این صفحه را ساختهام تا دوستانم در کلاس نویسندگی خلاق دربارهی حس و حالشان از حضور در این دوره برایم بنویسند و بگویند پیش از این دوره به نوشتن چگونه نگاه میکردند و با ورود به این دوره به چه دیدگاهی رسیدند.
در ۵۹ دورهی گذشته با دوستان نازنین و خوشذوق بسیاری آشنا شدم که این جملهی زیبایی هنری دیوید تورو را برایم تداعی میکنند:
«دوستان امیدهای یکدیگر را عزیز میدارند و با رؤیاهای یکدیگر مهرباناند.»
405 پاسخ
علی عزیزم
تو یکی از بهترین دوستان منی.
خوشحالم که این دوره سبب شد با جوان نازنین و سختکوشی مثل تو آشنا بشم.
به وجودت افتخار میکنم و با اشتیاق نوشتههاتو توی کانالت میخونم.
سلام استاد عزیز
خیلی وقت بود که دوست داشتم که در یک کلاس نویسندگی شرکت کنم که یک دوست شما را معرفی کرد. شیوه تدریس شما، انرژی و طنزی که در تدریس به کار می گرفتید خارق العاده بود و من را واقعا جذب می کرد. مطالب بسیار مفیدی از این کلاس فراگرفتم که حجم زیادی داشت به طوری که تا ماه ها راه را نشانم خواهد داد. امیدوارم بتوانم از همه این مطالب استفاده کنم. تشکر از سخاوتتان در آموزش.
امیدوارم همیشه سلامت و سرزنده باشید.
سلام خانم غفوری نازنین و ارجمند
بیاندازه سپاسگزارم از مهر شما.
حضورتون برام خیلی عزیز و ارزشمند بود.
بیصبرانه مشتاق خوندن نوشتههای جدیدتون هستم.
خب، همین حالا جلسه هشتم برای من تمام شد ، تقریبا دو هفته از اخرین جلسه میگذرد ، شما شباهتی به معلمانی که تمام توجهشان به شاگردان به اصطلاح زرنگ کلاس بود، نداشتید، بارها حق دادین به هر شخصی که با فاصله کلاس را گوش میدهد ، کمال گرایی بیخودی را از ما گرفتید ، حق دادید که ممکن است گاهی از نویسندگی فاصله گفت ، و ماندگار کردید این جمله را در ذهن ،تو فقط نویسندگی را رها نکن .
درود بر شما استاد
سلام خانم مظفری نازنین و عزیز
قدردان مهر و توجه شما هستم.
امیدوارم در مسیر نوشتن خوش بدرخشید و همیشه از خوندن نوشتههاتون لذت ببریم.
استاد کلانتری بزرگوار!
شرکت در دورهی نویسندگی خلاق حسی به من داد که گویی پرندهای هستم که به تازگی پرواز را آموخته. منِ پرندهی تازهکار در آسمان بیکران نوشتار، با پرندگانی دیگر چون خود، شیفتهی پرواز آشناشدم.
با دیگر پرندگان پرواز را آغازیدم. شاهینی بلندپرواز، پیش آهنگ پرندههای کوچک بود که آرزوهایی بزرگ در پهنهی این آسمان زیبا داشتند.
بالهایمان خستهشد. در مسیر تندبادها، کرک وپرمان ریخت.
ولی شاهین تیزپرواز این قصه، هربار برای رفع خستگیهامان، بالهای قدرتمندش را سایبانی کرد تا پرِ پروازمان ماندگار بماند و در پهنهی آسمانی از واژهها به پرواز ادامه دهد.
استاد، همراهی بیپیرایه و خستگیناپذیرتان در مسیر نوشتن، به من یادآوری کرد هنوز رنگ و بوی خوبی و خوب بودن و خوب ماندن، در این عرصه ارزش خود را دارد.
یاد گرفتم ساده بنویسم و احساسم را در هر لحظه با واژهها بر روی صفحهی کاغذ بریزم. خالی شوم از وسوسهی شوم ناامیدی و نتوانستن و ننوشتن.
انگار هر روز صبح، هنگام برآمدن آفتاب، عشق نوشتنم نیزطلوع میکند و کلمات ناخودآگاه صفحات کاغذ را درمینوردند.
به این باور قلبی رسیدم که: «من تنها نیستم چون، نوشتن را دارم.»
سپاس بابت تک تک ثانیههایی که برای به ثمرنشستن این باور در قلب یک یک همراهان « دورهی نویسندگی خلاق» وقت گذاشتید.
«شاهین تیزپرواز، در آسمان خاطراتم، باقی خواهد ماند.»
سلام خانم جلوانی عزیز و گرانقدر
عملکرد شما در همین کوتاه مدت تحسینبرانگیزه.
لذت میبرم این میزان ذوق و سختکوشی.
از لطفتون سپاسگزارم و براتون بهترینها رو آرزو میکنم.
سلام استادمن اسال است دراینستاگرام فعالیت نویسندگی دارم وازقبل به صورت انلاین اموزش دیده بودم با چندجلسه
میتونم مدرک نویسندگی بگیرم.
درود
بهتون پیشنهاد میکنم از طریق صفحه زیر برای مصاحبهی دوره درخواست بدید:
کلاس آنلاین نویسندگی
سلام آقای کلانتری عزیز معلم دوست داشتنی بنده جواب ایمیل شمارا دریافت کردم و قسمت آخر آن واقعا من را شگفت زده کرد درحال حاضر دارم رمانی مینویسم که قصد دارم در سال های دور چاپ کنمش میدانم که مراحل خیلی سختی را باید پشت سر بگذارم از شما تقاضا میکنم در این راه کمکم کنید با اینکه میدانم همیشه در حق بنده لطف و مهربانی دارید .
شاگرد سابق شما در دوره ی ۵۵ نویسندگی خلاق (نگین علیزاده)
سلام نگین عزیز
خوشحالم که فعالی و نوشتن رو دنبال میکنی.
با کمال میل.
بیصبرانه مشتاق خوندن نوشتههای جدیدت هستم.
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز
سالها دلم می خواست در کلاس و دوره نویسندگی شرکت کنم.دوست داشتم در گروهی باشم که کتاب بخوانیم و کتابها و فیلم های خوب را تحلیل کنیم. در هر جلسه نویسندگی خلاق و یا حالا که در کارگاه تمرین نوشتن شرکت میکنم از انرژی و تلاش شما لذت می برم و حضور شما امید را در دل من زنده میکنه .امید به اینکه هنوز میشه به انسان هایی اعتماد کرد. و اینکه هر چقدر انسانی از لحاظ درونی غنی تر باشه دانسته های خودش که قطعا با زحمت و تلاش زیاد به دست آورده در اختیار دیگران قرار میده. با همه وجودم برای شما آرزوی سلامتی و شادی دارم. من خود در اول راه هستم. با مشغله های زیادی که دارم گاهی نمی رسم تمرینات رو کامل انجام دهم اما هر روز هر چند کوتاه سعی میکنم خودم را در مسیر حفظ کنم. من تازه عضو این مدرسه دوست داشتنی شدم و حس بسیار خوبی از شاگردی در این مدرسه دارم.
سپاس از شما استاد بزرگوار
سلامت و پیروز باشید .
سلام خانم ندیمی نازنین
وجودتون مایه افتخاره.
نام شما به عنوان فردی خوشذوق و نکتهسنج در ذهن من ثبت شده.
باید بگویم که آشنایی با دوره نویسندگی برای من همچون باز شدن دری به سوی یک دنیای عجیب بود. دنیایی که تاکنون چشمم ندیده بود و گوشم از دور شنیده بود.
من از نوشتن میترسیدم.
با ترس و کنجکاوی از لای در سرک کشیدم و ناگهان یک نفر مرا به داخل هول داد و تمام.
همان یکی دو جلسه اول میلی ناتمام و شادی عمیقی در من جوانه زد.
احساس کردم سالها بدون آنکه بدانم روحم اینجا را آرزو میکردهاست.
اینجا حسی شبیه خانه دارد. گرم، صمیمی و پر از شور زندگی.
سپاس بی انتها از جناب شاهین کلانتری عزیز که مرا با دنیای زیبایشان مسحور کردند.
سلام شیوا خانم صائبی نازنین
شما بسیار انسان نازنینی هستید.
یک جهان سپاس.
امیدوارم همیشه در زندگی خوش بدرخشید.
سلام استاد اول از همه تشکر فراوان بابت تمام زحمت و محبت شما از زمانی که دبیرستان رو تمام کردم بفکر شرکت در کلاس نویسندگی افتادم متأسفانه شرایط زندگی اجازه نداد تا اینکه از خوش شناسی با شما آشنا شدم اصلا هدف من از نویسندگی اینکه زندگی نامه مو بنویسم جناب کلانتری اگر در این راه موفق بشوم هر جای که به زمان آشنایی با شما برسم اسم تون پررنگ پررنگ مینویسم تا اگر کسی خوان بداند که شما باعث موفقیت من هستید لحظه حضور در کلاس واقعا برای من لذت بخش بود و آموزنده توضیحات بسیار کامل و عالی امیدوارم افتخار شرکت در کلاس حضوری شما رو پیدا کنم سپاسگزارم
سلام خانم رئوفی نازنین و ارجمند
خیلی خوشحال شدم از خوندن پیام شما.
امیدوارم در تمام مراحل زندگی خوش بدرخشید.
منو در جریان نوشتههاتون قرار بدید.
سلام استاد عزیز
وقتی تو کلاس شما ثبت نام کردم چیزی از نوشتن نمیدونستم. شما آنقدر مطالب رو خوب و شیرین توضیح دادید که ذوق نوشتن در من بیدار شد. به توصیه شما سایتم رو راهاندازی کردم. هر روز مطلبی رو منتشر میکنم. با آموزشهای شما نوشتههایم نسبت به روز اول بهتر شده. کتابهایی که معرفی کردید عالی بود.
نوشتههای شما همیشه منو سر ذوق میاره. ممنون از این همه سخاوتی که در آموزش دارید.
براتون آرزوی سلامتی و موفقیت روزافزون دارم.
سلام خانم صفری خوش ذوق و عزیز
ذوق و دقت شما در یادگیری تحسینبرانگیزه
اطمینان دارم که با تداوم در این مسیر سر از جاهای درخشانی در خواهید آورد.
در باتلاق روزمرگی دکتری گیر کرده بودم و هرچه دست و ما میزدم فشارها و غربت بیشتر من را میبلعید. جایی میان سردرگمی و پوچی پرسه میزدم که بعد از چند سال یاد نوشتن افتادم و در این کلاس ثبت نام کردم. اول فکر کردم شاید آن خرده ذوقی که در نوشتن دارم با فضایی آکادمیک تربیت شود و با نوشتنی حرفهای و در چارچوب، چند دقیقه ای از این روزمرگی های فرسایشی دور شوم و بعد از چندی در کنار مقالات فیزیک و کشف و شهود رفتار جامدات، اثری لطیف و ماندگار خلق کنم. اما اوضاع جور دیگری چرخید. اولین جلسه که گذشت یک جان به جانهایم اضافه شد. در آن پرسهزنیها، کورسوی نوری دیدم. هر جلسه که گذشت به نور نزدیکتر شدم. انگار که نور راهنمای رهایی من از این روزمرگی بود. روزمرگیهایم تبدیل به یادداشت روزانه شدند و رنگ گرفتند. کشف و شهود جامدات برایم رنگ و بوی تازه گرفتند که انگار راوی روایتند.
هر جلسه درست مثل یک جلسهی یک ساعت و اندی تراپی، بی اغراق ، روحم را جلا داد. بخشی از وجودم برای همیشه مطمئن شد، نویسندگی باید بخش جدا نشدنی زندگیم باشد. این کلاس به من یاد داد خلق یک اثر ماندگار سالها زمان میبرد ولی در عین حال نشانم داد که حتی مکالمهی ساده با یک دوست، میتواند یک شاهکار داستانی باشد. به نظرم کم لطفی ست اگر بگویم در این کلاس یادگرفتیم دیالوگ چیست، شخصیت چیست، و روای کیست. البته که همهی اینها را با بیان و شیوهی استاد کلانتری آموختیم اما این کلاس در لابه لای همهی نکات فنی و آکادمیک، چیزی فراتر بود.چیزی از جنس نور که راهنمای راه است. چیزی از جنس مرام تدریس که این روزها گوهریست نایاب.
سلام صبا جان
بیاندازه سپاسگزارم از مهرت.
من چقدر کیف میکردم همیشه از شنیدن نوشتههای تو در جلسات بازخورد.
بسیار خوشفکر و دقیق و خلاقی.
مطمئنم نویسندهی خوبی میشی، اگر دست از نوشتن نکشی.
عرض سلام وادب خدمت استادعزیز
شرکت دردوره نویسندگی خلاق افقی تازه درپیش چشمان من گشود.
مطالب ارزنده وکتابهای معرفی شده دراین دوره بسیارمفید بودند.با نویسندگان و کتابهایی آشنا شدم که تا به حال اسمشان را نشنیده بودم.
حس وانرژی سراسرمثبت شما درجلسات انگیزه نوشتن رادرمن بیشتر زنده کرد.وتذکرات بجا ومحکمتان درطی کردن بهتر این مسیربسیار سازنده وراه گشاست .به امیدمجالی که بتوانم درکلاس حضوری شماهم شرکت کنم وبیشتر بیاموزم.
برایتان بهترینها را آرزومندم.
سلامت وسربلندباشیدوقلمتان سبزومانا.🌹🌹🌹🌹
سلام خانم خوشگویان نازنین
شما از بهترینها هستید.
من همیشه حضور مثبت و الهامبخش شما رو تحسین میکنم.
از لطفتون بیاندازه سپاسگزارم.
امیدوارم قلبتون همیشه سرشار از شادی باشه.
عرض ادب وارادت خدمت استاد قلب وقلم جناب شاهین کلانتری ، جمله ی همیشگی من که الف تا ی ادبیاتم را به به ساده ترین شکل ممکن بمن شناساند👇
درودها سپاس ها بر استاد گرانقدر که؛
(( نون نوشتن را بر من آموختند))🙏✍️
سلام خانم کافی نازنین و ارجمند
بسیار بسیار ممنونم از لطف و مهر شما.
امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید و دست به قلم.
_از این وضعیت خسته نشدی؟ تاکی میخای همینجوری توخونه باشی، هی فیلم ببینی، کتاب بخونی. سعی کن تو زندگیت یه کودتا کنی(چه جمله عمیقی)من بعد از کلی سال الان تازه فهمیدم که چه کاری دوست دارم تو اشتباه نکن، به شرایط کار نداشته باش، کاری که دوست داری بکن. اینها حرف های خالم بود، خالهی کوچیکم که ۱۲سال از من بزرگتره، رفته بودم خونشون که با دختر خالم بازی کنم و سرگرمش کنم تا او به کارای خونه برسه ، تویه آپارتمانم برای همین یک طبقه رفتم بالا. بگذریم چند روز بعد توی اینستاگرام میچرخیدم
که چشمم به استوری پیج مدرسه نویسندگی افتاد، ثبت نام دوره نویسندگی خلاق. اولش گفتم بابا بیخیال من که کلی فیلم دیدم، کتابم که میخونم فیلمنامه یا نمایشنامه نوشتن کاری نداره، میشینی مینویسی دیگه. یه چند روزی درگیر بودم،تو فکر بودم،دو دل بودم ولی نه، حرف های خالم از تو مغزم بیرون نمیرفت. خودمم دوست داشتم این کارو ولی نمیدونم چی مرضی بود که مقاومت میکردم. دست آ خر نشستم پشت موبایل و کلاس آقای کلانتری، چه کلاسهایی!
به نظرم یکی از بهترین کارهای عمرم را کردم.
[دوستدار شما محمد رضا شهریاری]
سلام محمدرضا جان
خیلی عزیزی برام.
همیشه کیف میکنم از دیدن پیامهات.
و چقدر خوشحالم که در جلسات «با من بنویس» مرتب حضور داری.
امیدوارم خوش بدرخشی.
سلام استاد کلانتری بزرگوار
بسیار شکرگزار آن روزی هستم که دوستی لینک وبینار «اهل نوشتن» را برایم فرستاد. چرا که در صحبت قبل به او گفته بودم که به دنبال کلاس نویسندگی هستم تا بتوانم روزهای بازنشستگی خود را فعالانه سپری کنم و به آرزوی دیرینهام که نوشتن باشد جامه عمل بپوشانم. آشنایی من با وبینار اهل نوشتن که همچنان ادامه دارد و تمام روزهای هفته را شرکت میکنم و به دنبال آن ثبتنام در آخرین دوره کمپ ایدهپزی (غمگینم از دیر رسیدن) و سپس شرکت در کلاس «نویسندگی خلاق» مرا بسیار خرسند کرد. آشنایی با مدرسه نویسندگی سعادتی بود که همه عمر از خدواند برای منتی که بر من نهاد، سپاسگزارم. شوق و عشق جناب کلانتری به یاد دادن و احساس مسئولیت ایشان ستودنی است. و این حس را در فرد ایجاد میکند که شانههای شاگردانش را گرفته و محکم تکان میدهد و میگوید: بنویسیدبنویسید! و من به این شوق غبطه میخورم. وقتشناسی ایشان وصفناپذیر است. من به تبع شغلم سمینارها و وبینارهای مختلفی شرکت کردهام اما اینوع وقتشناسی را فقط در مدرسه نویسندگی یافتم. از استاد کلانتری و ماهان عزیز بهخاطر تمام زحماتی که برای دانشآموختگان مدرسه نویسندگی میکشند سپاسگزارم. استاد، اگر با نوشتههایم و خواندن آن در جلسات بازخورد ناامیدتان کردم عذر میخواهم اما این نوید را به شما میدهم مسیری را که آغازیدم به شرط بقا توقفی در آن نیست.
به امید دیدار در دیگر دورهها
سلام خانم شیبانی نازنین
وجود شما بسیار برای من عزیز و ارزشمنده.
انسان بزرگوار و نازنینی هستید.
دقت نظر و نکتهسنجی شما رو تحسین میکنم.
و چه خوب که انقدر پاکیزه و دقیق مینویسید.
امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید.
سلام و وقت بخیر
متاسفانه در حال حاضر در غم انگیز ترین حالت ممکن قرار دارم و این واقعا فقط حرف نیست. با اینکه از ابتدا در جریان بودم که هشت جلسه کلاس داریم از دیروز که جلسه اخر برگزار شد عجیب افسرده شدم اینقدر حالم گرفته بود که تمام ساعت های بازخورد به صفحه گوشیم نگاه کردم و نمیدونم چرا نمیخواستم وارد جلسه بشم.
دلم عجیب در همون جلسه آخر تنگ شد.در تمام دوره منی که سرشار از ایده و ذوق بودم و از آخرین سالهای دیبرستان دیگه دست به قلم نشده بودم لحظه لحظه اش برام شیرین بود.
یکبار همسرم پرسید چیزی هم یاد میگیری؟ و من با ی لبخند عمیق گفتم حتی اگر چیزی هم یاد نگیرم این حس شیرینی که دارم بی نهایت برام ارزشمنده.
ممنونم از شما بخاطر حس خوبی که منتقل کردید.
شاد و موفق باشید🌷
سلام خانم قاسمی نازنین
مهر و محبتی که در پیام شما جاریه بسیار ارزشمند و دلگرمکنندهست برام.
قطعن برای من مایهی خرسندی و افتخاره که پس از دورهها هم همراه شما باشم.
امیدوارم در تمام عرصههای زندگی خوش بدرخشید.
سلام استاد خسته نباشیید از اینکه وقتتون رو در میون گذاشتید تا اطلاعتون رو از نویسندگی به ما از شما سپاس گذارم .
راستش من اولین باری که با خانوم علیزاده حرف زدم ک من میخوام در کلاس های نویسندگی شرکت کنم . از اون لحظه ای که یک نمونه از نوشته های خودم خواستند من خیلی هیجان زده شدم تا بهشون متنی رو فرستادم تا ایشون وقت بزارند و متنمو مطالعه کنند من کاا تو خودم نبودم تا ایشون بهم پیامی فرستادن متنم قابل قبول بود رسما تو خونه شدم شیطونکی که می پره اینو اون ور از شدت خوشحالی و عضو شدم
نو کلاس نویسندگی . گرم بودن کلاس زحمتکش بودن استاد ها برای من یه حالی داد که اصلا نمیشه توصیف کرد .
الان من بهونه ای دارم فقط برای نوشتن رسما تشویق شدم بعضا تو کاغذ می نویسم تو کاغذ نوشتن خود عالمی داره وقتی بوی کاغذ به مشامم میخوره رسما لذت میبرم بعضا هم که کاغذ دم دست نیست یادادشت گوشیم شده برام دفتر وشته هام.
از زحمات بینهایت شما متشکرم از انرژی که به ما گذاشتید ممنونم . خدا قوت🌹♥️
ایشالله روزی برسه بشه شمارو از نزدیک ببینمتون🥺
سلام فاطمه جان
شما بسیار عزیز و نازنینی
چه پیام خوشگلی نوشتی.
بینهایت سپاسگزارم.
امیدوارم قلبت همیشه سرشار از شادی باشه.
مشتاق خوندن نوشتههات هستم.
استاد سلام .
سپاس از نگاه محبت امیزتون شما وافعا لطف کردید هم در تدریس و هم جواب دادن به پیام من . ومن هنوز هم هنوزه منتظرم تا نگاهی به متن هایی که فرستادم بندازید
«یاعلی»
سلام خدمت استاد عزیزم
روزی که برای اولین بار تیتر “مدرسه نویسندگی شاهین کلانتری” رو از میون سرچ های تلگرامم به زور پیدا کردم یادم میاد که چه ذوق و شوقی تو هوای پاییزی شمال کشورم کنج اتاقک رنگی دلم برپا شد وقتی از مصاحبه قبول شدم بارها و بارها متن خانوم علیزاده رو خوندم و مثل بچه های کوچولویی که خرس پای ویترین بهشون داده میشه لبخند بزرگی به روی جز به جز صورتم پاشیدم … جوری که مدت ها بود بخاطر شرایط سخت کنکور ازش محروم بودم .. وقتی خانوم علیزاده درخواست کمکم رو پذیرفتن و با اطلاع شما وارد جمع دوستان شدم فکر کنم تا آخر عمرم این لطف یادم میمونه و هر باز با سینه ای ستبر و پر افتخار میگم از این موضوع که چقد انسان های “انسان” و مهربونی استادم بودن الگوم بودن ، هر هفته با افتخار و غرور دانشگاه میگفتم امروز کلاس نویسندگی دارم یا دیروز جلسه بازخورد داشتیم بیاید ببینید متنم چطوره … این مونولوگ هست نه این دیالوگه محتواشون فرق داره… من هرگز لطف شما رو فراموش نمیکنم و تا آخر هم تصمیم دارم تو کارهای مختلف مدرسه باشم همکاری کنم تا که بلکه یک روز بیام و حضوری ببینمتون استاد🥺❤️
سلام صدف نازنین و مهربان
چقدر پیام تو پرانرژی و دلنشین بود.
خوشحالم که به واسطهی این دوره دوستان خلاقی مثل تو رو شناختم.
امیدوارم همیشه دلت شاد باشه و لبت خندون.
سلام استاد
یکی از بهترین کارهایی که کردم شرکت تو نویسندگی خلاق بود.
همیشه دلم میخواست تو این دوره شرکت کنم اما همیشه تردید داشتم و هی به دوره ی بعدی موکولش میکردم. ولی ایندفعه که دوستم و هل دادم برای شرکت تو کلاس خودمم کشیده شدم سمتش. خوشحالم که تردیدم کنار گذاشتم. ( چون فکر میکردم باید خیلی خوب باشم تا بتونم تو این دوره شرکت کنم. همش حس میکردم خیلی کمبود دارم و نباید کمبود داشته باشم تا شرکت کنم. )
برای این دوره خیلی هیجان داشتم و همونطوری که انتظار داشتم عالی بود خیلی عالی.
تو این دوره خیلی چیز ها یاد گرفتم که نمی دونستم و خیلی بهم کمک کرد.
تو این کلاس کاری رو انجام دادم که تو تمام عمرم انجام نداده بودم خوندن متنم تو یک جمع . من حتی تو مدرسه انشایی که نوشته بودم و نمیخوندم و میگفتم ننوشتم چون ترس از خوندن داشتم ولی این دوره مجبورم کرد این ترس و کنار بزارم و به خودم جرات دادم یکبار اینکارو انجام بدم هر چند خیلی سخت بود .
نوشتن برام خیلی سخت بود و به خودم خیلی سخت میگرفتم همیشه میخواستم یه چیز خیلی خوب بنویسم و همین باعث شد که مدت طولانی ننویسم. ولی الان خیلی راحت تر شدم راحت تر مینویسم و نوشتن و راحت تر گرفتم چون میدونم بد نوشتن بهتر از ننوشتن.
ممنون ازتون و دورهی عالیتون
همیشه از خودم به خاطر اون روز تو مرداد 98 که دربارهی آموزش نویسندگی سرچ کردم و شما رو پیدا کردم ممنونم.
آشنایی با شما یکی از بهترین اتفاقهای زندگیم بود.
ممنون ازتون که روشن کنندهی راهم هستید و راه و بهم نشون میدید.
سلام ندا احمدی عزیز و فوقالعاده
چقدر خوشحال شدم که سعادت دیدن روی ماهت در کارگاه خودزندگینامهنویسی فراهم شد.
انسان بسیار نازنینی هستی.
امیدوارم هزار برابر جدیتر از همیشه به نوشتن ادامه بدی و خوش بدرخشی.
منم خیلی خوشحال شدم تونستم شما رو ببینم.
و تو کارگاه خودزندگینامهنویسی شرکت کنم.
خیلی عالی بود.
روز فوقالعاده ای بود.
ممنون ازتون استاد
با درود و سپاس ویژه خدمت استاد کلانتری گرامی
سه ساله که در دورههای متفاوت و خلاقانهی مدرسه نویسندگی شرکت میکنم. آشنایی با کتاب ها و نویسندههای ایرانی که در تمام کلاسها، لایوها، وبینارها و دوره های متفاوت ارائه شدهاند، برای من، همهی آنها، پیش زمینههایی برای آماده شدن در دوره نویسندگی خلاق بودند. نکات و مطالب در نوسیندگی خلاق بسیار تخصصی و ناب هستند و از نکات مهم این دوره:
۱- تمرین های گروهی روزانه در ۶ مرحله ۲۵ دقیقه نوشتن بود که یک فرصت عالی برای نظم بخشی برای نویسندگی ست.
۲- جلسه رفع اشکال و توجیه و بازنگری روی مطالب ارائه شده در جلسه هفتگی.
۳- جلسه خوانش متن های نوشته شده گروهی
من از داستان نویسی بسیار دور هستم. خوشحالم که در این دوره شرکت کردم و توانستم با نکات ظریف نویسندگی بیشتر آشنا شوم.
نحوه ارائه مطالب[ علیرغم گستردگی موضوع نویسندگی و ادبیات] توسط استاد کلانتری بسیار تحسین برانگیز است.
شکوه دریا در کنار ساحل زیبای آن همچنان برای من وهم انگیز است خصوصا در تاریکی شب که حضورش اجتناب ناپذیر است.
اما خوشحالم که فانوس دریایی وجود دارد و میتواند برای قلبهای ترسویی همچون من، نیروبخش باشد.
استاد کلانتری عزیز، شما مصداق فانوس دریایی برای مسافران در مسیر دریای زندگی نویسندگی هستید. مانا و دلگرم کننده.
همیشه بدرخشید.
سلام به روی ماه شما خانم صفائی عزیز و ارجمند
وجود شما مایهی افتخاره.
خوشحالم که سعادت دوستی با انسان فرهیخته و هنرمندی چون شما رو دارم.
براتون زیباترین لحظهها رو آرزو میکنم.
سلام و ارادت استاد جان 🌹
وقتی از اعماق وجودم خواستم بنویسم و خواستم که شخصی سر راهم قرار بگیرد که جان کلام را در نویسندگی برایم ارائه دهد، پیامدش شد یافتن بیواسطه ی استاد شاهین کلانتری در یک جستجوی اینترنتی.
استاد جان تک تک لحظات کلاس شما را با جان و دل حضور داشتم و از تدریس گرم و گیرا و استادانه ی شما و نکات نقض و کاربردی کلاس شما بهره بردم نویسندگی خلاق برایم گوشهای امن در برابر ناامنیهای رسانهای بود.
سپاس برای وجود و حضور موثرتان🙏🏻 تلاش میکنم حق شاگردی شما را به جا آورم.
هر آنچه به دل دارید بهترش را برایتان خواهانم 🙏🏻🌹
سلام خانم شفیعی عزیز و مهربان
شما با حضورتون جو کلاس رو زیباتر میکردید.
به خاطر این وجود نیک و نازنین بهتون تبریک میگم.
سلام و ارادت 🌹 💚
عزیزید و بزرگوار استاد جان 😍 سپاس از نگاه و کلام پر مهر و روحیه ی سخاوتمندتان 🌹😍
اعتقاد دارم زنها اگر بدانند،یک نسل میفهمند.همه میگویند برای دانستن باید مطالعه کرد،اما من میگویم تا دانسته هایت را ننویسی ،انتقال ندهی،چطور یک نسل را بیدار میکنی؟منهمبشه مینوشتم اما مثل کودکی که تکه های پازل را داشت اما نمیدانست چطور پازلش را کامل کند ،در کلاسهای شما یاد گرفتم پازل وقتیچیده میشود دیدنش لذت بخش خواهد شد.
در این دوره با تمرین سه جمله ای ها ،در هرجا و هر لحظه از نوشتن لذت بینهایت ببرم .
یاد گرفتم دنیا را باید جور دیگر ببینیم، از کنار هیچ اتفاق کوچکی راحت رد نشوم ،هر اتفاقی ولو کوچک داستانی در خود دارد ویا حتی داستانهایی ، شخصیتها را آنقدر بشناسم تا با آنها یکی شوم.انوقت میتوانم بنویسیم .
روزمره نویسی را در کنار شما جدیتر وپررنگترین تمرین نوشتن یافتم.
خلاصه که شما به من یاد دادید,قطعات پازلم شاید پر از رنگ و زیباست، اما فقط وقتی چیده شود زیباست شاید هم یک اثر هنری.
بزرگترین افتخارم کنار شما بودن وشاگردی کردن در حضور شما بود.مممنونم استاد.
ساده نوشتم اما با جوهر دل.
شراره….
سلام شراره گرامی
چقدر زیبا نوشتید.
ذوق شما در همین پیام هم هویداست.
خوشحالم که بهواسطهی این دوره با ذوق و هنر دوستانی چون شما آشنا میشم.
با آرزوی درخشش روزافرون شما.
اعتقاد دارم زنها اگر بدانند،یک نسل میفهمند.همه میگویند برای دانستن باید مطالعه کرد،اما من میگویم تا دانسته هایت را ننویسی ،انتقال ندهی،چطور یک نسل را بیدار میکنی؟منهمبشه مینوشتم اما مثل کودکی که تکه های پازل را داشت اما نمیدانست چطور پازلش را کامل کند ،در کلاسهای شما یاد گرفتم پازل وقتیچیده میشود دیدنش لذت بخش خواهد شد.بزرگترین افتخارم کنار شما بودن وشاگردی کردن در حضور شما بود.مممنونم استاد.
از وقتی خودم را شناختم از نوشتن میترسیدم مخصوصا در اولین انشاهای مدرسه .کتابی قدیمی که مادرم به من هدیه داده بود با نام اصول نگارش را ، راهنمای خودم کرده بودم.
روزگار تحصیلی را با بهره گرفتن از همان کتاب گذراندم.در مقطع راهنمایی و دبیرستان، ترسم از اشتباه یا پرت نوشتن ، کمتر شده بود. از دید اطرافیان نوشته هایم جان دارتر شده بودند. در روزهایی که من و تقریبا همه ی مردم دنیا در حصر خانگی بودیم، تصمیم گرفتم تا نویسندگی را به عنوان پیشه ام انتخاب کنم. در همان سال در کلاس تولید محتوای مدرسه ی نویسندگی شرکت کردم . بقدری حضورم کمرنگ بود که بعید میدانم حتی کسی از آن دوره نام مرا دیده باشد.اما با همان آرشیوی که از اطلاعات دوره تا چند وقت در دسترسم بود ، آموختم که به جزئیات اهمیت بیشتر و وسواس گونه ای بدهم و جالب اینجاست که همان یک آموخته ام در دوره ی نویسندگی خلاق ، به چشم آمد و آقای کلانتری به آن اشاره کردند و فرصتی پیش نیامد که بگویم این توجه به جزئیات را از شرکت در همان دوره ی تولید محتوا ، دارم.
دوره نویسندگی خلاق برای من فقط در هشت جلسه و چندین کتاب ارزشمند که در این دوره مطالعه کردم وحتی آشنایی با نویسندگانی که کمتر با آثار آنها آشنا بودم ، خلاصه نمیشود.
هرچند که هرکدام از این درسها به تنهایی ارزشی بسیار دارند.
شاهین کلانتری مرا با قسمتی از درونم آشنا کرد که شاید در ابتدا جرأت قدم نهادن در آن مکان را نداشتم، مکانی مخوف و تاریک که مثل محله های متروکه ی زاغه نشینان بود. در نور کم بی توجهی من به آن روز افتاده بود. درون سرم هرروز و هرشب ،هرلحظه ، اجازه ی حضور میخواست و من نمیدیدم. در آن مکان ،کلمات و نوشته هایم بودند که همچون فرزندانی یتیم که محتاج سرپرستی من و توجه و آغوش گرم کاغذهایم هستند به انتظار نشسته بودند.
آنها هرروز متولد میشدند و شبها درست قبل ازینکه به خواب بروم، در جریان روزمرگی های مداومم سقط میشدند.حالا میدانم که در برابر همگی آنها مسئولم . من مادر
بی نهایت کلماتی هستم که هرروز امکان تولد دارند و میتوانم در نور توجهم ،در الک قلبم ، بر صفحات دفترم یا روی یادداشت تلفن همراهم زایمانشان کنم. هرکدام از آن ها بعد از تولد درکنارهم ، از یکدیگر مراقبت میکنند باهم میرقصند و تا ابد زنده میمانند. من در این دوره حس مادر بودن را اینچنین جانانه درک کردم. فرزندان من میتوانند تا ابد زنده بمانند ، حتی اگر چاپ نشوند
حتی اگر خوانده نشوند
حتی اگر ناقص باشند.
راهی که در آن قدم میزنم سرزمین عجایب است و بی انتها.
این دست آوردها را مدیون جناب کلانتری عزیز و محترم هستم.
قدردان زحمات گروه حرفه ای پشتیبانی و آقای ماهان ابوترابی و خانم علیزاده هستم.
خوشحالم که این مدت در مصاحبت با شما بودم.
از طرف نغمه فاطمی
با قلبی قدردان و خوشحال 🙏🌺
درود بر نغمه فاطمی عزیز و ارجمند
شنیدن نوشتههای شما در جلسات بازخورد برام بسیار دلچسب بود.
شما ذوق وافری دارید که به شکوفایی روزافزونش باور دارم.
بردم از خوندن پیام بیاندازه زیبای شما.
من هم از مصاحبت و آموختن در جوار شما، بی اندازه لذت بردم🙏🌺مستدام باشید استاد کلانتری
امروز بعد تموم شدن آخرین جلسه از کلاسِ نویسندگی خلاق فهمیدم که چقدر بلد نیستم!
و نوشتن اونطور که فکر می کنیم ساده و دم دستی نیست …
دلم می خواد دنبالِ این قاصدکِ تو بادِ قلبم بدوئم این فضا برام قشنگه …
بی انتهاس …
اگه فکر کردن به اینکه این چیزا برام نون و آب نمیشه یا چه دردی ازم دوا می کنه و … نبود،
الان شاید توی دنیای موازی می رفتم سراغِ ادبیات!
سراغِ حافظ و سعدی …
غرق در آثار شکسپیر …
سعی در باز کردن کلافِ نگرش داستایوفسکی و میلان کوندرا …
و …
من دوست داشتم بجای خفه شدن توی دنیای رادیکال و جزر و ضرب و روابط مثلثاتی و جدول مندلیف …
خودمو با فلسفه و ادبیات خفه کنم!
با فیلم، با داستان …
بماند …
این دوره شبیه یه هدیه ی فوق العاده ای بود که می تونستم لا به لای روزمره ی زندگی به روح رنجیده و خستم بدم.
خیالاتمو، دونسته های جسته گریختمو سامان داد.
راهو نشون داد، لامپو روشن کرد و جرقه ای که باید رو توی درونم زد!
حتی اگر نویسنده ی قابلی هم نشم، نگرشم تغییر کرد.
کلامِ استاد نافذ، پراز آگاهی و آرامشه …
ممنون از شما
سلام فاطمه عظیمی نازنین
چه پیام متفاوت و زیبایی نوشتی.
نگاه خردمندانهی تو رو تحسین میکنم.
از لطفت هم سپاسگزارم.
بیوقفه بنویس.
استاد از اینجا بهتون سلام میکنم♥️
این بهترین تجربه برام بود.
وقتی به این کلاس آمدم تازه تونستم معنی واقعی نویسندگی رو درک کنم .
با این کلاس با این استاد با این جو خوب و با این دوستان خوب میتونم با جرات بگم که دوره نویسندگی خلاق بهترین کلاس و دوره است.
استاد از همین جا ازتون تشکر می کنم که یک دوره ی بی نظیر برامون گذاشتین.
و اینکه من خیلی دوست دارم دوره های بعد هم شرکت کنم که حتما شرکت میکنم.
فقط اگر میخواستین شرکت کنید و تردید داشتید تردید بزارین کنار حتما شرکت کنید مطمئن باشید پشیمون که نمی شوید هیچ تازه یک علاقهی به این دوره پیدا می کنید که دوست دارید فقط تو کلاس های استاد حضور داشته باشید .
مرسی♥️🌺
سلام نازنین زهرا جان
تو محشری. چقدر کیف کردم من از دیدن ذوق و استعدادت.
با قدرت به نوشتن ادامه بده.
بیصبرانه مشتاق خوندن نوشتههای تازهی تو هستم.
سلام استاد
مرسی ممنونم حتما این کار میکنم.🌺
استاد داخل دوره ی جدید بازم میبینمتون خدانگهدار ❤️
استاد کلانتری عزیزم سلام و درود منو بپذیرید به عنوان یکی از کوچکترین اعضای ۵۶ امین دوره نویسندگیخلاق ،آقای کلانتری از حدود ۱۲ و یا ۱۳ سالگی اولین رمانمو با ژانر ترسناک و جنایی خوندم به ی اشتیاق خاصی درونم پی بردم که داشت واسه داستان ها واسه فهمیدن سرانجام زندگی انسان ها نحوه برخوردشون هیجاناتشون نبض میزد … از اونموقع شروع کردم به خوندن هربار فاز عرفانی تری میگرفتم و دیدم به زندگی تحولی تر میشد .. انشاهای دوستامو مینوشتم و تخیل عجیبی داشتم … ولی هیچوقت نمیدونستم از کجا و چجوری با افراد هم زبان خودم ارتباط برقرار کنم این نهال استعداد رو آبیاری کنم … تا اینکه بالاخره ی روز شانس عدد۶ شو بهم نشون داد و مدرسه نویسندگی رو پیدا کردم… آزمون پذیرفته شدم و این برای من یک دنیا ارزش داشت اونروز هیچوقت فراموش نمیکنم تو هوای بهشتی شمال داشتم میخوندم و میرقصیدم … خوشبختی واقعی زمانی بود که وقتی به خانوم علیزاده گفتم خانوادم حمایتی برا استعدادم رو نمیکنند پذیرفتن ثبت نام کنم و من از ته دلم شاد شدم…. استاد عزیزم بابت همچی ازتون ممنونم من تو این دوره نحوه درست نگرش به هرمتنی که میخوندم رو یاد گرفتم مهمتر شیوه خوندن شما بیش از پیش منو مجذوب هر متن هرچند ساده ای کرد و فهمیدم گاهی مهمتر از محتوا دیدگاه آدماس…این دوره درس عبرت های بزرگی برای من ۱۸ یا ۱۹ ساله داشت که تو زندگیم استفاده کنم و قطعا این آخرین همراهی ما نخواهد بود و من پس از این دوست دارم عضوی از خانواده باقی بمونم 🙂 سپاس از شما استادعزیزم ممنونم بخاطر لطف و محبتی که نسبت به من داشتین
سلام صدف نازنین
چقدر قشنگ از خودت نوشتی در این پیام.
بسیار خوش ذوقی و خلاق.
منتظر درخشش روزافزون تو هستم.
آیدا سیدحسینی| یادگاری برای شاهین کلانتری
در کمپ ایدهپزی شرکت کردم. یادداشتهای روزانهام را برای الهه نصیری فرستادم. به من گفت: «پیشرفت چشمگیری داری و بهتره نویسندگی خلاق شرکت کنی.» گفتم: «نه. درسهایی که ثبت نام کردم و هنوز شرکت نکردم دارن زیاد میشن. نمیخوام این بار رو سنگین کنم.» با عاطفه عطایی صحبت کردم و یکی از متنهایم را برایش فرستادم. به من گفت: «خیلی بهتر مینویسی و حتمن کلاس نویسندگی خلاق ثبت نام کن.»
یک هماهنگی جالبی شکل گرفت. کمپ ایده پزی به پایان رسید و ثبت نام برای نویسندگی خلاق شروع شد. دیگر بهانهای برای ثبت نام نکردن نداشتم. با خودم گفتم: «اگر تونستی کمپ رو مستمر پیش ببری، اینم میتونی.»
ثبت نام را انجام دادم. کیفیت سطح آموزش کلاس، از تصوراتم بزرگتر بود. در این کلاس، چراغ اتاقی را درون روانم روشن کردی. اتاقی که نویسندهی درونم رو به آنجا هدایت کردی و به انواع کتاب و تمرین مجهز کردی.
نویسندهی درون من ذوقزده و فعال شروع به کار کرد. از تمام ثانیههای روز استفاده میکرد. برای خواندن در جلسات بازخورد ذوق داشت. برای گرفتن نظرات تو لحظهشماری میکرد و استرس میکشید. انگار که نویسندهی درونم به هاواییِ نویسندگی رفته بود. در این هشت هفته چنان زنده و خلاق شده که خودش هم تصور نمیکرد. چنان بشاش و قبراق شده که دیگران هم متوجه تغییر در سبک نوشتنهایش شدهاند. کلاس نویسندگی خلاق یکی از بهترین دورههایی بود که تجربه کردم. هر بار به تو، ای خدای ایدهها درود میفرستم.
پنجم آذر ماه هزار و چهارصد و دو
سلام آیدا جان
بسیار بسیار عزیزی. از اون آدمهایی هستی که با وجودشون هر جمعی رو زیباتر میکنن.
من مشتاقانه نوشتههاتو میخونم و با رشد و جدیتی که از تو دیدم یقین دارم که نویسندهی بسیاری خوبی خواهی شد.
شاد باشی و برقرار.
با سلام و عرض ادب؛
شرکت در دوره های استاد کلانتری عزیز برای من بسیار جذاب و شیرین است.
انرژی مثبت، مطالب جدید و کاربردی، ترسیم نقشه راه و … باعث افزایش اشتیاق من به دنیای نوشتن میشه.
ممنون از زحمات شما.
به امید موفقیت های روز افزون.
سلام مهدی نازنین
از لطقت بینهایت سپاسگزارم.
چند روز پیش داشتم تمرینهایی که در چالش استعاره نوشته بودی، باز میخوندم، و کلی کیف کردم و مشتاقتر شدم برای نوشتههای آیندهی شما.