این صفحه را ساختهام تا دوستانم در کلاس نویسندگی خلاق دربارۀ حس و حالشان از حضور در این دوره برایم بنویسند و بگویند پیش از این دوره به نوشتن چگونه نگاه میکردند و با ورود به این دوره به چه دیدگاهی رسیدند.
در بیش از چهل دورۀ گذشته با دوستان نازنین و خوشذوق بسیاری آشنا شدم که این جملۀ زیبایی هنری دیوید تورو را برایم تداعی میکنند:
«دوستان امیدهای یکدیگر را عزیز میدارند و با رؤیاهای یکدیگر مهرباناند.»
214 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید
سلام جناب کلانتری
حداقل سن برای شرکت در دوره ی نویسندگی خلاق چیست
؟
درود
سیزده.
ما همچون برکه ای بودیم راکد، شما خود دریا و هم مسیری برای پبوند ما به دریای بیکران نوشتن. سلام و درود بر استاد عزیز. من قبل از اینکه با شما آشنا بشم و کلاس های پر از محتوای شما رو شرکت کنم خالی خالی بودم. هرچند بارها جرقه نویسندگی در ذهنم شکل میگرفت اما جدی نبودم. و فقط یک بار ناخودآگاه شروع کردم به نوشتن داستان و آنقدر علاقه داشتم که گاهی یک روز بی وقفه مینوشتم بدون انتخاب قبلی ایده یا موضوع آن داستان. فکر کنم ۵۰ صفحه ایی در دفتر نوشتم اما متاسفانه شخصی توی ذوقم زد و به دلایلی با تنفر و با دید منفی نسبت به نوشته های خود همه را پاره کردم. تا اینکه بعد از چهارپنج سال که با یک شکستی در زندگی ام مواجه شدم و کمی در لاک خود فرو رفته بودم. باز به فکر نویسندگی افتادم اما متاسفانه مطالعاتم در سالهای اخیر خیلی کم بود چون بیشتر کتابهای درسی میخوندم. از این رو تصمیم گرفتم در یک دوره نویسندگی شرکت کنم و اصلا نمیدانستم همچین دوره آنلاینی هست. به طور اتفاقی در گوگل سرچ کردم و وقتی سایت شما رو دیدم خیلی خوشحال شدم. ابتدا وبینارهای شما رو رو گوش دادم، و علاقمند شدم سپس در کلاس ثبت نام کردم. الان هم که کلاس شما رو به اتمام رسوندم با خیلی کتابهای مفید آشنا شدم و از شما خیلی ایده ها و خلاقیت هایی گرفتم که در نوشتن بهم خیلی کمک بزرگی کرده و مصمم هستم که این ایده ها رو به کار ببرم تا در نوشتن بهتر شوم. من سپاسگزارم که سخاوتمنداته دانسته های خود را در اختیارمون قرار دادین. امیدوارم پیروز و تندرست و جاویدان باشید.
سلام به روی ماه شما خانم نیامدپور نازنین
اول از همه بگم که چقدر در طول کلاسهای از خوندن کامنتهای پرمغز و دقیق شما کیف میکردم.
اسم شما به نیکی در ذهن من ثبت شده و طی ماهها و سالهای آتی مشتاقانه انتظار خوندن نوشتههاتون رو میکشم.
شاد باشید و برقرار.
سلام استاد من اوائل که تو دوره ها شرکت می کردم از جمله حرکت صد داستان و سمپوزیوم نویسندگی (مخصوصا تو سمپوزیوم) چون صبح بود و می رفتم سرکار می اومدم فایلها رو دانلود می کردم و خیلی پایبند نبودم که حتما شرکت کنم. ولی الان فهمیدم همون لحظه باید حضور داشته باشی و کارهات رو هم انجام بدی. علاوه بر محتواهای خوب تعهد بر انجام تکالیف برام جالب است و ان شاالله انجامشون می دم. مخصوصا که قرار شده هر روز روی پروژه کار کنم و نگذارم بمونه . ممنونم برای آزموش خوبتون
درود بر شما خانم قهرمانی عزیز
آشنایی با شما و دیدن فرد سختکوشی چون شما برای من بسیار عزیز و الهامبخشه.
داستان نویسندگی من از یک شب مهتابی شروع شد. من ۸ساله بودم و بزور کتاب را از دستم گرفتند که وقت خواب است. غافل از این که من در افسون گفتگوی بین نیلوفر و جویبار شناور بودم.گفتگویی که من را اسیر کتاب کرده بود و در ذهنم ادامه یافته بود.از آن موقع تا به حال این گفتگوهای ذهنی ادامه دارد و گهگاهی روی کاغذ سر می خورد. همیشه دنبال مرشدی بودم که دست مرا بگیرد و راه بلد من باشد.ناگهان معجزه به وقوع پیوست و ناگهان استاد کلانتری بسیار بسیار اتفاقی در دنیای نوشته های من پیدا شد و رنگ واقعیت به خیالات درونی من زدند.تا همیشه این آذرخش بزرگ زندگیم را گرامی میدارم.دستانتان پرتوان و لبتان خندان
چه پیام زیبا و دلنشینی.
حمیده خانم نازنین و گرامی
شما از بهترینهای دوره بودید و خوشحالم که از طریق این کلاس با دوست گرانمایهای چون شما آشنا شدم.
امیدوارم همیشه شاد و برقرار باشید و با عشق و لذت بنویسید.
سلام استاد عزیز
من از وقتی که در دبستان تحصیل میکردم کمی به نوشتن علاقه داشتم اما خیلی جدی نبود. کم کم با مطالعه زیاد بسیار به نوشتن علاقهمند شدم. تقریبا دو یا سه سالی میشه که تصمیم گرفتم جدی علاقم رو دنبال کنم اما اصلا اعتماد به نفس نوشتن رو نداشتم. نگران بودم که نتونم نوشتهی خوبی بنویسم. اگر هم تلاش میکردم با دیدن نتیجهی درب و داغونش دلسرد میشدم و تا مدتها دست از نوشتن میکشیدم. اما این علاقه به نوشتن هر روز بیشتر و بیشتر میشد، پس دنبال یک کلاس نویسندگی گشتم تا جدی این راه رو پیش برم و اونجا بود که با شما و مدرسهی نویسندگی آشنا شدم. برای شرکت در دوره نویسندگی خلاق خیلی دودل بودم. نگران بودم که نکنه استعداد نداشته باشم یا حتی نکنه توی مصاحبهی تلفنی قبول نشم. اما بلاخره بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم ثبت نام کردم. مصاحبهی تلفنی با شما خیلی به من قوت قلب و اعتماد به نفس داد و باعث شد علاقهم به نوشتن و اومدن در این مسیر خیلی بیشتر بشه.
شرکت توی این دوره واقعا بهترین کار بود. بسیار از این دوره و شما آموختم و تونستم بر ترسهام توی مسیر نوشتن غلبه کنم. و میتونم پیشرفتم رو توی نوشتن احساس کنم.
ممنون از شما استاد کلانتری عزیز🌸💓
سلام به روی ماهت پریا جان
خیلی خوشحال شدم از خوندن پیامت.
اون روز که تو جلسهی بازخورد از نوشتههات خوندی، بیاندازه کیف کردم. نشون داری که استعدادی نابی داری. ذوق و تلاش تو رو تحسین میکنم.
خیلی عالیه که موسیقی رو هم دنبال میکنی.
میدونم که آیندهی درخشانی داری.
درود استاد عزیزم.
چقدر گفتن کلمه ی استاد برای من در وصف شما به جانم می نشیند و احساس می کنم خون تازه ای در رگهایم جاری می شود. در تمام دوران سال های تحصیلم هر آنکس که مرا اموخت استاد بود ولی نه اینگونه که من امروز شما را میدانم و خطاب میکنم. چقدر خوشحالم که نعمت سفره ی زندگی من شدید و من با حضورتان به خودم به وجودم و به ارامشی که گمش کرده بودم یک پله نزدیکتر شدم. دوباره قلم دست گرفتم. می نویسم. اشتی کرده ام و انگار چیزی در من تازه متولد شده است. و چون هر روز به وقت بیداری و خواب بهترین های خدا را برایتان آرزو می کنم.
سلام خانم عباسپور عزیز و ارجمند
لطف و محبت شما برایم بسیار بسیار ارزشمنده.
خوشحالم که چنین حسی دارید و امیدوارم از این به بعد هزار برابر قبل، از نوشتن بیشتر لذت ببرید.
شاد و سلامت و برقرار باشید.
باسلام.داستان نویسندگی من از یک شب مهتابی شروع شد.من ۸ساله بودم و به اجبار کتاب را از دستم گرفته بودند که بخوابم.غافل از اینکه من در افسون گفتگوی نیلوفرو جویبار شناور بودم.از آن زمان من بودم و خطوطی که هراز گاهی در دنیای خیالی تایپ می شد و گهگاهی روی کاغذ سر می خوردند.این کشمکش من و من ادامه داشت و در انتظار مرشدی برای هدایت لحظه شماری می کرد.تا این که آقای کلانتری در اتفاقی بسیار بسیار تصادفی معجزه وار وارد دنیای من شد و کلیدی برای باز کردن کردن دنیای خطوط و کلمات شدند.تاهمیشه این اتفاق زیبا رو شکرگذارم.آرزوی سلامتی و موفقیت روز افزون برای شما دارم.
سلام.
نمیدانم چطور شد که به صورت کاملا اتفاقی با صفحه ی شما در اینستاگرام آشنا شدم. انگار نوشتن طوری در ناخودآگاه من ریشه دوانده، که اگر دنبالش نباشم هم، او به دنبالم می دود و من چقدر این قایم باشک بازی را دوست دارم!
میگویم قایم باشک بازی، چون هر از گاهی انگیزه ی نوشتن را از دست میدهم و این کلمات هستند که گوشم را می کشند و به دستم قلم می هند . می نویسم و می نویسم و می نویسم ….
کاش در این کشمکش منو نوشتن ، او همیشه ببرد و من همچنان ببازم !
از شما هم برای روشن نگه داشتن جرقه ی کم سوی نگاشتن و نشان دادن راه و روشش، ممنونم
سلام
مایهی خوشحالی منه که اینجا هستید.
قایم باشک تعبیر خوبیه برای رابطهی نویسنده و نوشتن.
امیدوارم بازی نوشتن براتون روز به روز شیرینتر بشه و بیشتر از همیشه بنویسید.
سلام
مدتها بود که دوست داشتم با قلم و کاغذ،
بیشتر از ارتباط معمولی روزانهام انس بگیرم.
دوست داشتم نحوه صحیح استفاده از آنها را بیاموزم، مطمئنا” آن چیزی نبود که من بهکار میگرفتم. حتما” ارزش والاتری داشت که خداوند به آن قسم یاد کرده بود.
به راستی که اینقدر قلم و نوشتههایش مقدس است که خیلی زود راه این انس و الفت را یافتم و با مدرسه نویسندگی استاد شاهین کلانتری آشنا شدم و در مسیر یادگیری و کسب آگاهی افتادم.
آموزههای مفید و سرشار از ایده و انگیزه ایشان مرا پیش برد و به افکارم شکلی نوین بخشید و به قلمم جانی تازه اهدا کرد.
اینک با پایان یافتن دوره نویسندگی خلاق جا دارد که از ایشان بابت همه مهربانیها و راهنمائیهایشان سپاسگزار باشم.
استاد گرامی برایتان بهترینها را آرزومندم.
سلام بر خانم امامجمعه نازنین
این مایهی سعادت من بود که تونستم با انسان نازنین و بزرگواری چون شما آشنا بشم در این دوره.
همیشه از خوندن نوشتهها و پیامهای شما لذت میبرم.
برات آرزوی شادی و سلامتی روزافزون دارم.
اینکه یه جایی یه روزی یه کسی یه چراغی بده دستت و بگه دنبال من بیا و بعد که به منطقه امن رسیدی بگه این جادهی که دنبالش بودی برو، اگه حال خوب نیست پس چیه؟ تازه هر چی جلوتر میری هنوز سوی چراغش پشت سرته که نکنه مسیر رو گم کنی.
سلام اسماعیل عزیزم
من بیاندازه دوست دارم.
انسان بسیار شریف و نازنینی هستی.
همیشه دیدن اسمت خوشحالم میکنه.
همیشه برای نوشتن و به اشتراک گذاشتن نوشته هام دو به شک بودم.اما این دفعه یک تصمیم مصمم گرفتم که این دوره رو شرکت کنم. دیروز که این دوره تقریبا تموم شد کاملا حس کردم قراره یک سفره تازه رو در مسیر نویسندگی شروع کنم.سفری که شکست بخش شیرینی ازش محسوب میشه.سفری که تمرین تمرین و تمرین بخش جدانشدنی ازش هست.
به نظرم این دوره نگاه منو نسبت به نوشتن عوض کرد و باعث شد بیشترو بیشتر عاشق نوشتن بشم.
سلام کیمیا جان
مایهی خوشحالی منه که این حس رو در شما شکل گرفته.
خیلی خوبه که چنین نگرشی به تمرین دارید.
امیدوارم همیشه عشق نوشتن در زندگی شما جاری باشه.
با قدرت به نوشتن ادامه بدید.
با دوره نویسندگی خلاق متوجه خیلی از مشکلاتم شدم
فهمیدم ضعفم کجاست؟و باید کجا وقت بیشتری بزارم .
نوشتنم تغییر کرده،دیگه ترسی از اینکه دیگران منو به چشم قاتل و دزد یا خائن ببینن ندارم .
هرچی دوست دارم، مینویسم.
از نوشتن لذت میبرم.
حالا فکر میکنم وقتی بامن مصاحبه کردین، انگار یه مقصد توی ذهنم بود.یه چیزایی ام میدونستم .
یک مسیر پر از مه، پر از ابهام
بعد از اینکه این دوره رو گذروندم، انگار ابر و مه کنار رفتن. مسیر برام واضح شده.
حالا میدونم میخوام چیکار کنم و باید کجا برم؟
واقعن متشکرم
هم شخصیت فوق العاده ای دارین و هم تدریس فوق العاده ای
شما مثل پدری هستین که مهارت زندگیش،مهارت پرواز و مقابله با سختی هارو به ما یاد میدین و همچنین مادری که دلسوزانه حواستون هست که از مسیر خارج نشیم و حتمن به مقصد برسیم
حالا دوست دارم شاهین وار زندگی کنم و اوج بگیرم هرچقدر بیشتر اوج میگیرم بیشتر عاشق پرواز میشم
و باید بگم بدون هیچ مبالغه ای بهترینین
سلام محبوبه خانم نیری نازنین
من چقدر خوشبختم که دوست مهربان و ارجمندی چون شما دارم.
امیدوارم زندگیتون به زیبایی قلبتون باشه.
با لذت و قدرت به نوشتن ادامه بدید.
مشتاقانه انتظار خوندن نوشتههاتون رو میکشم.
سلام.
حالا که این متن رو مینویسم چند وقتی از به پایان رسیدن کلاس گذشته. تصمیم دارم بیشتر از گذشته به خودم و به پروسه ی نوشتن اعتماد کنم. از شما ممنونم که مسیر نوشتن رو برام روشن تر کردید.
سلام شقایق نازنین
چقدر این جملهی شما رو دوست دارم:
«تصمیم دارم بیشتر از گذشته به خودم و به پروسه ی نوشتن اعتماد کنم.»
براتون بهترینها رو آرزو میکنم.
استاد عزیز، من از دورهٔ نویسندگی خلاق مطالب بسیار مفیدی یاد گرفتم و با چیزهای جدیدی آشنا شدم که برام بسیار خوشایند بودن. هر هفتهی من با شوق رسیدن به جمعههای نویسندگی خلاق سپری میشد.
این دوره برای من یه نقطه آغاز شگفتانگیز بود، تا من با انگیزه، علاقهم رو دنبال کنم.
بسیار ازتون سپاسگزارم.🙏
سلام به روی ماه شما جناب مهزاد عزیز
محبتتون برام بینهایت ارزشمنده.
چقدر خوشحالم که چنین حسی دارید.
امیدوارم نوشتن زندگیتون رو سرشار از شگفتی کنه.
“خویشتن را در نوشته هایم جستجو میکنم”
استاد گرامی!
بر این باورم: آنان که با خویش بیگانه اند، با نوشتن قهرند. تشویق و تعلیم شما به نوشتن نشانه آن است که مهربانی و آشنایی با خویش را به دیگران نیز مشق می کنید تا آنها نیز عالَم خویش را بیابند و از تنهایی بدر آیند.
چه زیبا نوشتید خانم حسینی نازنین
امیدوارم زندگیتون سرشار از زیبایی باشه.
خوش بدرخشید.
سلام استاد گرامی!
چه حسی ازین بهتر که از همون جلسه ی اول با خودم گفتم : پشیمون نیستم که ثبت نام کردم.
جلسات پرباری بود که من رو با کتاب های مهم، اشخاص مهم، جملات و دیدگاه های مهم و حتی فیلم های خوبی آشنا کرد. تا قبل از این دوره، نویسندگی رو در پیچیده نویسی و دلنوشته خلاصه کرده بودم که پس از آموزش های دوره، نگاه روشن تری پیدا کردم.
بیان شما و مطالب اون قدری منسجم بود که برای لحظه ای تمرکزم رو در کلاس ها از دست ندادم. به قدری دوست داشتم کلاس هارو که جلسه ی آخر واقعا ناراحت شده و گریه کردم. کاش هیچ وقت تموم نمیشد؛ حداقل به این زودی.
به هر حال ممنون از شما و پشتیبانی خوب دوره. خیلی خوشحالم که با شما و مدرسه ی نویسندگی آشنا شدم.
عمر پر دستاوردی براتون آرزو میکنم.
سلام خانم امانت نازنین
چقدر خوشحالم که این احساس رو دارید مهسا جان.
برای من شیرینترین لحظات زندگی بودن در کنار عزیزان خوشذوقی مثل شماست.
امیدوارم در نوشتن و سایر عرصههای زندگی خوشبدرخشید و به همهی آرزوهای قبلی خودتون برسید.
سلام استاد عزیزم!
من با شرکت در دورهٔ نویسندگی خلاق با نوشتن آشنا شدم و از طریق نوشتن با خودم و دنیای خودم. قبل از شرکت در کلاسهای شما من نویسندگی را یک موهبت آسمانی فکر میکردم که برای هرکس دستیابی به آن میسر نیست، اما با شما آموختم که نه این طور نیست! بلکه هرکس میتواند نویسنده شود در صورتی که با آموختن و تمرین کردن پیش برود.
برعلاوهٔ نویسندگی از کلاس نویسندگی خلاق مطالعه را نیز یاد گرفتم و با کتابهای زیادی آشنا شدم که میتوان گفت مسیر زندگی مرا تغییر داد.
بعد از کلاس نویسندگی خلاق در کلاسهای دیگر شما هم شرکت کردم و چیزهای زیادی یاد گرفتم. اینجا که جای پرگوئی نیست ولی اگر بخواهم از تمام تأثیرات مثبت این دوره بگویم فکر کنم باید کتابی در این مورد بنویسم.
محمدعمر عزیزم
یکی ار بهترین اتفاقات این دوره برای من آشنایی با عزیزی چون شما بود.
شما انسان شریف و ارجمند و نازنینی هستی.
و باید از تو متشکر باشم به خاطر معرفی دوستان مستعد بسیاری به مدرسه نویسندگی.
امیدوارم تو زندگی به همون چیزایی برسی که از صمیم قلب دوست داری.
سلام اقای کلانتری حرفه ای و خوش ذوق من با شرکت در دوره های شما واقعا مسئله های ذهنیم درمورد نویسندگی برطرف شد فوق العاده ترین و بهترین اتفاق زندگیم بود و الان با کیف و شوق بیشتری می نویسم و برای منی که فک کنم کم سن ترین فرد دوره بودم خیلی خوب بود و خیلی چیزهای زیادی از شما و بچه ها اموختم
خودم رو باورکردم و مسیر سرنوشتم روشن تر و هموارتر شد
باعث افتخاره برام که با شما آشنا شدم و از شما خیلی چیزها یاد گرفتم.
سلام عارفه ماه و نازنین
تو فوقالعادهای.
من همیشه کیف میکردم از دیدن ذوق و دقت تو در کامنتها.
خوشحالم که چنین حسی داری.
میدونم که میتونی از بهترینها باشی. با قدرت به نوشتن ادامه بده.
سلام من خیلی از استاد شاهین کلانتری ممنونم به زندگی من هدف دادن
سلام مهدیه عزیز
مخبت شما برام خیلی ارزشمنده.
امیدوارم در تمام مراحل زندگی خوش بدرخشید.
سلام خدمت استاد عزیز وتوامند
باید بگم که شرکت در کلاسهای شما یکی از بهترین تجربه های من تو کل عمرم بود،
نوشتن یکی از شیرین ترین دغدغه های زندگیم بود که با کلاس نویسندگی خلاق شکل و نظم گرفت
من اکنون در حال نوشتن کتاب هستم و این رو واقعا مدیون کلاس های نویسندگی شما وآشنایی با استادی چون شماست ممنون بابت زحماتتون🌺🌺
سلام خانم سیدی نازنین
ممنونم از مهرتون.
چقدر خوشحالم از اینکه دارید کتابتون رو مینویسید.
روی کمک من هم حساب کنید.
براتون بهترین و زیباترین لحظهها رو آرزو میکنم.
کلاس چهارم دبستان بودم. غروب یک پنجشنبه پدرم از مسافرت چندروزه آمد و بی مقدمه گفت:«از شنبه در شهر دیگری به مدرسه می روی».
همین. بهت زده نگاهش کردم. گفتم:«دوستانم، معلمم. من خداحافظی نکردم»
بدون توجه رویش را برگرداند و به اتاق رفت.
همین حس را وقتی نتوانستم در جلسه اخر شرکت کنم دوباره تجربه کردم، دوباره اختیار از من سلب شد. اینبار هم کسی نپرسید، نگفت نظری داری؟ فقط گفت نت را مختل می کنیم فکر دیگری برای ارتباطهایتان، دوستی هایتان، شغل هایتان، مقاله های نیمه کاره تان بکنید.
البته در این ۴۳ عمر دیگر یاد گرفته ام چگونه پنجره ای به سمت ارزوها و فرداهایم باز کنم، پس دیگر تصمیمات آنهایی که در هر مقطعی قدرتی دستشان است ناامیدم نمی کند. من ساعات شیرینی و تجربه های نابی را دراین دوره وکنار شما استاد عزیز ودوستان داشتم واجازه نمی دهم مزه تلخ روزگار این شیرینی را از خاطرم ببرد.
با ارزوی صبحی روشن برای همه
چقدر متأثر شدم ار این پیام شما خانم پاداشی عزیز
یکی از اتفاقات مبارک این دوره این بود که من سعادت آشنایی با دوست ارجمندی چون شما رو پیدا کردم.
مشتاقانه انتظار خوندن نوشتههای شما رو میکشم.
به امید روزهای بهتر
سلام-
اگر بخوام تو یه جمله براتون بگم، جملهی « این کلاس برام درخشان بود » رو انتخاب میکنم. دیدم که استاد چند بار از این صفت استفاده کردن و خیلی خوشم اومد. لحن حرف زدن و کلماتی که استفادهای میکنید برام یکی از جذابیتهای این دوره بود. هر چند تو کلاسها فعال نبودم یا به طور کامل شرکت نکردم ولی خودم رو به تک تک جلسات رسوندم. باید بگم قبل از این دوره تقریبا هیچی از نوشتن نمیدونستم، و این موضوعو بعد از شرکت در دوره فهمیدم. وجود آدمها، کتابها و هزاران چیز دیگه که عاشقشون بودم، منتها هنوز باهاشون آشنا نشده بودم. ممنون:)
سلام خانم شهدادی نازنین، دوستی با قلبی درخشان
لطف و توجه شما برام بسیار ارزشمنده.
اسم شما رو به نیکی به خاطر سپردم.
با قدرت به نوشتن ادامه بدید.
مشتاق دیدن موفقیتهای شما هستم.
استادگرامی،آقای کلانتری عزیزو بزرگوار، درکنار شماو ازشماآموختن، افتخاربزرگی بود که شکر خدای بزرگ،
نصیبم شد.برای من که مدتهای زیادی شوق نوشتن داشتم ولی نمی دانستم چطور وچگونه واز چه باید بنویسم ،تجربه ی شرکت در کلاسهای شما ،یکی از بهترین و موثرترین ودلچسب ترین تجربه های زندگیم شد.شما مسیر سبز را نشانم دادید. گرچه هرچه بیشتر آموختم از راه درازی که درپیش دارم،هم ترسیدم وهم خود را تشنه تر ومشتاق تر دیدم.لحظاتی که
در کلاس بودم چنان پراز انرژی و شور نوشتن بودم و مصرانه وپیگیر
می نوشتم که انگار هرگزدر طول زندگی چیزی را اینچنین نمی خواستم ولی متاسفانه از وقتی که کلاسها تمام شدانبوه مشکلات فردی و اجتماعی از مسیردورم کرد.
می شود لطفی کنید و دستان ما تشنگان را رهانکنید تا به هدف و مقصود مطلوبمان برسیم ؟
تا همه ی عمر سپاسگزارو مدیون آموزه ها و انرژی خوب شما هستم والبته بی شک همچنان طالب شاگرد شمابودن وکنار شما بالنده شدن.
برقرار و سلامت باشید .
درپناه امن خداوندباشید.
سلام سلام آیدا جان
آیدا جان شما با ذوقی که داری میتونی نویسندهی بسیار خوبی بشی.
خوشحالم که برای دنبال کردن هدفت جدی هستی.
از لطفت بیاندازه سپاسگزارم. نظر شما برام بسیار ارزشمنده.
و بله. چی از حفظ ارتباط با شما دوستانم ارزشمندتر.
از هفتهی بعدی میخوام یه سری وبینار روزانهی رایگان هم بذارم تا موتور نوشتن همهمون روشن بمونه.
سلام.بعد سالها حس کردم برای علاقه م به نوشتن بایدکاری انجام بدم.از طریق جستجو تو اینترنت با این جلسات آشنا شدم.هزینه ای که پرداخت کردم در برابر چیزهای که یادگرفتم بسیار ناچیزه.مثلاسالها ارزو داشتم هرروز مطالعه کنم.این استاد عزیز چیزهای روبا خلاقیت و اگاهی کشف کرده که من بدون اینکه بفهمم اتفاقات ارزشمندی تو وجودم افتاده.یک انسان بسیار بی نظیر.یه انسان بسیار آگاه و موثر که ازش وجودش هدیه های دریافت می کنی که تا همیشه بحز خاطره خوب برات تا ابد به یادگار می مونه.مثل لذت مطالعه.مثل لذت خلاق بودن مثل لذت بااخلاق بودن مثل لذت مثبت بودن وآگاه بودن حتی در شرایط بد.خداروشکر وخداروسپاس که گاهی اتفاقات مهمی توزندگیم میفته و آدمهای بی نظیری تو مسیر زندگیم قرار میگیرن که چیزهای مهمی رو بهم یاد میدن.
سلام خانم کیوان نازنین و ارجمند
شنیدن این حرفها از دوست فرهیختهای چون شما برام بینهایت مسرتبخشه.
از لطفتون سپاسگزارم.
داشتم سایتتون رو میدیدم؛ چقدر خوب و زیبا مینویسید. نگرشتون رو دوست دارم.
امیدوارم با جدیتی مضاعف به وبلاگنویسی ادامه بدید.
با آرزوی بهترینها