریم، نه حرف زدن دربارۀ اهمیت تولید محتوا.
شاید تلاش برای داشتن عشقی زوالناپذیر ما را به نوشتن میرساند.
تو شوخی شوخی مینویسی و متنهای خوب جدی جدی شکل میگیرند.
وقتی نویسنده میشوی که ننوشتن برایت دشوارتر از نوشتن باشد.
بگذار نوشتن، مشوق اصلی تو باشد.
بنویس تا کَپَک نزنی.
شاید درد تو این است که غیر موقع به این جهان آمدهای، نوشتن دوای درد دیر یا زود آمدن به دنیاست.
نوشتن همان دوستی است که سالها انتظارش را میکشیدید.
نوشتن مثل زندگی است؛ دشوار و لذتبخش.
همیشه در حال نوشتن یک کتاب باش، حتی اگر تنها خوانندۀ آن خودت باشی.
در نویسندگی حد وسطی وجود ندارد، یا به شکل افراطی مینویسی و رشد میکنی، یا تفننی مینویسی و هرگز از سطح انشاهای مدرسه فراتر نمیروی.
هیچچیز لذتبخشتر و عذابآورتر از تلاش برای زدن حرفی تازه نیست.
خلاقیت اصلی یک نویسنده در راههایی است که او برای سرکوب طفرهرفتن از نوشتن به کار میگیرد.
خلاقیت از زمانی آغاز میشود که تمام دانستههایت را منتشر کنی و دیگر چیزی برای گفتن نداشته باشی.
دقیقاً وقتی احساس میکنی در گِل ماندهای باید شروع کنی به نوشتن.
نوشتن، پیشپرداخت رسیدن به ایدههای درخشان است.
ما مینویسیم تا برپا و جویا و توانا باشیم.
تنها سلیقهای که ارزش پرورش و وسواس دارد، سلیقۀ انتخاب کلمات مناسب است.
اگر دوست داری نویسنده شوی؛ نباید نوشتن را دست کم بگیری.
هر چه بیشتر برای «خواندن» عرق بریزی؛ حین «نوشتن» عرق کمتری خواهی ریخت.
اگر میخواهید بنویسید با افرادی معاشرت کنید که دائماً مینویسند.
این نوشتن نیست که ما را خسته میکنند، ننوشتن است که بار خستگی تمام عالم را روی دوش ما میگذرد.
تمام رازهای مربوط به نوشتن در خودِ عمل نوشتن نهفته است.
نویسنده پیوسته برای تغییر نگاهها میکوشد و بیش از همه برای تغییر نگاه خودش به چیزهای مختلف.
ناکامترین نویسندۀ جهان کسی است که در انتظار ایده بماند و نوشتن را آغاز نکند.
نوشتن به ما یادآوری میکند که باید تولیدکنندۀ اندیشه باشیم، نه صرفاً مصرفکننده.
نوشتن ابزاری مؤثر برای خوششانس شدن است؛ شانس کشف ایدههای تازه، شانس ارتباط با بهترینها و شانس ماندگار شدن.
هر استعدادی بدون پشتکار، دود میشود و به هوا میرود.
صفحۀ اختصاصی جملات کوتاه
جملات جدیدتر:
پیشنهاد شنیدن:
174 پاسخ
بسیار آرام و نرم جواب خیلی از سوالاتم را گرفتم
از شما سپاسگزارم 🙏
زنده باد خانم گم مکانی نازنین.
درود بر افکار پویای شما استاد کلانتری.
امروز با مطالعهی نوشتهی انگیزهبخشتان برای بیشترخواندن و بیشترنوشتن ایده گرفتم.
کتابهایی روی میز نویسندگیام دارم که از نگاه کردن به چهرهشان خجالت میکشم. هرروز صبح که برای نوشتن صفحات صبحگاهی روبرویشان مینشینم و سه صفحه مینویسم. حین نوشتن به کتابها جان میبخشم و به خودم میگویم. اگر کتابهای روبرویت جان داشتند، به تو چه میگفتند؟
کی به ما توجه نمیکنی؟
چرا روزها میگذرد از تو خبری نیست؟
چرا ما را با چندصفحه مطالعه زخمیتر میکنی و از صرافت خواندن بقیهی صفحات میافتی؟
ما را بردار دستی به سرورویمان بکش، بگو کی نوبت به ما میرسد؟
تا ما را نخواندهای سراغ کتابهای دیگر نرو.
امروز بعد وبینار اهل نوشتن با پیشنهادی که برای انتخاب عنوان کتاب دادید و در بارهی انواع کتابها صحبت کردید، امیدوار شدم.
من نوشتن را دوست دارم ولی خواندن دغدغهی اصلی من است غصه میخورم از اینکه خیلی از کتابهای قدیم و جدید را نخواندهام. حتا کتابهای روی میزم که به عدد صد نمیرسند، بلاتکلیف ماندهاند.
حین خروج از وبینار اهل نوشتن چشمم به عنوان نوشتهی جذابتان افتاد؛
چگونه راحتتر شروع کنیم؟
برای من که شروع کاری سختی است، از این نوشته و صحبتهای ویدیو، برای مطالعهی کتابهایم ایده گرفتم.
در اینجا با نوشتن این متن از همین لحظه تا وقتی که تمام کتابهای رو میزم را بخوانم، به خودم قول میدهم هرروز به تعداد حرفهای نامم «مهتاب»، 5 صفحهی اول هرکتاب را بعد از نوشتن صفحات صبحگاهی، بخوانم، یکی دوپاراگراف رونویسی کنم، پادکست تولید کنم، چند خطی دربارهی صفحاتی که خواندم نظرم را بنویسم و در کانال عمومی «بخوان و بنویس» در تلگرام منتشر کنم.
تا بتوانم جلو اتلاف وقت و سردرگمی را بگیرم و راهی بهسوی اهدافم داشتهباشم. از راههایی که پیش پای درراهماندگان میگذارید صمیمانه سپاسگزارم.
از خواندن متن بالا و تکتک جملهها دربارهی نوشتن، هم لذت بردم هم ایده و انگیزه گرفتم.
پایدار و درخشان چون ستارهی سهیل در آسمان نویسندگی باشید.
مهتاب صادقی
چقدر لذت بردم از خوندن پیام زیبای شما خانم صادقی عزیز
وجودتون مایهی افتخاره.
امیدوارم همیشه قلبتون پر از شادی باشه.
سلام وعرض ادب خدمت استاد کلانتری بزرگوار به خاطر اینکه از آموزش دیدن واموزش دادن لذت میبرم وخیلی از مواقع کتابها راهگشای زندگیم بوده اند وحرفهای انگیزشی که حتی یک دوست در دوران نوجوانی به من گفته اند وشروعی دوباره را برایم رقم زده اند رسالت خودم میبینم که من هم تاثیر گذار باشم و نوشتن میتواند عالیترین این مسیر باشد
از اینکه با سایت شما آشنا شدم خوشحالم
وله عنوان اولین تمرین شروع نوشته ها را مطالعه میکنم وتمرینات را انجام میدهم
در مورد کوچ هم سوال داشتم اگر پاسخگو باشید سپاسگزارم
زنده باشید خانم نوروزی گرامی
امیدوارم در مسیر نوشتن خوش بدرخشید.
هر پرسشی داشتید برای من بنویسید.
شاهین کلانتری عزیزم
نمیدونم امروز چیو سرچ میکردم که به وبلاگ شما منتهی شد.
آهان یادم اومد؛ بعد از تایپ کردن کلمهی “چطور” بود که روی پیشنهاد “چطور نویسنده شویم” گوگل کلیک کردم و به اینجا اومدم.
جسته گریخته مطالب و پستهایی که منتشر کردهاید رو که مطالعه کردم “نوشتن” برام جالب شد، به این فکر کردم بگردم ببینم باید از کجا شروع کنم!
من به نوشتن علاقه مند شده بودم و با خوندن کامنت ها و سوال و جواب های صادقانهی شما و مخاطبانتون، معتقد میشدم با خوندن آموزه هایی که نشر دادین میتونم به چیزی که دوست دارم برسم ولی وقتی به تاریخ کامنت ها دقت کردم احساس ترس و یأس عمیقی بهم دست داد.
جدیدترین کامنت ها بعضا به چهار سال پیش برمیگشت.
من خودم رو خوب میشناختم، مطمئن بودم با خوندن مقالات و نوشته هاتون کلی چیز جدید یاد میگیرم اما مطمئن تر بودم برام سوالاتی میاد، و من برای پرسیدن دونستن جوابشون شک داشتم بهتون دسترسی داشته باشم.
تا اینکه اینجا دیدم به کامنتی که اردیبهشت همین امسال براتون گذاشته بودند به فاصلهی یک روز جواب دادین و این باعث شد احساس بهتری داشته باشم.
هر جا هستی موفق باشی مرد!
درود بر شما. چقدر لذت بردم از خوندن این مطالب، جامع و صمیمی،ممنون از شما.
خیلی وقتها در حال نوشتنم. از تجربیات و درکم از زندگی. مهمترین هدفم همیشه نویسندگی بوده، از زمانی که تصمیم گرفتم معنا و حقیقت زندگی رو کشف کنم. و به شدت خواستار پیام رسانی و خدمت به دیگران هستم. اما مشکل اینجاست که نوشته ها بسیار پراکنده ان. ایا اگر بجای شروع به نوشتن یه کتاب،تجربیاتم رو با موصوع های مختلف به صورت مقاله بنویسم بهتره؟ کمکی برای نوشتن یه کتاب به من میکنه؟ موصوع من در رابطه با بیداری و اگاهیه. ممنونم ازتون پیشاپیش.
سلام خانم اعظمی گرامی
سپاسگزارم از مهر شما
بله. به نظرم روش بهتریه.
شروع کنید به انتشار منظم نوشتههاتون در اینترنت.
کتاب اخیر من به همین شیوه شکل گرفت:
دانلود کتاب شاهراه تاثیرگذاری
مدتی بود درباره محتوا میخوندم و گوش میکردم تا در جستجوهام به سایت شما برخوردم. اینجا هم چند روزی هست میخونم و میبینم وگوش میکنم. خوب مینویسید و برای من که در شروع کار هستم آموزشگاه خوبی هست. سایت خامی دارم که میخواهم از همین جا شروع کنم و لطف میکنید اگر راهنمایی کنید
ممنون و متشکرم
درود بر شما
خوشحالم که اینجا هستید.
با کمال سایتتون رو میبینم.
جمله رااینطوربهترمیپسندم:جدی جدی مینویسم وشوخی شوخی متن های خوب زاده میشوند،اینطوری پشتکار درنوشتن رابهتربه رخ میکشم…متشکرم خیلی زیبابود.
بله. این جوری هم زیباست. من هم میپسندم.
سلام
من تازه با سایت شما از طریق سرچ گوگل آشنا شدم
سوالم اینه
شما البته از نظر من خیلی کامل و جامع مطالب رو در اختیار ما میگذارید
آیا شرکت در کلاس های آنلاین متفاوت از این مطالب هست؟
من نوشتن رو خیلی دوست دارم و دوستلی هست که به طور مستمر صفحات صبحگاهی رو با مطالعه ی کتاب راه هنرمند مینویسم
و خیلی تمایل دارم پیجی مربوط به نوشته های مفید و دلنوشته داشته باشم
هدفم داستان نویسی نیست
فقط پیجی که بتونم نوشته هامو به اشتراک بذارم
لطفا راهنمایی میکنید؟واکر لازم هست در کلاسی شرکت کنم؟
متشکرم بابت مطالب مفیدتون🌹🦋
درود یاسمن عزیز
خوشحالم که اینجا هستید.
مطالب رایگان سایت میتونه برای شما مفید و موثر و راهگشا باشه.
اما خب، کلاس تخصصیتره، مطالب عمق بیشتری دارن و شکل اجرا به کل فرق میکنه، بنابراین میتونه تاثیر متفاوتی روی عملکرد شما داشته باشم. این رو میتونید در کامنت دوستانی که دوره رو به پایان رسوندن ببینید:
یادگاری دوستان من در دورۀ نویسندگی خلاق
و اما دربارهی راهاندازی پیج:
این کار رو انجام بدید سریعتر. چون میتونه تاثیر خیلی خوبی روی کار شما داشته باشه. فقط اینکه زیاد درگیر لایک و کامنت و این بازیها نشد و در ماهها و سالها ابتدایی کار نگران کمبود مخاطب نباشید.
سلام استاد گرامی۔ من در بیشتر مواقع ایده ای برای نوشتن ندارم۔ اما روشی در پیش گرفته ام که بسیار کمکم می کند۔ هر روز ضبط شده لایوهای شما را گوش می دهم و بعد در مورد ایده ها و راهکارهلی شما می نویسم۔ به سایت شما هر روز رجوع می کنم و دو مطلب می خوانم و در مورد آن ها می نویسم۔ و یکی از توصیه های شما این است که به پیرامون خود نگاه کنیم و اینگونه ایده های زیادی به ذهنم می رسد و می نویسم۔
درود خانم پازکیان عزیز
چه عالی. باعث خوشحالی منه.
امیدوارم همیشه از نوشتن نهایت لذت رو ببرید.
عرض سلام و ارادت
جملهی « نوشتن حین نوشتن شکل میگیره» یک جملهی سحرآمیزه.
هممون بارها و بارها این رو تجربه کردیم. انگار وقتی شروع به نوشتن میکنیم وصل میشیم به یک جریان فرا زمینی، چیزی که قابل تصور و در کنترل ما نیست.
من فکر میکنم اگر قرار بود با تکیه بر ذهنم بنویسم، نوشتههام خیلی محدود و کسل کننده میشدند.
اما اون جریان، که اسمش ناخوداگاه، الهام، وحی، خلاقیت یا هرچیزه دیگهایه، قلم مارو وصل میکنه به بینهایت، به دنیایی که برای خودمون هم ناشناختهست.
لمس این اتصال واقعاً لذت بخشه و من تا قبل از ورود به دنیای نویسندگی اون رو درک نکرده بودم.
حتی الان که دارم در موردش صحبت میکنم، با یادآوریش ضربان قلبم تند میشه.
خدارا شاکرم بابت حضور شما
سلام فاطمه سادات جزائری نازنین
چقدر خوشحالم دوباره اسم شما رو اینجا میبینم.
چقدر خوب که اهمیت این نکته رو درک کردید. من با تمام وجودم به تأثیر مثبتش باور دارم.
امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید فاطمه عزیز.
ما با نوشتن میوه می دهیم.
این روزها بیش از هر روز دیگر به قدرت نوشتن ایمان آورده ام. ممنون به خاطر اشتراک گذاری این جملات ناب
سلام جناب کلانتری
این روزها خیلی خوب مفهوم “نوشتن حین نوشتن شکل میگیرد”رو درک می کنم.سپاسگزارم از خداوند که منو توی مسیری قرار داد که به صورت کاملا اتفاقی با شما آشنا شدم و سپاسگزارم از شما بابت این همه سخاوتمندی.بدون اغراق و بی تعارف میگم که وجودتون برکته.چقدر من از شما یاد میگیرم.
درود بر شما رباب گرامی
مایهی خوشحالی منه که چنین حسی دارید.
امیدوارم همیشه خوش بدرخشید.
سلام آقای کلانتری
پادکستِ گفتگوبا آقای پایدار بسیار عالی
و ارزشمند بود.
سپاسگزارم.
سلامت باشید.
جملات کوتاه سوخت نابی برای هر گونه بهانه ایست که فردی برای نوشتن ، دارد. ممنون که هستید.
فیزیوتراپی قلمی قشنگ ترین چیزی بود که از شما یاد گرفتم.
این کار منو در مسیری که نیاز داشتم انداخت.
چقدر عالی.
امیدوارم همیشه خوش بدرخشید.
برای من نوشتن یعنی تلفیق خواب، رویا، کابوس و خلاقیت در خلق دنیای خوب یا بد. کار درست یا غلط. حس خوب یا بد. دیدن و دیده شدن…
از وقتی شروع به نوشتن کردم، احساس بهتری نسبت به زندگی دارم و این رو مدیون شما هستم:)
زنده باد منیره عزیز
به خاطر داشتن این حس خوب به نوشتن بهتون تبریک میگم.
نکات جالبی بود. من از این نکته ها هیچ اطلاعی از قبل نداشتم اما باور کنید از وقتی که نوشتن صفحات صبحگاهی رو شروع کردم این نکته رو که نوشتن به من الهام بده تا چه چیزی بنویسم را ناخودآگاه رعایت میکردم. واقعا احساس شادی دارم.
زنده باد محمد عزیز. چه خوب. با قدرت ادامه بده.
سالها بود عشق و جانم شده بود فقط نوشتن تا فرصتی پیدا می کردم می نوشتم درحالی که خانواده ام از دستم عاصی شده بودن گاهی اوقات مجبور بودم چراغ قوه را میان دندان بگیرم و باز تا دیر وقت ذهنم را خالی و سبک کنم بعد بخوابم تک تک فیلم و کتاب ها را با دقت مطالعه و می دیدم و به محض آنکه نکته ای جالب می شنیدم فورا آن را روی کاغذ می نوشتم تا سر فرصتی در بهتر شدن کتابم از آن استفاده کنم .
نکته جالبی که بهش رسیدم این بود گاهی آنقدر هیجان برای نوشتن داری که موقع ه پیاده کردن تمام صحنه و حرفها سخته روی کاغذ پیاده کنی و تصمیم می گیری تا فرار نکرده از ذهنت اون رو ضبط کنی تا در فرصت بهتری پیاده کنی رو کاغذ
سلام ریحانه عزیز و خوش ذوق
دقیقاً. این بهترین کاره گاهی اوقات؛ گفتن و ضبط کردن.
قبلاً یه چیزایی در این رابطه نوشتم:
چگونه کتاب بنویسیم؟ پرسشنامه+ یک تکنیک کاربردی
عاای
اگر مدام در حال یادداشتبرداری باشی هیچ لحظهای را هدر نمیدهی
از این خیلی خوشم اومد
سپاس فرزانه جان
نکات جدیدی بودن و ازشون استفاده کردم،یه دنیا ممنونم وبهترین هارو براتون ارزومندم
سپاس نسترن عزیز
شاد و برقرار باشی.
سلام استاد خسته نباشید
من به خبرنویسی علی الخصوص ورزشی علاقه زیادی دارم و دوست دارم در سایت های خبری ورزشی استخدام بشم ولی نمیدونم از کجا شروع کنم و چطور وارد این سایت ها بشم
پوریا جان
بهترین کاری که میتونی بکنی اینه که:
1. یه وبلاگ بسازی، و برای وبلاگنویسی ورزشی وقت بذاری. این بهترین رزومۀ تو خواهد بود.
دربارۀ وبلاگ نویسی
2. کتابهای آموزش روزنامهنگاری رو بخونی.
سلام استاد
دو نکته بود که گفتم با شما در میان بگذارم :
یکی اینکه در تماس تلفنی گفتید در دزفول دوست نویسنده داریم اگر صلاح میدانید معرفی کنید تا با ایشان معاشرتی داشته باشم.
دوم هدف من از نویسندگی کوشیدن برای تغییر نگاهها است.
ممنون پاینده باشید.
سلام عبدالحسین عزیز
توی دوره اگر اعلام کنید دوستان عزیز دزفولی رو میتونید پیدا کنید. الان توی دوره هستید؟
و دربارۀ بخش دوم:
عالیه. تبریک میگم بهتون.
و من که شگفتزده هستم از این سایت پربار شما استاد عزیزم.🥺
چقدر مطالب جامع و عااالی هستند استاد. اینچنین خوب چرایید استاد؟
برای من مدام، شروع یک متن از هر نوعی یک معضله. یعنی یک عالمه ایده و متن توی ذهنم هستن و شروعهای مختلفی میان توی ذهنم. مثلن برای داستانک نمیدونم از کجای چیزی که توی ذهنم هست شروعش کنم، اصلن با چه ضمیری؟ هر بار یه نوعشو انتخاب میکنم و البته جذابیت خودش رو داشته برام. یا مثلن مقالههایی که دوست دارم شروعشون کنم رو نمیدونم از کجای ایده اونو بیان کنم که جذابیت بهتری داشته باشه.
این تمرینی که الآن توی این ویدئو فرمودین فوقالعاده بود استاد. حتتتمن این تمرین رو خواهم آغازید.🤞😍 زبانم واقعن قاصر از بیان این همه شگفتی در این مسیرنورانی هست.
چقدر زیاد سپاسگزار خداوند باید باشم که منبع نور این مسیر رو برای من به دست شما سپرد.🌹
بینهایت باارزشید.
مانا و سالم و خندان باشید استاد عزیزم.🙏🏻🌹
استاد عذرخواهی میکنم کامنت رو اشتباه ارسال کردم. من برای اون ویدئو درمورد تمرین شروع این کامنت رو گذاشتم.🙏🏻😍
سلامت باشید سمیرا جان
خوشحالم که شما دارید سایت رو حسابی شخم میزنید.
مثل همیشه، عالی و پرمغز