وبینار روزانه‌ی نویسنده‌ساز | برای تداوم در مسیر نویسندگی

وبینار نویسنده‌ساز

سخنران: شاهین کلانتری

جایی برای طرح دغدغه‌های شما در نویسندگی

آموزش+پرسش‌وپاسخ

حضور برای همه آزاد و رایگان است

از شنبه تا چهارشنبه‌ی هر هفته، ساعت ۱۷

لینک ورود به وبینار:

skyroom.online/ch/madresenevisandegi/nevisandesaz

نکات فنی:

پس از کلیک روی پیوند بالا، گزینه‌ی «میهمان» را انتخاب کنید و سپس نام و نام خانوادگی خود را ثبت کنید. نیاز به نام کاربری و رمز عبور نیست.

برای ورود به اسکای‌روم باید فیلترشکن خاموش باشد تا صدا و تصویر را با کیفیت بالاتری دریافت کنید.

هر وقت به مشکل خوردید صفحه را ببندید و از نو بگشایید.

برگزارکننده:

مدرسه نویسندگی+نشر نویسنده‌ساز

فایل هر وبینار پس از اجرا در کانال تلگرام و یوتیوب مدرسه نویسندگی ذخیره خواهد شد.

با معرفی وبینارهای نوشتیار به دوستانمان در ترویج خواندن و نوشتن کوشا باشیم.


مانیفست وبینار نویسنده‌ساز:

  • ما معتقدیم که برای بهبود جامعه باید از بهبود خودمان بیاغازیم. ما نوشتن را ابزاری برای خودشناسی و خودسازی می‌دانیم، بنابراین وقفه در نوشتن را وقفه‌ای در خودسازی و خوشناسی می‌پنداریم.
  • «وبینار نویسنده‌ساز» یک گردهمایی روزانه‌ی آنلاین است. ما گرد هم می‌آییم تا نوشتن را فراموش نکنیم؛ تا از هم انگیزه‌ی نوشتن بگیرم؛ تا از رهگذر گفت‌وگو و آشنایی با اندیشه‌های یکدیگر به فکرهای تازه برسیم.
  • ما مهارت‌یافتن در نویسندگی را نتیجه‌ی استمرار در تمرین می‌دانیم. تمرینی مؤثر تمرینی است که روزانه انجام شود و پیوسته سطح آن ارتقا بیابد. گردهمایی روزانه‌ی ما مشوق چنین تمرینی‌ست.
  • ما آشنایی با سنت را زمینه‌ساز نوآوری می‌دانیم. وبینار نویسنده‌ساز مشوق خاندن شاهکارهای کلاسیک است. دور هم جمع می‌شویم تا مطالعه‌ی آثار ماندگار ادبیات را فراموش نکنیم و انگیزه و مهارت خاندن متون‌ دشوارتر را نیز به دست آوریم.
  • ما می‌دانیم که داشتن مخاطبان جدی و صاحب‌نظر و شنیدن نقد آن‌ها بر سرعت رشدمان می‌افزاید. وبینارهای روزانه جایی برای آشنایی و دوستی با چنین مخاطبانی‌ست.

 

21 پاسخ

  1. چه لذتی بالاتر از اینکه خودت رادرجمع دوستان همدل و همراه ببینی ازاینکه پر پروازم شدید بینهایت ممنون و سپاسگزارم موفق باشید وچهلچراغ دلتان همیشه نورافشان

  2. سلام وقتتون بخیر من میخوام یک سایت وردپرسی بزنم میشه کسی که برای شما سایت زده رو به من معرفی کنید و چطور میشه با ایشان در ارتباط بود در رابطه با سایت

    1. درود
      ببخشید که پیامتون رو دیر دیدم.
      دیدم که سایت خوشگلی راه‌اندازی کردید.

    1. ترجیحم اینه که فقط در تلگرام و اینستا باشم.
      اگر کسی به اون دو جا دسترسی نداشته باشه، همین سایت به نظرم کافیه برای حفظ ارتباطمون.

  3. سلام. اینستا که فیلتر شد خیلی وقت است اونجا نیستم. تلگرام هم به تازگی قابل دسترسی نیست. می ماند سایت. اکثر ما برای دسترسی به مطالب شما فعلا فقط سایت رو داریم. لطفا در سایت پرقوت ادامه بدین و ناامید نباشین. ما همراه همیشگی شما هستیم. ای کاش در یکی از پلتفرم‌های ایرانی مثل ایتا هم کانال می‌زدید. مگر شما نمیگین همه جا باید حضورداشت. الان خیلی از شاگردهای شما دسترسی به وی‌پی‌ان ندارند‌. منتظریم.

  4. سلام وقتتون بخیر.
    تشکر بابت وبینارهای کاربردی و مفید و خوبتون.
    منهم یک نوشته با کللللی ذوق برای سایت فرستادم ،اولین بار بود که همچین جرات و جسارتی به خرج دادم!
    لطفا نکات و تذکرات متن من رو بفرمایید.
    با تشکر

  5. باعرض ادب و احترام خدمت شما استاد گرامی
    این جانب اینجا هستم بخاطر سپاس گزاری برای برگزاری وبینارهای هرروزه اهل نوشتن و گرم نگه داشتن بازار نویسندگی در سردی روزگار.
    جدیت شما در معرفی آثار نویسندگان متعدد و بعضن ناآشنا برای اهل نوشتن، که مثال زدنی و قابل تقدیر است.
    خوشا به حال آن که به نیکی یاد کنند در جمع کثیری روح لطیفی شاد کنند
    در وبینار امروز حین معرفی کتاب شعر (قرمزتر از سفید) در فرصت کوتاه آزاد نویسی، سوالی در ذهنم شکل گرفت. صفحاتی در مورد دغدغه ها و دریافت هایم در این خصوص به طور مفصل نوشتم.
    سوالم این بود، یک نویسنده یا شاعر در ابتدای کار با چه انگیزه ای می نویسد؟ آیا با این امید قلم به دست می گیرد که دیده شود؟
    اگر کتاب و حاصل تفکراتش در دنیای پر تنوع و رنگارنگ کتاب ها به حساب نیامد چه؟
    آیا زنده یاد کیومرث منشی زاده حین سرودن این آگاهی یا امید را داشت که بعد از وفات کسانی اشعارش را بخوانند و وی را مورد توجه و تفقد قرار دهند؟
    به فرض اگر این گونه باشد، برای او که دیگر در قید حیات نیست، چه لذت و دریافتی دارد؟
    در پاسخ به این سوال سعی کردم احساس و دریافتم را صادقانه برای خودم بنویسم و در اینجا با شما و مراجعان محترم تان به اشتراک بگذارم.
    واقعا شعرا و نویسندگان غیر معروف و ناآشنا حین نوشتن چه احساسی دارند؟
    آیا این احساس که کتابشان مورد اقبال قرار نگیرد، نوشتن را برای آنها سخت و خسته کننده نمی کند؟
    اصلن این موضوع برایشان چقدر حیاتی و مهم است؟
    آیا کسی در آینده کتابش را خواهدخواند یا به دیگران معرفی و در مورد آن صحبت خواهد کرد؟
    اگر چنین اتفاقی نیفتد چه، نباید متنی بنویسد یا شعری بسراید و کتابی چاپ کند؟
    در پاسخ به این سوال به خودم مراجعه کردم. به علاقه ام شخصی ام.
    شاید مقایسه ام درست نباشد یا دیگران دریافتشان متفاوت باشد. این تجربه ای است که بارها و بارها در طول سال ها به دست آورده ام به سبب علاقه ای که به پخت و پز و آشپزی دارم.
    پس از آموختن اصول اولیه آشپزی، این شانس را داشتم که مواد غذایی را تهیه کنم و با وسواس طبق دستور آشپزی در زمان معین و چاشنی مورد نیاز به پخت و پز دل بسپارم و هر بار حین کار نکته جدیدی را بیاموزم و با عطر خوش غذا دلبری کنم.
    با چنان عشقی مشغول کارم می شوم که گویی مسابقه سرآشپزها را دارم و قرار است قضاوت شوم.
    این کار برای من آن قدر دلچسب و گواراست که خارج از حد تصور است و نیاز به هیچ تشویقی ندارم. آیا لازم است کسی بداند من برای تهیه این غذا چقدر وقت گذاشته و دقت به خرج داده ام؟ مسلمن نه، حتا کسانی که از این غذا ی خوش رنگ خانگی تناول می کنند، از لذتی که حین آشپزی نصیبم شده بی خبرند. حسم نسبت به آشپزی و ترکیب رنگ ها و تولید غذاها برای خودم بسیار شادی آفرین و رضایت بخش است و خستگی ناشی از ایستادن پای گاز را از بین می برد.
    نویسنده نیز وقتی قدم در مسیر نوشتن می گذارد، در دریای افکار و دنیای کلمات غرق می شود و با شگفتی آفرینی از کنار هم قرار دادن کلمات بیشترین لذت را از آفریدگاری خود می برد.
    لذتی که در هیچ ظرف قیمتی نمی گنجد و مشمول گذر زمان و تغییرات آن نمی شود.
    بزرگترین پاداش نویسنده در خلق اثر و سختی های راه آن، لذت _نوشتن_ است.

    با سپاس فراوان
    مهتاب صادقی
    بیستم دی ماه 1401

  6. جمله نویسی
    _ نویسنده همان گوینده است که جان از قالبش زیاد است. ( طنز)
    _ نویسندگی ذوق می خواهد. اصالت می خواهد. ریشه می خواهد.
    _ نویسنده با ذوق , خواننده را به وجد می آورد.
    _ نویسنده با ریشه , به خواننده زندگی می دهد.
    _ نویسنده با اصالت , ذات خواننده را تقویت می کند.
    _ لالایی ها, ترانه ی قصه های ناگفته ی مادران هستند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *