بهگمانم بهترین کار در نوشتن مقالهای آموزشی دربارۀ کتابنویسی اشاره به تجربههای شخصی است، بنابراین در این نوشته به جزئیات فرایند نگارش و چاپ دو کتابی که در سالهای اخیر منتشر کردهام میپردازم.
دو سه سال پیش جایی خواندم که کلود مایرون. بریستول پیشنویس کتاب جادوی باور را طی 5 ساعته نوشته؛ همین نکته کافی بود تا این وسوسه رهایم نکند: نوشتن کتاب در 1 روز.
خیلی طولانی نکشید. یک شب در راه رسیدن به خانه ایدۀ تازهای در ذهنم جرقه خورد. تا از در خانه رفتم تو، کیفم را پرت کردم روی کاناپه، رفتم نوی اتاقم و نشستم پشت میز کارم. قبل از خوردن شام و هر کار دیگری تمام تداعیهایم دربارۀ کتاب را توی یک فایل تازه با عنوان «گزارههایی برای نوشتن کتاب» فهرست کردم. فهرست کردن تداعیها خیال آدم را راحت میکند؛ حس میکنی ایدهها از دستت در نمیروند.
شب تا صبح ایدهها در ذهنم خیسانده شد و فردا صبح که بیدار شدم تصمیم گرفتم از خانه بیرون نروم و تا آخر شب کار را یکسره کنم. از سر ظهر نوشتن کتاب را آغاز کردم و بیوقفه پیش رفتم. در واپسین ساعات شب بود که نوشتن پیشنویس اولیۀ کتاب با موفقیت به سرانجام رسید.
در واپسین ساعات نوشتن، لحطاتی بود که میخواستم تسلیم شوم و بقیۀ کار را به فردا موکول کنم. اما ادامه میدادم. به وضوح حس میکردم که توان و تمرکزم را مدیون صفحات صبحگاهی و تمرین هزار کلمه هستم. تاکنون چند میلیون کلمه در قالب «هزارکلمهها» و «صفحات صبحگاهی» نوشتهام و کماکان با جدیت به این کار تمرین ادامه میدهم.
نتیجۀ آن چالش یک روزه شد کتاب «چرا باید زیادتر حرف بزنیم؟». کتاب با فاصلۀ اندکی در انتهای همان سال چاپ شد، و تمام نسخههای آن ظرف دو سه ماه فروش رفت.
تاکنون پی دی اف کتاب را جایی ارائه نکردهام. درخواست چاپ مجدد کتاب هم بسیار زیاد بوده و هست. احتمالا اگر به تجدید چاپ رضایت داده بودم کتاب تاکنون به چاپ هفتم و هشتم هم رسیده بود؛ اما دوست داشتم به خاطر استقبالی که از ایدۀ این کتاب شده، نسخۀ تازه را با ویرایش و اضافاتی منتشر کنم. استقبال از آن کتاب کوچک و ساده باعث شد سختگیرتر شوم. اما مهمترین دلیل کار نکردن روی این کتاب این بود که دلم میخواست کتاب تازهای منتشر کنم. به این ترتیب میرسیم به کتاب جدید من، شاهراه تأثیرگذاری. این کتاب ظرف مدتی کوتاهی به چاپ دوم رسید.
شاهراه تأثیرگذاری بر خلاف کتاب قبلی من بسیار کندتر نوشته شد. از انتشار کتاب قبلی تا این کتاب چهار سال طول کشید، در این بین من پیشنویس نیمهکارۀ چند کتاب را نوشتم، یک کتاب را تا گرفتن مجوز و صفحهآرایی و ویرایش کامل پیش بردم و منصرف شدم و چند کتاب الکترونیکی منتشر کردم.
اما چرا اینهمه تعلل؟
نویسندگی آنلاین. طی این سالها به من ثابت شد که شیوۀ ارائۀ نوشتن به طور کامل شکل عوض کرده. دیگر نمیتوانیم با روشهای نشر در دهههای گذشته پیش بریم. فضای آنلاین امکاناتی را در اختیار نویسنده میگذارد که نادیده گرفتن آن فقط به ضرر رشد حرفهای نویسنده است.
یک خوبیِ اساسی نوشتن در اینترنت این است که شما میتوانید ایدهها را با سرعت و کیفیت بالا بیازمایید. این برای نویسندۀ مطالب غیرداستانی مثل یافتن رگۀ طلاست.
تک تک ایدههایم در کتاب شاهراه تأثیرگذاری را پیش از سازمان دادن کتاب به شکلهای گوناگون در وب و شبکههای اجتماعی آزمودهام. این مطالب جواب خود را پس دادهاند و نظر مخاطب در اصلاح و تکمیل آنها موثر بوده است. حالا با اطمینان خاطر بیشتر میتوانم کتابم را معرفی کنم.
باری، توی این پست از بخشی از اصول نویسندگی میگویم که توجه به آنها کمک میکند تا بتوانید با برنامهریزی و سنجش جوانب گوناگون قدرت نگارش حرفهای یک کتاب غیرداستانی را به دست بیاورید.
مزیت خاص این پیشنهادها این است که بالاخره میتوانیم به راحتی طلسم نوشتن کتاب را بشکنیم. در روزگاری که به خاطر موبایل و بمباران اطلاعاتی و گرفتاریهای اقتصادی روز به روز کمحوصله و کمتمرکزتر میشویم شاید نتوانیم هر روز 3 ساعت وقت متمرکز را صرف نوشتن یک کتاب کنیم. اما گرفتارترین آدمها هم میتوانند هر روز حداقل نیم ساعت نوشتن نسخۀ اول کتاب خالی کنند. بازنویسیهای هم بعدی را در هر شرایطی میتوان اندک اندک انجام داد.
ضمن اینکه گاهی اوقات شور و اشتیاق اولیه یک ایده این توان را به ما میدهد تا نسخۀ اول را بهسرعت بنوسیم؛ اما اگر تعلل کنیم ممکن است دیگر هرگز توان و انگیزۀ لازم را برای نوشتن کتاب به دست نیاوریم.
اما پیش از رفتن سراغ اصل مطلب دلایل ست گادین برای توجیه اهمیت نوشتن کتاب را بخوانیم:
۱۰ دلیل برای نوشتن کتاب
در واقع بیشتر از دهتاست. امسال میلیونها کتاب به دلایل خوبی انتشار خواهند یافت. مردم به ندرت از نوشتن کتاب پشیمان میشوند. هرکس دلایل خودش را دارد ولی برای اینکه نوشتن کتاب را شروع کنید، برخی از این دلایل را در اینجا میآورم:
نوشتن کتاب، افکارتان را شفاف میکند.
شما را به جایی فراتر از جایگاهی که هستید میکشاند.
واضح است که قرار نیست پرفروشترین کتاب جهان شود ولی شما میتوانید با نوشتن کتاب، فقط روی کسانی که میخواهند از شما بشنوند، متمرکز شوید.
پروژهای است که کاملاً و تماماً به خودتان بستگی دارد.
چون راهی سخاوتمندانه برای بهاشتراکگذاشتن است.
کتاب به عنوان یکی از سرگرمیها، کممصرف، کمحجم و قابل حمل است.
کتابتان را بنویسید تا بعداً یک کتاب دیگر بنویسید.
نوشتن کتاب، قدرت و اعتبار شما را در زمینهی کاریتان افزایش میدهد.
ما به شنیدن ایدههایتان نیاز داریم. آنها مهمند.
کتاب بنویسید تا یک نویسنده شوید.
وقتی نوشتن کتاب تمام شد، چاپ کردنش به آن سختیها نیست.
چاپشدن کتاب، هدف اصلی نیست بلکه یک پاداش است و راهیست برای تکمیل کارتان.
و … در این راه، آنقدرها که فکر میکنید، بییار و یاور نیستید. (ترجمۀ مصطفی منبری +)
نکته: این مطلب دربارۀ کتابهای غیرداستانی (آموزشی، مدیریتی، انگیزشی) است. البته که بسیاری از نکات مطرح شده در این متن برای نوشتن متون داستانی هم مفید و مناسب است.
1
آزادنویسی کنید
همانطور که یک قهرمان المپیک از سالها و ماههای قبل از مسابقه بهسختی تمرین میکند؛ شما هم برای نوشتن کتاب نیاز دارید عضلات نویسندگیتان را تقویت کنید. پس باید از همین حالا تمرین آزادنویسی را به اولویت برنامۀ روزانۀ خودتان تبدیل کنید.
برای آزادنویسی با این سه عادت شروع کنید:
تمرین ۵ دقیقه | تبدیل نوشتن به عادتی همیشگی
2
آفلاین باشید
در لحظاتی که مشغول نوشتن کتاب هستید، اینترنت را قطع کنید. ترجیحاً سراغ هیچ کتابی هم نروید، دیگر وقت تحقیق به پایان رسیده. حالا وقت امتحان است! اگر دربارۀ بخشی از کتاب به تحقیق نیاز دارید، موقتاً جای خالی بگذارید. طی بازنویسی فرصت پرکردن شکافها را پیدا میکنید.
3
اهمیت کتاب را بدانید
کتابها، بخش بزرگی از تمدن محسوب میشوند و شایسته نیست کتاب را شرایطی قرار دهیم که بخواهیم از آن دفاع کنیم. با توجه به توسعۀ وسایل مکانیکی ارتباطات، فکر نمیکنم هیچ سایهای از ابهام در این باره وجود داشته باشد که کلام نوشتاری احتمالاً تنها عامل مهم در توسعه و پیشرفت ذهنیت نوع بشر بوده است.
اچ. آر. اچ. دوک ادینبورو | کتاب آیا کتاب مهم است
بدانید که کار مهمی میکنید. اما این نباید شما را دچار استرس کند. شما پ فقط نسخۀ اولیۀ کتاب را مینویسید. بعداً میتواند آن را حسابی چکشکاری کنید.
4
واژههای مترادف
در انجام سریع و موفقیتآمیز این پروژه باید به به لغتنامههای خوب مجهز باشید.
گابریل گارسیا مارکز میگوید:
تعجب میکنید اگر برایتان بگویم که من به کمکِ کوهی از لغتنامهها مینویسم، و همیشه هم در پی لغتنامههایی در زمینۀ مترادفات هستم.
پیشنهاد میکنم با این دو برنامه حتماً کار کنید:
واژهیاب (علاوه بر سایت، اپلکیشن موبایل هم دارد.)
واژهدان (این یکی فقط روی رایانه نصب میشود. واژهدان برنامهای عالی برای دسترسی به واژههای مترادف است.)
5
تنها باشید
بهتر است سعی کنید هرازگاهی کاملاً تنها باشید. البته ممکن است همین حالا هم تنها باشید. اما اگر نیستید از اعضای خانواده بخواهید تا خلوت لازم را برای شما فراهم کنند.
6
به تکمیل یک حجم مشخص متعهد باشید
اگر با خودتان بگویید که حالا بگذار شروع کنم ببینم تا کجا پیش میروم، به احتمال قوی نمیتوانید از پس کار بربیاید.
تجربۀ نوشتاری یک روزۀ من به این دلیل موفق بود که از همان ابتدای کار تعداد کلمات کتاب را مشخص کرده بودم.
کتاب شما قرار است چند هزار کلمه (یا چند صفحه) باشد؟
یک عدد دقیق را مشخص کنید.
7
قبل از شروع کار نظرسنجی کنید
یکی از کارهای جالبی که پیش از آغاز نوشتن-ترجیحاً روز قبل از نوشتن کتاب- میتوانید انجام بدهید شنیدن نطرات و دغدغههای دیگران دربارۀ موضوع اصلی کتاب است.
مثلاً اگر صفحۀ اینستاگرام دارید میتوانید پرسشی را توی استوری مطرح کنید و نظر اعضای صفحهتان را بپرسید.
البته این نوع دادهها ممکن است چندان هم به کار شما نیایند. لزوماً هم بنا نیست از نظراتی که دریافت میکنید توی کتابتان استفاده کنید.
اما انجام این کار احتمالاً باعث شود جنبههای دیگری از موضوع را کشف کنید و ایدههای تازهای در ذهن شکل بگیرد.
شاید دیدن این کلیپ هم برایتان مفید باشد (برای تماشای این ویدیو شیلترفکن! خودتان را روشن کنید):
8
خواندن با ذهن شما همان کاری را میکند که ورزش با بدن میکند.
ریچارد استیل
اگر واقعاً گیر کردید، بخوانید. بله، اما نگذارید خواندن به بهانهای برای فرار از نوشتن تبدیل شود. هر لحظه که حس کردید مغزتان واقعاً بنزین تمام کرده، سریع بروید و حداقل نیم ساعت مطالعه کنید. حتی میتوانید دربارۀ موضوعی کاملاً بی ربط با موضوع کتابتان بخوانید. این شاید برای تحریک خلاقیت شما مفیدتر هم باشد.
9
به تجربیات شخضی خودتان مراجعه کنید
خاطرات شما مثل یک گنح میمانند. فقط باید نحوۀ بهرهبرداری از آنها را یاد بگیرید.
بهتر است در جای جای کتاب از مشاهدات و تجربیات خودتان بهره بگیرید.
10
داستان داستان داستان
اگر کتاب غیرداستانی مینویسید به این معنا نیست که از داستان بی نیاز هستید.
تا میتوانید برای بیان بهتر مفاهیم انتزاعی به قصه متوسل شوید.
اگر به توصیه قبلی توجه کرده باشید برای گفتن قصه مشکلی نخواهید داشت. برای قصه پیدا کردن به حکایات و اسطورهها یا خلاصۀ فیلمها و رمانها هم میتوانید متوسل شوید.
از ساختار زیر برای تعریف قصههایتان استفاده کنید:
وضعیت عادی زندگی شخصیت اصلی داستان را نشان دهید. یک بحران را وارد زندگی او کنید و تعادلش را بهم بزنید. حالا شخصیت اصلی را در مسیر رفع مشکل و بیرون زدن از بحران نشان دهید. در نهایت از تعادل تازۀ زندگی او -بعد از غلبه بر بحران- بگویید.
11
گاهی اوقات جفنگ بنویسید
قافیه که تنگ آید شاعر به جفنگ آید. هر لحظه که احساس کردید کم آوردهاید بزنید به جاده خاکی.
جالب است که بدانید جفنگ نویسی میتواند به سرعت گرههای ذهنیتان را باز کند و ایدههای کاملا مرتبطی را در ذهن شما ایجاد کند.
من گاهی اوقات که کم میآورم حین نوشتن میزنم زیر آوار و مینویسم. قبلاً در این رابطه نوشته بودم:
12
گوگل کنید
دربارۀ موضوع کتاب توی گوگل جستجو کنید. ببینید افراد دیگر چه کلیدوازههای مرتبطی را سرچ کردهاند. بعضی از نتایج جستجو را باز کنید و بخوانید. البته مواظب باشید که این کار بیش از حد لازم وقت شما را نگیرد.
این حرف با نکتۀ شمارۀ 2 در تضاد است. اما خب، قول بدهید که آن وسط وسوسه نمیشوید استوریهای ایسنتاگرام را هم چک کنید!
13
جملات قصار
از جملات کوتاه استفاده کنید. جملات کوناه اگر هوشمندانه به کار روند به پویایی متن میافزایند. ضمن اینکه میتوانند سوخت نوشتاری شما را تامین کنند. فقط کافی است به هر جمله فکر کنید و دربارۀ آن بنویسید.
من در هر بخش از کتاب چرا باید زیادتر حرف بزنیم از یک جمله کوتاه نسبتاً مرتبط استفاده کردهام.
از جملات کوتاه به دو شکل میتوانید بهر بگیرید: یا توی متن، یا اول هر فصل. من هر دو حالت را پیشنهاد میکنم.
وقتی کتابتان چاپ شد، در برخورد اول، بسیاری از خوانندگان جذب همین جملات میشوند.
توی ویکی گقتاورد میتوانید به انبوهی از جملات کوتاه دسترسی داشته باشید.
14
حرف بزنید
اگر میترسید، اگر حس میکنید نمیتوانید افکارتان را به کلمه و جمله تبدیل کنید، وویس ریکوردر موبایلتان را روشن کنید و شروع کنید به حرف زدن.
اگر به حرف زدن ادامه بدهید ایدههای زیادی به ذهنتان میرسد. بعد میبینید که نوشتن هم برایتان راحت شده. حتی اول میتوانید کل کتاب را بگویید، بعد صدای خودتان را گوش بدهید و شروع کنید به نوشتن کتاب.
15
مونولوگ ممنوع!
خواندن کتابهای خوب مانند گفتوگو با برجستهترین متفکران سدههای گذشته و نیز شبیه گفتوگویی حسابشده است که در آن مولفان فقط بهترین اندیشههای خود را به ما مینمایانند.
رنه دکارت
کتاب را به تکگویی تبدیل نکنید. طرف نقل را در نطر بگیرید. یک مخاطب فرضی داشته باشید و رو به او بنویسید. حس کنید که در حال گفتوگو هستید و طرف مقابل حرفهایتان را بهدقت گوش میکند، و سوالاتی طرح میکند که حتماً باید به آنها جواب بدهید.
16
فهرستی از سوالات مختلف داشته باشید
فقط کافی است پیش از شروع کتاب فهرستی از تمام سوالات مرتبط با کتاب را تهیه کنید. مهم نیست این سوالات چقدر سطحی یا عمیقاند. مهم این است که بدانید داشتن فهرستی از سوالات مختلف نوشتن را برایتان سادهتر میکند.
برای نوشتن کتاب در 1 روز باید تا حد زیادی به روشهایی برای ساده کردن کار مجهز باشید.
17
روشی برای ساختن حرفهای تازه
برای متمایز کردن ایدۀ مرکزی کتاب از تمثیل و استعاره استفاده کنید.
این چند نمونۀ شاخص میتوانند برای شما الهامبخش باشند:
کتاب قوی سیاه از نسیم نیکولاس طالب
کتاب گاو ننفش از ست گادین
دیوانگان ثروتساز از دارن هاردی
یا در میان کتابهای عمومیتر حوزۀ توسعۀ فردی، در کتاب زندگی شما حرفۀ شماست کل کتاب با این فرض بنا شده که هر فرد بهتر است خودش را بهتنهایی یک شرکت یا سازمان تصور کند. نویسندۀ کتاب با ساختن استعارۀ فرد به مثابه سازمان، با قیاس بخشهای مختلف زندگی فرد و سازمان به ارائه مفاهیم موردنظرش پرداخته شده است.
18
انشاء ننویسید
اگر میخواهید متنتان را نابود کنید و کتابی بنویسید که به لعنت خدا هم نمیارزد مثل انشاهای مدرسه بنویسید. یعنی نوشتههایی که یک خروار قید و صفت توی آن ریخته شده و نویسنده زور میزند ادبیات خرج کند و اصطلاحاً مثل نویسندهها بنویسد.
به دام احساساتیگرایی و مغلقگویی نیفتید.
جرج اورول توصیه میکند:
هرگز ار استعاره، تشبیه یا دیگر صنایع ادبی که معمولاً در کتابها میبینید استفاده نکنید.
متن را بیهوده سنگین نکنید. بروید سر اصل مطب. و با نثری ساده و بیتکلف بنویسید.
19
قهوه بنوشید
میگویند کوئنتین نارانتینو وقتی میخواست فیلمنامۀ داستان عامه پسند را بنویسد، خودش را توی اتاق هتل حبس کرده بود، و هر روز قبل از شروع نوشتن 15 فنجان قهوه مینوشید. البته من به شما پیشنهاد نمیکنم برای خودتان مسمومیت کافیینی ایجاد کنید. اما نوشیدن قهوه هم میتواند هشیارترتان کند.
20
چُرت بزنید
وقتی میخواهید طی یک روزر، کار فکری متمرکز و منسجمی انجام بدهید، نیاز دارید ذهنتان را مدام شارژ کنید.
یک چرت کوتاه به مراتب بهتر از نوشیدن چند فنجان قهوه است.
پس به فکر بیخوابی نباشید.
21
نقل منبع مهمتر زا مهم است
اگر از جایی چیزی نقل میکنید منبع آن را بنویسید.
نقل منع و مأخد، کسر شأن نیست، بلکه به اعتبار متن شما اضافه هم میکند. در غیر این صورت شما یک سارق ادبی هستید!
22
از خودتان مثال بزنید
نایجل واربرتون در کتاب فوت و فن فلسفه میگوید: یکی از سادهترین راههای نشان دادن اینکه خودتان فکر میکنید، استفاده از مثالهای خودتان است.
اگر فکر و ایدهای را از دیگران نقل میکنید. سعی کنید با افزودن مثالهایی خودتان ارزش تازهای خلق کنید.
23
قلمبهگویی نکنید
تا سر حد ممکن واضح بنویسید. صرف اینکه خودتان به یک موضوع اشراف کامل دارید نباید سبب شود از روی آن سرسری رد شوید. جان سرل میگوید:
اگر نتوانید مطلبی را واضح بیان کنید، خودتان آن را نمیفهمید.
وضوح شرط اصلی است. روشن و شفاف بنویسید.
بیایید زمانی که شروع به نوشتن میکنیم جداً سوگند یاد کنیم که دقیقاً همان چیزی را بگوییم که در نظر داریم نه چیزی بیشتر و از سادهترین عباراتی که هدفمان را برآورده خواهند کرد، استفاده کنیم و تا حد امکان کوتاه بنویسیم.
سی. ای. ام. جوآد
24
ساختاری ساده و جالب به کتابتان بدهید
مثلاً:
101 روش برای…
19 گام اساسی برای…
7 مرحلۀ…
چنین چارچوبهایی نوشتن را برایتان راحتتر میکند.
25
وقت را اندازهگیری و کنترل کنید
با تایمر کار کنید. مقدار کار را اندازه بگیرید. مثلاً برنامه بریزید 12 تا 25 دقیقه بنویسید.
دربارۀ این کار قبلاً این کلیپ را ضبط کردهام:
https://www.instagram.com/tv/B1ee-BahKMe/
26
پُرخوری نکنید
بله این موضوع مهم است. ممکن است به خاطر استرس ناشی از نوشتن به پرخوردی عصبی دچار شوید. پس حواستان باشد که یخچال خانه چندان پر نباشد. از خوردن غذای چرب و مفصل هم اجتناب کنید.
هر چقدر کمتر بخورید، بیشتر مینویسید، و صد البته بهتر.
27
آب بنوشید
نوشیدن منظم آب تا حد زیادی خستگی ما را رفع میکند. منشأ بسیاری از سردردها کم نوشیدن آب است. بطری آب را کنار دستتان بگذارید و هر چند صد کلمه یکبار جرعهای بنوشید. نگران دستشویی رفتن هم نباشید. این فاصلۀ چند دقیقهای ذهنتان را باز میکند!
28
از نوشنن جملات بلند پرهیز کنید
نگذارید فاصلۀ بین نهاد و گزاره آن قدر طولانی شود که خودتان هم یادتان برود اول جمله چه گفته بودید.
جملات کوتاه هم نوشتن را برای شما راحتتر میکنند، هم خواندن را برای خواننده.
29
به سرمایهگذاری ناشر فکر نکنید
بهتر است از همین اول که کتاب را مینویسید. فکر سرمایهگذاری ناشر و گرفتن حقالتحریر را از ذهنتان بیرون کنید. خودتان میتوانید روی کتابتان سرمایهگداری کنید، و فقط کارهایی مثل اخذ مجوز و چاپ و احتمالا پخش را به یک ناشر بسپارید. سود این کار بیشتر است، و البته زحمتش.
30
چراییِ کار
هر لحظه از روز که حس کردید کم آورید یا بهانههای مختلف به ذهنتان هجوم آورده، به مزایای مختلف نوشتن کتاب فکر کنید، حتی آنها را بنویسید و بگذارید جلوی چشمتان:
اگر امروز این کتاب را بنویسیم به خودم ثابث میکنم که ارادۀ انجام کارهای مهم را دارم.
اگر امروز این کتاب را بنویسم این شانس را به خودم میدهم که بتوانم یک کتاب خوب خلق کنم.
اگر امروز این کتاب را بنویسم مهارت نویسندگی خودم را تا حد زیادی افزایش میدهم.
اگر امروز این کتاب را بنویسم…
از این مهمتر سعی کنید، تحت هیچ شرایطی نوشتن را متوقف نکنید. یک روش عالی برای متوقف نشدن مستندنگاری خلق کتاب است.
جان اشتاین بک هنگام نوشتن رمان شرق عدن، با نوشتن یادداشتهایی دربارۀ این خودش را سرذوق نگه میداشت.
او در سمت چپ دفترش این یادداشتها را مینوشت و سمت راست دفتر را هم به نوشتن متن اصلی رمان اختصاص داده بودید. خود این یادداشتهای حاشیۀ کار بعدها کتاب مستقلی شدند با عنوان یادداشتهای روزانه شرق عدن. این کار البته به عنوان یک سنت در میان بسیاری از نویسندگان غربی رایج است.
شما هم خیلی راحت میتوانید یک فایل ورد دیگر کنار فایل اصلی کتاب باز کنید، و هر لحظه که حس کردید میخواهید از متن اصلی فاصله بگیرد، در فایل جانبی به نوشتن ادامه بدهید. بعدها از این یادداشتها ایدههای زیادی برای نوشتن کتابهای بعدیتان میگیرید. شاید هم این وسط چند یادداشت و مقاله با موضوعات دیگر نوشتید.
31
اسم کتاب
طی نوشتن، هر لحظه که حس کردید حوصلۀ ادامۀ کار را ندارید و ته کشیدهاید، به اسم کتاب فکر کنید. در فایل جدایی که برای یادداشتنویسی باز کردهاید تمام عناوینی که مغزتان خطور میکند ثبت کنید. از نوشتن چیزهای عجیب و غریب و جفنگ ابایی نداشته باشید. بعداً فرصت برای انتخاب اسم مناسب بسیار است. بگذارید با شوخی کردن خلاقیاتتان شکوفا شود.
32
کتاب اصلی حین بازنویسی ساخته میشود
منتقد درونتان را خفه کنید. تمام چیزهایی را که برای بهتر کردن کتاب به ذهنتان میرسد در مرحلۀ بازنویسی میتوانید اجرا کنید.
بازنویسی بخشی از نوشتن است. نویسندگان کمی آنقدر ماهرند که بتوانند در اولین کوشش آنچه را در پی آن هستند، پدید بیاورند.
ویلیام استرانک و ای. ب. وایت در عناصر سبک
33
شاید بهترین توصیهای که برای نوشتن یک کتاب شنیدهام این باشد:
کتابی را بنویسید که خودتان دوست دارید بخوانید.
اگر برای نوشتن کتاب جدی و مصمم هستید پیشنهاد میکنم با کتاب و درسهای صوتی دورۀ زیر پیش بروید:
اگر به دریافت اطلاعاتی بیشتری دربارۀ نوشتن و نویسندگی علاقه دارید، میتوانید فرم زیر را پر کنید و تا هر هفته بریتان یک ایمیل آموزشی تازه بفرستم:
[sibwp_form id=2]
98 پاسخ
سلام استاد خسته نباشید.
من توی گذاشتن علائم نگارشی مشکل دارم و نمیدونم باید در چه مواقعی ازشون استفاده کنم میتونید راهنماییم کنید
سلام ساناز عزیز
این مطلب رو بخونید:
آموزش ویرایش
بنظرتون منتشر کردن یه رمان برای کسی که یک ساله شروع کرده زوده؟
سلام ساناز عزیز
به نظرم بهتره انتشار رو به طور آنلاین شروع کنید و بعد سراغ کتاب کاغذی برید،
اینجا در این رابطه صحبت کردم:
شغل نویسندگی
ممنون نکته های خوبی بود سپاس. کتاب شاهراه را سال گذشته خواندم الهام بخش و زیبا بود . فقط یک مشکلی که داشت فونتش ریز بود با ذره بین خواندم کل کتاب را شاید باورت نشه عزیز .
جالب بود اول کتاب مثل بیگانه آلبرکامو شروع شده بود با خونسردی هر چه تمامتر داستان زندگی را مطرح کرده بودید و حس جامعه الینه شده را به آدم دست می داد. به هر روی کتاب مختصر و مفیدی بود.
راستی این کتاب را در Goodreads اضافه نکردید برخلاف دو تا کتاب. اونجا هم اضافه بشه خوبه.
قلم ات هماره جوشان باید عزیز.
درود بر تو محمد عزیز
سپاس از مهر و توجه ارزشمندت.
باهات موافقم. خیلیها این نقد رو داشتن. در چاپ سوم فونت رو درشتتر و بهتر خواهم کرد. مرسی که این موضوع رو گوشزد کردی.
اما دربارۀ گودریز هم ممنونم، پاک یادم رفته بود.
خیلی ماهی. مرسی از راهنماییت.
سلام خدمت استاد عزیز با اینکه تا الان هر هفت کارگاه رو حضور داشتم ولی باز هم در نوشتن کتاب به مشکل میخورم البته خب روشهایی که یاد گرفتیم رو اجرا میکنم ولی نهایتا نمیدونم چرا از شش هزار کلمه بیشتر نمیشه به نظرتون باید چیکار کنم؟
آقای کلانتری عزیز من چند روزی بیش نیست که با علاقه ویدئوهای شما را در یوتیوب دنبال می کنم. من یک کتابی نوشته ام در زمینه یکی از ابزارهای بهبود بهره وری که مخاطب های آن می توانند مدیران و کارشناسان کسب و کارهای مختلف باشند. این کتاب حاصل دانش و تجربه چندین ساله من در شرکت های مختلف تولیدی و خدماتی می باشد. کتاب در 355 صفحه شامل بیش از 75000 کلمه و حجمی در حدود 45 مگابایت نوشته شده و حدود 130 صفحه رنگی دارد و مسلما” چاپ آن بسیار گران تمام می شود. موضوع این کتاب را هم تا کنون در قالب دوره های آموزشی و مشاوره به چندین شرکت بزرگ و کوچک ارائه کرده ام.
با الهام گرفتن از یکی از ویدئوهای شما به فکر افتادم این کتاب را به صورت الکترونیکی منتشر کنم و درآمدی هم کسب نمایم. ممنون می شوم در صورت امکان من را برای انجام این کار راهنمایی کنید. من در رشته مهندسی مکانیک تحصیل کرده ام و دارای مدرک MBA هستم و بازنشسته یکی از شرکت های بزرگ تولیدی می باشم . من هم اکنون در زمینه موضوع کتاب به شرکت های مختلف، آموزش و مشاوره می دهم. باسپاس فراوان حیدر مجاهد
درود جناب مجاهد نازنین
چقدر عالی. به خاطر نوشتن این کتاب بهتون تبریک میگم.
اما پیشنهاد من:
1. یک وبسایت با اسم خودتون بسازید. تا رسانهای برای ارائۀ آثارتون داشته باشید.
2. برای کتابتون مجوز بگیرید. اما تعداد بالا چاپ نکنید. با چاپ دیجیتال 20 نسخه شروع کنید. در کنارش کتاب رو به صورت الکترونیکی در طاقچه یا فیدیبو منتشر کنید.
سلام من تو کار خیاطی هستم و دوست دارم کتاب اموزش خیاطی بنویسم ولی نمی دونم چطور این کارو انجام بدم من آموزشهای خیاطی رو به صورت جزوه می نویسم میشه لطفا در این باره راهنمایی کنید
سلام سمیه گرامی
همین تمرینهایی که توی این صفحه معرفی کردم میتونه براتون مفید باشه.
اما در کل پیشنهادم اینه که یکسری الگوی خوب پیدا کنید؛ چند تا کتاب که به سلیقۀ شما در نوشتن کتاب نزدیکن. و بعد اون کتابها رو واو به واو بررسی کنید و ازشون ایده بگیرید برای ساختار کتاب خودتون.
سلام.ممنون از مقاله خوبتون.من با توجه به رشته ام که روانشناسی هست میخوام تو این زمینه کتاب بنویسم.ولی واقعا نمیدونم از کجا شروع کنم؟چند صفحه باشه؟
سلام خانم امیدی عزیز
بهترین کار اینه که تمام تصورات خودتون دربارۀ کتاب رو در آزادانه روی کاغذ بیارید.
این تمرین میتونه براتون بسیار مفید باشه:
تمرین 5 دقیقه
گام بعدی هم کار جدی برای ساختار دادن به متن اولیهست.
سلام و خدا قوت.
من تصمیم گرفتم یک رمان داستانی بنویسم با اینکه میدونم اگر بنویسم ایده ای به ذهنم میرسه اما روز ها میشینم و فکر میکنم تا ایده ای به ذهنم برسه اما هیچی که بعدا کلافه میشم و دست از کارم میکشم.
حالا که تصمیم جدی گرفتم که رمانی منتشر کنم در اپلیکیشنی برای افراد نو قلمی مانند من ولی همش حس میکنم که نوشته هام ابکی و ابتداییه
به نظر شما برای من که ۱ سال هست به رمان خوندن و نوشتن علاقه پیدا کردم اینکار زود نیست؟
ساناز جان
این مشکلات طبیعیه.
راز کار اینه که هر طور شده در این مسیر دوام بیارید.
سلام ممنونم از مقاله خوبتن،من شروع نوشتم با متن های ادبی و رفته رفته متن های با لغت های سنگین و فیلم نامه میشه گفت بود،یک هفته ای میشه که تصمیم گرفتم کتاب بنویسم و خب نویسندگی زمان آغاز میشه که من شروع کنم ،و با اهمیت دادن به نکاتی که گفتین خب من چند تا سوال دارم ؛اول اینکه سادگی توی جملات رو متوجه شدم اما سوالم این که بیان اون متن باید چه طوری باشه رسمی و…؟ اینو من خودم باید شخصا تایین کنم ؟
دوم اینکه خب من دارم کتاب و می نویسم از دید خودم باشه یا نه؟
و اینکه خب اگه قراره کتاب چندین شخصیت داشته باشه و خب دید رو بزاریم بر اساس اونا ،از این طریق چطوری باید مدیریت شه توی نوشتن !؟
عالی بود من بعد از خواندن این مقاله شروع به نوشتن کردم و الان ساعت چهار صبح هست هنوز مشغول نوشتن هستم و بسیار خوشحالم از راهنمایی آقای کلانتر عزیز
زنده باد. چقدر عالی. تا الان چطور پیش رفتید؟
و اينكه من تا خالا بيشتر از ٤٠تا وبلاگ مربوط به نويسندگي و انگيز و نوشتن خواندم و اصلاً نتونستم موفق بشم لطفاً كمكم كنيد
یه عادت روزانه بسازید عزیز:
صفحات صبحگاهی
سلام…
خيلي ممنون از شما براي كمكتون به ما
اقاي كلانتري من از سال ٩٧شروع به نوشتن ي رمان كردم و تا الان فقط ١٠٪ درصد شو نوشتم و بزور ميتونم ي صحفه در روز بنويسيم و انگيزه اي ندارم براي نوشتن. و خيلي ناراحتم از اين موضوع و الان سه سال از شروع رمانم گذشته
سلام استاد عزیز، ممنونم بابت مطالب بسیار ارزشمندی که به اشتراک می گذارید. من درس های فوق العاده ای رو از سایت شما می گیرم. به امید خدا به زودی در کلاس نویسندگی شرکت می کنم.
در ضمن دوره نظم شخصی واقعاً بی نظیره.
من به شما و مجموعه مدرسه نویسندگی و هم دوستان خوب نظم شخصی افتخار میکنم🌷
سلام خانم صادقی نازنین
بینهایت سپاسگزارم از مهر شما.
داشتن دوستی چون شما مایه افتخاره.
براتون بهترینها رو آرزو میکنم.
با سلام و عرض خداقوت و تشکر از شما بابت مطالب مفیدی که در اختیار ما می گذارید.
سوالی داشتم از حضورتان، اینکه شما فرمودید که حتما منابع مورد استفاده خود را ذکر کنیم، اگر فقط از یک یا دو منبع آن هم جهت ایده گرفتن استفاده کرده باشیم در آن صورت هم باید منبع را ذکر کنیم؟ چون تعداد منابع کم است از آن جهت سوال می پرسم (کم بودن تعداد منابع از اهمیت و اعتبار اثر نمی کاهد؟)
درود سما جان
نه، هیچ آسیبی به اعتبار کتاب وارد نمیشه.
در کل هراسی از نقل منبع نداشته باشید. مطمئن باشید به اعتبار شما اضافه میکنه.
با سلام و احترام، لطفا کمی درباره ی شیوه استفاده از ویکی گفتاورد توضیح دهید. سپاسگزارم
سلام. شیوۀ خاصی نداره. وارد این سایت بشید و موضوع یا فرد موردنظرتون رو انتخاب کنید و شروع کنید به مطالعه.
زندگیم درمسیری قرارگرفت ک ب نوعی کتاب است حیف در دست خواننده کتاب نیفتاد
با سلام خدمت استاد عزیز آقای کلانتری قربان یک سوال داشتم آیا می شود از منابع اینترنت کتاب نوشت
سلام آریان عزیز
بله، حتما میشه. به شرط اینکه سراغ منابع درست بریم، و نقل منبع رو فراموش نکنیم.
جناب کلانتری گرامی
شما گفتید آواز میتونه کمکتون کنه ولی من مدام با خودم حرف میزنم و از اون چیز هایی رو دریافت میکنم … مثل جفنگ نویسی 😃
همین ها هم شدن موضوع متن هام و بعد هم رفتن برای مسابقه … ولی من از یک نفر الهام گرفتم و حتی اون فرد رو از دور هم ندیدم !
نمیدونم این کپی حساب میشه ؟ انگار چیزی یاد گرفتم …
سلام استاد عزیزم
نوشته تون عالیه. فکر کردم جدیده. دیدم ای دل غافل. قبلا هم بوده ولی ندیدم (نسخه قبل از ویرایش و بازنشر رو میگم). اگه اهمال و دوستان اجازه بدن منم یک روز باید به دور از مزاحمین (اینترنت و خانواده و کارهای بیهوده) باید کتابی که توی ذهنم دارم رو به طور کامل روی کاغذ (یا وُرد) بیارم.
البته ایده من بیشتر به درد فیلمنامه میخوره و یه جور داستان جنایی پلیسی هست. واقعا خفنه. 🙂
گاهی حس میکنم فیلمها و بازیهای زیادی که دیدم و داستانی مشابه داشتن روی این داستانی که در ذهن دارم اثر گذاشتن. اما بازم هرچی فکر میکنم خیلی خفن تر و جالبتر از اوناست. این سبکی که من تو ذهنمه نه توی رمانهای ایرانی دیدم نه توی سینمای ایران.
برای نوشتن داستان توصیه خاصی ندارید (مضاف بر موارد بالا)؟
راستی این کتاب «زندگی شما حرفۀ شماست» رو توی اینترنت دنبالش گشتم اما پیدا نکردم. ممنون میشم اطلاعات دقیقتری بدید اگه به نظرتون کتاب مفیدیه.
راستی شاهین بلاگ عالیه. فکر کنم یه بار گفته بودم که عاشقش شدم ولی برای تاکید بازم میگم. 🙂
مثل همیشه پرانرژی باشید.
سلام نوید نازنین و عزیزم
1. حتما داستانت رو بنویس. شاید این نوشتهها بهت کمک کنن تو این مسیر: نوشتن رمان
2. اون کتاب چیز چندان خاصی هم نیست. ناشر بهار سبزه.
3. خوشحالم که شاهین بلاگ رو دوست داری. من هم نوشتن در اونجا رو خیلی دوست دارم.
برات بهترینها رو آرزو میکنم.
عالی عالی عالی بهتر از این نمیشه
ومن بی نهایت به وجود خدا در کنار خودم میبالم چون خدا این راههای قشنگ رو جلو پام گذاشته
راستی استاد اگر روزی خواستید کتاب هاتون رو صوتی کنید من اعلام آمادگی میکنم که کتابتون رو براتون میخونم اگر دوست داشته باشید.تا اون روز خیلی حرفه ای شدم
سلام مریم عزیز
سپاس از تو
چه عالی. به به. امیدوارم که این اتفاق نیک هم بیفته.
سلام. آزادنویسی برای من شگفت انگیز ترین قسمت نوشتن است و بیشترین سهم را در خلاقیت من دارد. صفحات صبحگاهی و 1000 کلمه در این روزها انقلاب عظیمی را نه تنها در نوشتن من که زندگی شخصی هم به وجود اورده و تفکر من را تحت شعاع قرار داده است. ممنون برای این پیشنهاد عالی تک تک تجربیات شما حکم یک کتاب مفید رو برای من دارند و بدون هیچ بهانه ای انها را امتحان می کنم سپاس فراوان برای حضور اثر بخش و پر انرژی شما استاد عزیز.
آیدا جان تو بی نظیری.
من کیف میکنم از دیدن فعالیتهای تو.
چه خوب که انقدر با عشق از نوشتن میگی و مینویسی.
درود خدمت استاد عزیز شاهین کلانتری. زخمی کردن نوشته و ایده بسیار برای انجام دادن کار کم کننده است. ممنون از این پست ارزشمند شما . ارادتمند محمد امین دهقانی
درود محمد امین عزیز
بی نهایت ممنونم از مهرت.
تو بخش دوستان من بهت لینک دادم.
سلام ایده جالبی است
از زیاد نوشتن نمی ترسم از زیاد ننوشتن می ترسم زیرا مرا دچار اهمال کاری می کند و هر روزم را به سرعت از من می گیرد
زنده باد علی عزیز.
سلام شاهین جان
سال نو مبارک و با ارزوی بهترینا برات و سایه روشن قلم ات همیشه از سر نوشته های ما کم نشه
کلی سوال داشتم ازت که به این پست ات رسیدم
به چشم به هم زدنی جواب گرفتم
خیلی خوب بودو
شاهیبن جان اگه فکر میکنی جایی از سایتت یک منبع دیگه ای هم در باب نکات داستان نویسی داری لینکش رو بزار بی زحمت
میبوسمت شاهین جان ممنونم
سلام رستم جان
فدای تو.
خوشحالم که این مطلب رو دوست داشتی.
تو این صفحه میتونی به بخش زیادی از مطالب قبلی دسترسی داشته باشی:
نقشه راه نویسندگی
مثل همیشه یه پست پر و پیمون از راهکارهای عالی…
سپاس از مهر تو عزیز دلم
محتوای کتابی که نوشتید چقدر ارزشمند و ماندگار بود؟
خوشبختانه حشمت جان، نتیجه عالی بود. بازخوردهای بسیار خوبی گرفتم از مخاطبان. کل هزار نسخۀ چاپ اول دو سه ماه فروش رفت.
برای چاپ دوم درخواست زیادی هست. اما بعد از ویرایش و اضافه کردن بخشهای جدید میرم سراغ چاپ دوم.
اقای کلانتری من نمیدونم کجا کتابم رو روی اینترنت بزارم میشه کمک کنین
طنین عزیز
این مطلب رو بخونید تا با جزییات این کار آشنا بشید:
شغل نویسندگی | یک روش برای نوشتن و چاپ کتاب: انتشارات کوچک خودتان را راهاندازی کنید
سلام من یک نوجوانم و کتاب خوب مینویسم اما برای پیدا کردن انتشارات مورد نظرم مشکل دارم شما کمکی میتونین اگہ بکنین ممنون میشم
سلام
حالا چه عجلهای داری برای انتشار؟
چرا روی اینترنت نمیذاری؟
نمیدونم چطوریه ؟؟؟؟؟ اگه کمکم کنین ممنون میشم
سپاس، عالی بود.
سلام
من خیلی دوست دارم در زمینه روانشناسی مطلب بنویسم، اما نمیدونم از کجا شروع کنم. ترسی در وجودم هست که شاید برگرده به نتیجه گرایی. در کل اینقدر که در محل کار با کاغذبازی مواجه بودم وقتی برای تامل و خلق کلمات جدید نداشتم و حالا بعد 14 سال که تصمیم به ادامه تحصیل گرفتم، موندم که چه کنم و چطور فکر کردن رو آغاز کنم؟!!! یک حالت شکست دارم
آیا واقعا با شرکت در دوره آنلاین نویسندگی تغییری در من ایجاد میشه یا نه؟
چون دوست دارم افکارم رو با دیگران به اشتراک بزارم
دوست دارم به موضوعات پرو بال بدم تا دیگران در قالب متنی زیبا و موثر ازش استفاده کنن
در محل کار اینقدر که در قالب موضوع بندی یا فهرست نویسی کار کردیم عادت کردم که کل یک جمله طولانی رو در قالب یک موضوع یا جمله ای خیلی کوتاه تغییر بدم اما برعکسش نشد (و حالا موندم که چظور میشه یک موضوع یا جمله کوتاه رو به جزء تبدیل کرد؟)
علی عزیز
دانشگاه بیشتر به جای اینکه به تو یاد بده، تو رو عقب میندازه.
بهت پیشنهاد میکنم یه مقدار تو سایت من بچرخ. یه نگاهی به مطالب قبلی بنداز.
بذار یه سری سوال دیگه، با جزییات بیشتر تو ذهنت شکل بگیره.
بعد برام کامنت بذار تا من جزء به جزء بهت جواب بدم.
سلام خیلی دوست دارم یک کتاب بنویسم میشه شماره تماس خودتون رو لطف کنید ممنون میشم
ثنا جان
از طریق شماره زیر میتونید با همکار من در مدرسه نویسندگی در تماس باشید:
۰۹۹۰۵۰۴۳۹۰۳
چقدر عالی که شما انقدرکتاب خوندید.با این همه کتاب خوب که دلم میخواد بخونمشون فکر کنم باید یه دوره تندخوانی کارکنم هرچند کتابهای رشدفردی و موفقیت رو دوست دارم بیشتر موقع خواندن تفکر کنم که بالطبع باسرعت کمتری میخونم
سلام رقیه عزیز
کندخوانی خودش یه هنره.
با کتابات کیف کن.
زیاد خودتو به خاطر کمیت تحت فشار نذار.
اصولاً کتاب های غیرداستانی رو نمیشه خیلی سریع خوند.
تداعی هایی که حین این نوع مطالعه شکل میگیرن خیلی ارزشمندن.
سلام
وقتی به نویسنده های محبوبم فکر میکردم مثل وین دایر یا جو وایتالی همیشه برام سوال بود که اونها چطور انقدر کتاب نوشتن؟چقدر حرف برای گفتن هست؟
با خوندن این پست میفهمم که اونها قبلش کلی نوشتن وما فقط محصول نهایی کارشون رو میبینیم.چقدر خوبه که این باور در ذهنم تقویت میشه که راهی که اونها رفتن غیر ممکن نبوده اتفاقا خیلی ساده است ولی نیاز به مداوت و استمرار و عشق به کارشون داره.خوشحالم که میتونم بفهمم راه رسیدن به نویسنده شدن از خوندن و نوشتن زیاد میگذره.بهای نویسنده شدن خوندن و نوشتن زیاده.البته با راهنمایی های پرمغز شما مسیر کامل مشخصه چی بخونیم وچطوربنویسیم.دیگه هیچ بهانه ای برای اینکه نویسنده بشم باید چیکار کنم نداریم.خیلی از شما ممنونم که انقدر این مسیرو شفاف سازی کردین.
چه خووووب. خوشحال شدم که فهمیدم جو ویتالی جزو نویسنده های محبوب تو هم هست.
من همۀ کتاب های ویتالی رو خوندم. به نظرم میتونه ساده ترین موضوعات رو به شگفت انگیزترین شکل ممکن بنویسه. جوری که عاشق اون موضوعات بشی و تو زندگیت واردشون کنی.
خیلی خوبه که مسیر نویسنده های مختلف رو بررسی میکنی.
جالب بود و ممنون برای به اشتراک گذاری این تجربه
سلام پوریا جان
سایت شخصی زیبایی داری، نکات واقعاً جذابی داره.
سایت میزفا رو هم دیدم.
کارات به دلم نشست. بیشتر بنویس برام.
سلام
تکنیک. هزار کلمه چیست؟ ممکن است توضیح بیشتر یا منبع بدهید
ممنونم
سلام
مطلب زیر رو بخونید:
یک پست پُر «محتوا»
امروز در دوره آنلاین مدرسه نویسندگی ثبت نام کردم و به قولتون ایمان دارم که میخواهید قدرت نوشتن 1 روزه کتاب رو بهم هدیه بدید. بیصبرانه منتظرم آقا شاهین
سلام پروین عزیز
باعث افتخاره که شما هم تو این دوره هستین.
با توجه به ایده هایی که برای این دوره دارم. فکر میکنم با هم یکی از شگفت انگیزتریین سفرهای خلاقانۀ عمرمون رو داشته باشیم.
همین؟ یعنی به همین سادگی یک روزه کتاب بنویسیم؟ این نکاتو رعایت کنیم میتونیم بنویسیم؟
البته این سادگی برای من بعد از نوشتن نیم میلیون کلمه در کمتر از یک سال حاصل شد.
سلام استاد گرامی
از پست های آموزنده تان مستفید شدم، باور دارم که این ها برای من مستقیما کمک و یاری میرساند.
دست تان درد نکند
سپاسگذارم!
فدای تو ارسلان عزیز
موفق و برقرار باشی.
سلام استاد عزیزم
همیشه زمانی که پست های شما را میخوانم، برایم جالب است که از چیزهایی مینویسید که دغدغه های من به شمار می آیند، به ویژه آن هایی که به نظر خیلی شخصی و ریز هستند مثلا پست مرتبط با “واقعا فکر کردن”. بعد از خواندن از طرفی با راه حلی آشنا میشوم و از سویی دیگر اینکه میدانم تنها من چنین مشکلاتی ندارم سبب می شود حس خوبی داشته باشم. به خاطر مطالب مفید، کلاس بسیار دوست داشتنی نویسندگی و حمایت هایتان یک دنیا سپاسگذارم.🌹
سلام مهسا جان
تو یکی از مستعدترین و خوش قلب ترین دوستان من هستی.
خوشحالم که که به اینجا سر میزنی.
من رو از نظرات خوبت بی نصیب نذار.
عجب پشتکاری دارین دوست متممی عزیز
سلام شبنم عزیز
لطف دارین.
سلامت باشید.
با نكته سوم خيلي موافقم 😂 من حتما توي اين دوره شركت ميكنم.
زنده باشید مرضیه جان.
باعث خرسندیه.
😊😊👏👏👏👏👏👌👌👌👌🌟🌟🌟🌟🌟
سلام استاد
انشالله ک خوب باشید
من انگیزه ی کافی رو برای نوشتن کتاب دارم و قصد دارم وبلاگ بزنم و یک کتاب بنویسم و اون رو در وبلاگم قرار بدم
اما نمیدونم در رابطه با چه موضوعی کتابم رو بنویسم
ممنون میشم کمکم کنید که چطور پیدا کنم چی بنویسم …
و این که ازتون ممنونم که گوشه ای از علمتون و دانسته هاتون رو در اختیار ما میزارید
فدایت شهاب جان 🌸
شهاب عزیز
باید مطالعه کنی تا بتونی علایق نوشتاری خودت رو کشف کنی.
ببین یادگیری در چه موضوعی برات جذابتره. همون رو به عنوان موضوع کتابت انتخاب کن.