شغل نویسندگی | انتشارات کوچک خودتان را راه‌اندازی کنید

شغل نویسندگی و تولید محتوا | یک روش برای نوشتن و چاپ کتاب: انتشارات کوچک خودتان را راه‌اندازی کنید

پیش از رفتن سراغ متن، پیشنهاد می‌کنم این ویدیوی کوتاه را تماشا کنید:

+لینک ویدیو در یوتیوب

1

تصور کنید در کلبه‌­ای میان یک دهکدۀ سرسبز زندگی می­‌کنید. هیچ سر و صدایی مزاحم شما نیست و می‌­توانید تمام روز را به خواندن و نوشتن بگذارنید؛ کتابخانۀ بزرگی دارید که یک قفسۀ آن شامل آثار چاپ شدۀ شماست. فقط اول هر ماه، حین نوشتن، صدای زنگ پیامک بانک به صدا در می‌آید. ناشر شما، به طور منظم ماهانه حداقل 30 میلیون تومان برایتان واریز می‌کند. این مبلغی است که شما به خاطر فروش چاپ­‌ منظم کتاب­‌های قبلی­‌تان دریافت می­‌کنید. معمولاً هر سال همزمان با انتشار کتاب جدید شما این مبلغ چند برابر می‌­شود.

شغل نویسندگی2

متاسفانه باید بگویم  چنین رویایی هیچ‌وقت در ایران محقق نشده و شاید هم هرگز نشود.

3

آیا نویسندگی شغل است؟ آیا نوشتن ناب و آب می­‌شود؟ آیا می‌­توانیم نوشتن را به شغلی تمام‌وقت وقت تبدیل کنیم؟ آیا درآمد نویسندگی می­‌تواند از حد بخورونمیر فراتر برود؟

4

عقب تاکسی نشسته­‌ام، یک ساعت تا رسیدن به مقصد باقی مانده. جاده تاریک است. صدای خروپف دو نفری که بغل دست من نشسته‌­اند بلند شده. اینترنت موبایلم را قطع می­‌کنم. بسته کاغذ کاهی تازه‌ای که خریده‌­ام از کیفم بیرون می‌آورم. نور موبایل را توی جیب جلوی کیف می‌­اندازم تا ماژیک سیاهم را در بیاورم. کاغذ را روی کیف می­‌گذارم و نوشتن را شروع می‌­کنم. راننده صدای رادیو را بلند کرده. یک نمایشنامۀ رادیویی در حال پخش است: مادری نگران از وضع درسی دخترش ناله و زاری می‌­کند… دستم را که روی کاغذ می­‌گذارم از زمین و زمین جدا می­‌شوم. ایده­‌هایم را برای نوشتن این پست به صورت انفجاری گوشه و کنار کاغذ می­‌نویسم. مدت­‌هاست رانندگی نمی­‌کنم تا توی راه هم بنویسم. خودم را عادت داده‌­ام تا از هر فرصتی برای نوشتن استفاده کنم.

5

شغل من نوشتن است. اما از فروش نوشته‌هایم پول در نمی‌آورم. لااقل به طور مستقیم.

6

حتی می‌توانم بگویم، جز زمانی که به خاطر تحلیل‌هایم در «مجله بین‌­المللی کیهان کاریکاتور» صفحه‌­ای 5 هزار تومان می‌گرفتم! تاکنون برای نوشتن هیچ متن دیگری حق‌التحریر دریافت نکرده‌­ام. اگر هم برای روزنامه یا مجله‌­ای چیزی نوشته‌­ام، مبلغ حق‌­التحریر آن‌­قدر ناچیز بوده که وانمود کرده‌­ام به خاطر عشق به نشریه از دریافت حق‌­الزحمه صرف نظر می­‌کنم!

7

تکلیف سایت­‌های اینترنتی هم روشن است: هزار کلمه، 15 هزار تومان، یا نهایتاً 100 هزار تومان. در ایران این روزها حق‌الزحمه­‌ها از این بیشتر نیست. مگر در موارد استثنا. زمانی نوشته بودم اگر بنای چنین کاری را هم داشته باشم برای هر مقاله حداقل 1 میلیون تومان می‌گیرم. (+) البته که این کار را نمی­‌کنم. نوشتن همان مقاله برای سایت خودم، به‌مراتب سودآورتر است.

8

آیا چون به خاطر نوشته­‌هایم پول نمی­‌گیرم، نویسندۀ حرفه‌­ای محسوب نمی­‌شوم؟

9

یک تعریف از حرفه‌­ای: حرفه‌­ایِ یک حوزه کسی است که با انجام آن کار درآمدزادیی کند.

10

اما من خودم را یک نویسندۀ حرفه‌­ای می‌­دانم، چون همۀ زندگی من با «نوشتن» می‌چرخد، مثل فرفره!

11

به زعم من تبدیل نوشتن به درآمد، به انحای مختلفی امکان‌­پذیر است، فروش نوشته­‌ها فقط یکی از این راه­‌هاست.

12

شاید اطلاق واژۀ روش­‌های غیرمسقیم برای بیان منظورم کافی نباشد. نوشتن می­‌تواند با روش‌های مختلفی به طور مستقیم به پول برسد.

شغل نویسندگی

13

بگذارید از تعاریف پایه­ شروع کنیم: متن­‌ها به دو دستۀ داستانی و غیرداستانی و ترکیبی از این دو تقسیم می­‌شوند:

از جمله متن­‌های داستانی: قصه، حکایت، داستان کوتاه، داستان بلند، رمان و …

از جمله متن­‌های غیرداستانی: یادداشت، مقاله، جستار، کتاب­‌های درسی، زندگی­‌نامه­­‌ها، کتاب­‌های علمی، فلسفی و…

برخی جستارها و ناداستان‌های خلاق را هم می‌توان چیزی میان این دو نظر گرفت.

13

به روش­‌های سنتی یا رایج که نگاه کنیم، درآمدزایی از متن­‌های داستانی تقریباً ناممکن به نظر می‌­رسد. نویسنده­‌های معدودی هستند که در بازار نشر ایران، از طریق آثار ادبی درآمد نسبتاً قابل‌توجهی دارند. البته وجود آن­‌ها قابل انکار نیست. اما با توجه به روند فعلی تورم، می‌توان گفت این دسته از نویسنده­‌ها هم در حال انقراض هستند.

شغل نویسندگی

دربارۀ نوشته­‌های غیرداستانی هم تکلیف روشن است. به شماره 7 همین متن نگاه کنید.

14

راهکار چیست؟ با توجه به این وضعیت آیا می­‌توانیم نویسندگی را -حداقل به شغل اول سبد شغلی­‌مان تبدیل کنیم؟ یا حتی نوشتن را به آب باریکه‌­ای در تامین هزینه­‌های زندگی تبدیل کرد؟

15

راز ماجرا در توجه به پدیدۀ نوظهور و مهم «نویسندگی آنلاین» است.

اما بگذارید کمی به دنیای نویسندگی آفلاین بازگردیم:

16

تصور ما این است که معمولاً نویسنده­‌های آماتور به سمت خودانتشاری! می‌­روند. اما با نگاهی به تاریخ نشر و ادبیات متوجه می­‌شویم، که نسخۀ اول بسیاری از مهم‌­ترین کتاب­‌های تاریخ با سرمایۀ خود نویسنده منتشر شده­‌اند.

17

در زبان انگلیسی به کسی که شخصاً روی چاپ کتابش سرمایه‌گذاری­ کند vanity publishing می­‌گویند. در این حالت حتی اگر با یک انتشارات همکاری کنیم، انتشارات دست به هیچ خطری نمی­‌زند و تمام سود و زیان بر عهدۀ نویسنده است. درآمد بسیاری از ناشران ایرانی از طریق این نوع واسطه‌­گری تامین می­‌شود.

18

شاید با مرور چند نمونه از ناشر-مولف­‌های معروف غافلگیر شوید:

فریدریش شیللر؛ نمایشنامۀ «راهزنان» را به صورت ناشناس چاپ کرد. او برای چاپ این کتاب از همسر یک نظامی پول قرض کرده بود. شکست مالی کتاب باعث شد شیللر تا چند دهه بدهکار شود. البته امروز از نسخه‌­های باقی­مانده از این کتاب به عنوان عتیقه‌هایی گران‌قیمت خرید و فروش می­‌شود.
هرمان هسه که یکی از شناخته‌­شده­‌ترین برندگان جایزه نوبل است، مجموعۀ اشعار رمانتیک خود را با ناشری به دست چاپ سپرد که با سرمایۀ نویسندگان، کتاب­‌های آن­‌ها را منتشر می­‌کرد.
هنری میلر، که حالا به عنوان یکی از معروف­‌ترین و جنجالی­‌ترین نویسنده­‌های تاریخ شناخته می­‌شود. تازه در 43 سالگی تصمیم گرفت نویسنده شود. او اولین مجموعۀ اشعارش را با هزینه خودش چاپ کرد و آن را خانه به خانه می­‌فروخت. (نگاه کنید به تصورات رمانتیک ما از نویسندگی که با نوشتنِ اولین کتاب، توقع یافتن سرمایه‌­گذار و جشن امضای کتاب و … داریم.)
نیچه که کتاب «چنین گفت زرتشت» او همین حالا از پرفروش‌­های بازار نشر ایران است، در زمان حیاتش کتابش چنان مورد بی­‌مهری قرار گرفت که مجبور شد مدت زیادی پس‌انداز کند تا بخش آخر کتاب را با سرمایۀ خودش چاپ بشود.

شغل نویسندگی
صادق هدایت نسخۀ اول بوف کور، را در هند منتشر کرد. داستانی که تاریخ ادبیات داستانی ایران را برای همیشه دگرگون کرد.
جیمز جویس، «اولیس» را که مطرح‌­ترین رمان ادبیات مدرن است، بار اول در سال 1922 در هزار نسخه و با سرمایه خودش به چاپ رساند.
گراهام گرین، کتاب شعرش را با سرمایۀ خود در 25 نسخه چاپ کرد و بعدها تقریباً تمام نسخه­‌های آن را سوزاند. البته سال 2000 یک نسخۀ باقی­ماندۀ آن در یک حراج به مبلغ 18 هزار پوند فروخته شد.
مارسل پروست هزینۀ انتشار شاهکارش «در جستجوی زمان از دست رفته» را از جیب پرداخت!
آندره ژید کتاب‌­هایش را با پول مادرش چاپ می­‌کرد، کتاب معروف «مائده‌­های زمینی» در دو سال اول فقط 200 نسخه به فروش رسید. ژید در سال 1947 برندۀ نوبل ادبیات شد. (+)
جولیا کامرون چاپ اول کتاب پرفروش «راه هنرمند» را با سرمایۀ شخصی خودش چاپ کرد. بعدها این کتاب توسط انتشارات پنگوئن به چاپ‌­های متعددی رسید.

صادق هدایتو صدها نمونۀ موفق و شکست­‌خوردۀ دیگر…
از نویسندگان داستانی و غیرداستانی چند دهۀ اخیر هم بگذریم که سیاهۀ ناشر-مولف‌­های موفق سر به فلک می­‌کشد. البته که ناشر‌مولف­‌های شکست­‌خوردۀ بسیاری  هم وجود دارند که کتاب‌هایشان در انبار­ها و کمدهای نمناک خاک می­‌خورد.

19

در ایران هم پدیدۀ ناشر-مولف رایج بوده. اما غالباً این موضوع از سرناچاری بوده تا انتخاب. (مگر در جاهای دیگر جهان جز این است؟)

با نگاهی به روابط بسته نشر و پخش در ایران موفقیت ناشر-مولف تقریباً محال به نظر می­‌رسد. سیستم پخش و توزیع حتی اجازۀ ظهور و بروز ناشرهای تازه را هم فراهم نمی­‌کند. ضمن اینکه چشم دوختن به دست پخاش! معمولاً… معمولاً 40 درصد از قیمت پشت جلد هر کتاب سهم پخش کنندۀ کتاب است.

20

با منصف‌­ترین ناشرها هم اگر کار کنید، در نهایت 10 درصد از قیمت پشت جلد سهم نویسنده است. (ناشرها چاره‌­ای هم ندارند.)

اگر به فروش کتابفروشی­‌ها هم چشم بدوزید، باید چند سالی انتظار بکشید. ضمن اینکه در شرایط فعلی تیراژ کتاب و گرانی کاغذ، فروش کتاب نویسندۀ کتاب‌اولی تقریباً محال است.

ضمناً خوانندۀ ایرانی با این میزان از غریبگی با کتاب چرا باید برای خرید کتاب یک نویسندۀ تازه کار دست به جیب شود؟

21

اما چطور می­‌شود در همین شرایط، اولین کتاب غیرداستانی یک روانشناس جوان ایرانی با قیمت 48 هزار تومان ظرف دو ماه به چاپ پنج می­رسد؟

به خاطر اینکه آن نویسنده در اینستاگرام 170000 نفر فالوور دارد. یعنی عملاً فروش قبلاً در جای دیگری صورت گرفته است. (+)

تازه این کتاب شامل مجموعه یادداشت­‌هایی است که قبلاً در صفحۀ اینستاگرام نویسنده منتشر شده.

22

ما با پدیدۀ نویسنده-بازاریاب مواجه هستیم.

شغل نویسندگی

درست است که با مخاطبانی اغلب شتاب‌زده روبه‌رو هستیم. ولی اگر بهترین شاهکارهای ادبی، قرن­‌ها پیش در دوران نبود اینترنت در 500-600 نسخه منتشر می­‌شد. آیا با این میزان از سهولت در جذب مخاطب از میان میلیون­‌ها ایرانی، توان جذب و تربیت حداقل هزار مخاطب عمیق را نداریم؟

23

نمی‌­توانیم پیف‌پیف کنیم و بگوییم من نویسنده‌­ام و سرم فقط باید به نوشتن گرم باشد.

حالا حتی مخالفان فضای دیجیتال هم برای معرفی کتاب­‌هایشان به فضای دیجیتال متوسل می­‌شوند.

بخش زیادی از درآمد ناشرها در حال حاضر از طریق فروش اینترنتی است.

24

بازاریابی دیجیتال حتی فروش آثار خاص و هنری­‌تر را هم تسهیل می­‌کند. شاعری را می­‌شناسم که دفتر شعر تازه‌اش را ماه‌ها پیش از انتشار از طریق صفحۀ اینستاگرامش به 400 نفر پیش فروش کرده است.

بنابراین اینترنت و بازاریابی محتوا، زمینۀ لازم برای فروش بهتر آثار هنری کم‌مخاطب‌­تر را هم فراهم کرده است. و اوضاع فقط برای عامه‌پسندها بهتر نیست.

25

ما ناگزیر از نویسندگی آنلاینیم. به عبارتی تا وقتی صلیب معرفی و بازاریابی و معرفی اثرمان را به دوش نکشیده‌­ایم، حق غرغر کردن از فضای نشر را نداریم. گر تو نمی‌پسندی تغییر ده غذا(!) را.

شغل نویسندگی26

بله فعالیت آنلاین شاید از تمرکز نویسنده بکاهد. اما درآمدزایی از نویسندگی همیشه و همه جا سخت بوده. اما الان در یکی از بهترین دوره­‌های تاریخ می­‌توانیم نوشتن و نویسندگی را به کاری سودده تبدیل کنیم.

27

شک ندارم اگر بسیاری از نویسنده‌­های قرن­‌های پیشین در حال حاضر وجود داشتند، حتی به جای چاپ کاغذی، به طور کامل روی نشر اینترنتی آثارشان تمرکز می‌کردند.

منتها چون سنت نشر کاغذی سابقۀ دیرینه‌ای دارد بسیاری از نویسندگان هنوز برای چاپ روی کاغذ اعتبار بیشتری قائل می‌­شوند.

28

من شیفتۀ کتاب کاغذی­‌ام. توجه به نشر آنلاین، نه تنها باعث رونق کتاب‌های الکترونیکی می­‌شود بلکه عملاً باعث ترویج کتاب کاغذی هم هست. چند وقت پیش در همین رابطه نوشتم:

به گمانم وب و شبکه‌­های اجتماعی نه‌تنها به نشر کاغذی کتاب آسیب نمی‌زنند؛ بلکه فرصت ترویج و اشاعۀ فرهنگ کتابخوانی را گسترش داده‌­اند.

در طول تاریخ ایران، کتاب و کتابخوانی چندان فراگیر نبوده که حالا نگران از بین رفتن آن باشیم.

شغل نویسندگی

اگر بازار کتاب، قبلاً محدود به چندصدهزار نفر می‌­شد، حالا به‌واسطۀ بازاریابی محتوا، هر ناشری فرصت این را دارد، که با کم‌ترین هزینه با میلیون‌ها ایرانی به‌عنوان مشتری بالقوه در ارتباط باشد.

ما با نسل تازه‌­ای از کتاب­‌خوان­‌ها مواجه هستیم.

یک‌لحظه فکر کنید، می­‌بینید که با بسیاری از کتاب­‌های خوبی که خوانده‌­اید، از طریق اینترنت آشنا شده‌‌‌اید.

طی سال‌های اخیر شاهد این بوده‌­ام که بسیاری از ناشران بزرگ، از طریق امکانات اینترنت، رشد و توسعۀ برابر با چند دهه کار ناشران گذشته را تجربه کرده‌اند.

البته کتابخوانی مثل همیشه موضوعی خاص خواهد بود با مخاطبانی خاص؛ اما فضای دیجیتال می­‌تواند آن را پویاتر و پررونق‌تر کند. (+)

29

حرف اصلی من اهمیت نویسندگی در فضای آنلاین است؛ قدرت و تاثیرگذاری بالای آن.

به طور مثال تیراژ برخی از قدیمی­‌ترین و معتبرترین مجلات ایرانی در حال حاضر کمتر از 5 هزار نسخه است که آن هم کاملا به فروش نمی­‌رود. اما سایت شخصی من، ماهیانه حدود 50 هزار بازدید کننده دارد.

این به معنی کیفیت بالاتر محتوا یا بازدیدکننده­‌های سایت نیست. سخن این است که آیا دنگ و فنگ چاپ و کاغذ و توزیع و این تیراژ اندک، به دردسرهایش می­‌ارزد؟

30

تفکر سنتی نشر در ایران هنور مدل­‌های درآمدزایی از اینترنت را نیاموخته. نهایت خلاقیت نشریات ایرانی این است نسخه پی‌دی‌اف نشریه را با قیمتی کم­تر روی سایت می‌گذارند. بدون هیچ‌گونه بازاریابی محتوایی در فضای دیجیتال.

31

زمستان پارسال توی صفحۀ اینستاگرامم اعلام کردم که کتاب تازه‌­ام بزودی منتشر می­‌شود.

چند روز پیش که در یکی از کتابفروشی­‌های معتبر انقلاب بودم. یکی از فروشنده­‌ها پرسید آیا کتاب جدیدی منتشر کرده­‌ام، چون چند نفر به کتاب‌فروشی مراجعه کرده‌­اند و پیگیر کتاب تازۀ من شده­‌اند.

32

باری، سادۀ سخن اینگونه است:
اگر سودای نوشتن دارید و می­‌خواهید نویسندگی حرفۀ شما باشد. به یک ناشر آنلاین تبدیل شوید. تبدیل شدن به یک ناشر آنلاین موفق علاوه بر مهارت در نوشتن به فهم بازاریابی دیجیتال نیز نیازمند است.

33

اگر یک انتشارات آنلاین موفق داشته باشید:

یک: می­‌توانید با درآمدتان، پروژه­‌های خاص و ادبی خودتان را با آرامش دنبال کنید.
با این روش حواشی انتشار کتاب-مجوز و فیپا و میپا و سروکله زدن با ناشر- انرژی شما را نمی‌­گیرد و می‌توانید روی کارتان سرمایه­‌گذاری کنید. بنابراین قدرت زیادی برای آزمایش ایده­‌های تازه خواهید داشت.
دو: می‌­توانید به صورت مستقیم به بارخورد مخاطبانتان دسترسی داشته باشید و با آن‌­ها وارد تعامل شوید. این رابطه می‌تواند منشا لایزالی! از ایده‌های موفق باشد.
سه: درست است که همه می­‌توانند به عنوان ناشر مولف کار خودشان را چاپ کنند. اما اگر شما جامعۀ مخاطبان خوبی داشته باشید، دیگر نویسندگان هم برای چاپ آثارشان به سراغ شما خواهند آمد. (پس این یکی از فرصت‌­های خوب شبکه‌سازی با نشر آنلاین است.)
فراموش نکنیم: بخشی از افراد تاثیرگذار تاریخ که نقش مهمی در توسعۀ فرهنگ بشر داشته‌اند جزو ناشران بوده­‌اند. از بنجامین فرانکلین تا گاستون گالیمار و…
شاید مطالعۀ کتاب «در جستجوی صبح»، خاطرات عبدالرحیم جعفری، بینانگذار نشر امیرکبیر برایتان کتاب الهام‌­بخش و ارزشمندی باشد.
نشر آنلاین به ذهن­‌های خلاق و چهره‌­های تازه­‌نفس نیاز دارد. شاید در این فضا بتوانیم بهتر از هر جای دیگری طرحی نو دراندازیم.

34

ده نکتۀ ضروری و مهم برای ساختن یک نشر آنلاین:

یک: یک اسم خوب انتخاب کنید. نشرِ «…»؟

شغل نویسندگی
بهمن فرسی، بعد از انقلاب، در لندن آثار خودش را در قالب نشری با نام «دفتر خاک» منتشر می­‌کرد.
دو: گرافیک خوب، اعتبار و قدرت کار شما را ده برابر می‌­کند. از نمونه­‌های موفق الگو بگیرد. (+)
سه: کتا‌‌‌‌‌‌ب‌­هایتان را دسته بندی کنید. مثلاً نشر چشمه، کتاب‌­ها را با عناوینی مانند قفسۀ آبی و قرمز و ناداستان و غیره دسته‌بندی می‌کند. هر کدام از این دسته‌ها هویت گرافیکی مشخص خودشان را دارند.
چهار: انتشار کتابچه­‌های رایگان را جدی بگیرید. محتوای رایگان و مفید بسیاری منتشر کنید تا مخاطب به شما اعتماد کند.
پنج: از تخفیف­‌بازی! دست بکشید. امتیازات بهتری برای مخاطبانتان در نظر بگیرد. هدایای غیرمادی جذابیت بیشتری دارند.
شش: از مدت­‌ها پیش از انتشار کتاب بخش­‌هایی از آن را به شکل‌های مختلف در شبکه‌های اجتماعی ارائه کنید. احتمالا آشنایی با بلاگینگ کتاب برایتان مفید باشد.
هفت: برای کتاب­‌های خودتان ارزش قائل باشید. شاید چاپ یک کتاب الکترونیکی، ساده و کم هزینه باشد. اما در تولید محتوای آن باید با دقت و ریزبینی عمل کنید.
هشت: قدرت کتاب صوتی را دست کم نگیرید، می­‌توانید برای انتشار نسخۀ صوتی کتاب­‌هایتان برنامه‌­ریزی کنید.
نه: از ویدیو برای معرفی و مرور کتاب­‌هایتان استفاده کنید و ارائه یک خلاصه کتاب ویدیویی ساده می‌­تواند فروش کتاب را چند برابر کند.
ده: برای اینکه روزی به یک ناشر رسمی تبدیل شوید برنامه‌­ریزی کنید. بسیاری از کتاب­‌های موفق نشر آنلاین شما، بعدها می‌­توانند در قالب نسخۀ چاپی هم منتشر شوند.
+ نکته مهم:
درست است که شما به مجوز و دفتر و دستک نیاز ندارید. اما به یک سایت به جدیتی در حد ادارۀ یک سازمان بزرگ نیاز دارد. به  عنوان مدیر سایت، خودتان را برای اصلاح و ارتقای دائمی سایت مسئول بدانید. فراموش نکنید، سایت شما کتابفروشی شماست. آیا مخاطبان شما حس خوبی از گشتن و خرید از این فروشگاه دارند؟

مطلب پیشنهادی مرتبط:

اگر می‌خواهید سایت شخصی قدرتمندی داشته باشید حتماً این متن را بخوانید

35

پنج پیشنهاد برای تبدیل شدن به یک نویسندۀ آنلاین حرفه‌ای:

یک: زندگی زناشویی بلندمدتی را تصور کنید که زن و مرد بارها تا مرز طلاق رفته‌­اند. بارها و بارها از هم دور شده‌­اند. اما در عین حال هر از گاهی مرتکب تولید مثل هم شده‌­اند. کسانی که از بیرون نگاه می­‌کنند می‌­پرسند: شما با وجود این‌همه اختلاف چرا دوباره بچه­‌دار شده‌اید؟ و زن و مرد با بالا و پایین انداختن چشم و ابرو نشان می‌­دهند که ناگزیر از این کار بوده‌­اند.
رابطۀ نویسنده و نوشتن چنین است. نویسندگی بیش از آنکه به عشق رمانتیک شبیه باشد، یک ازدواج نیمه‌سنتی! طولانی‌مدت است. ممکن است با عشق و حرارت شروع شود، اما در ادامه با تعهد و از خودگذشتگی است که ادامه می‌یابد. کتاب­‌های شما بچه‌­های این زندگی مشترکند و نوشته‌­های پراکنده هم شاید…
باری باید دوام آورد. این رنج مقدس راه رسیدن به معنا را هموار می­‌کند.
دو: به یک نویسندۀ تمام وقت تبدیل شوید. اگر گزینۀ شغلی دیگر شما، مدیریت یک شرکت بزرگ و معتبر نیست. پس گزینۀ دیگری ندارید! اگر این کار را نکنید سه سال بعد در چه جایگاهی قرار می­‌گیرید؟
سه: هر روز چیزی بنویسید و منتشر کنید. هر چقدر از اهمیت این موضوع بگویم کم گفته­‌ام. بدون حضور روزانه از ذهن و ضمیر مخاطب حذف می‌‎شویم. حداقل در سه سال اول فعالیت‌مان بهتر است حتماً هر روز خودی نشان دهیم.
چهار: فقط به نوشتن اکتفا نکنید. وقتی از اهمیت نوشتن حرف می­‌زنیم، به نوشتن به عنوان پایۀ تولید انواع محتوا حرف می­‌زنیم. بنابراین شما می­‌توانید نویسنده‌­ای باشید که پادکست و فایل صوتی ضبط  می‌­کند، ویدیو­ و مستند می‌سازد و از هر روش موثری برای ترویج افکارتان بهره می­­‌گیرد.

نوشتن راهنماست.

پنج: ناشر شدن بدون عشق به کتاب و توجه به دنیای متنوع کتاب­‌ها امکان‌پذیر نیست. پس به عنوان یک نویسندۀ آنلاین باید به یکی از خوره‌­های آشنایی با کتاب‌­های تازه و خواندن کتاب­‌های مهم تبدیل شوید. ناشر شدن از ما نویسنده‌­های بهتری می­‌سازد. به شرط آنکه یادگیری اولویت اصلی ما باشد.
+نکته مهم:
گوگل را دست کم نگیرد. اگر محتوای شما در موتورهای جستجو رتبۀ خوبی داشته باشند، با سیلی از مشتری خوب و مرتبط روبرو می‌شوید. البته که برای سئو ننویسد. خوب و کامل بودن مطلب و رضایت مخاطب، برای دیده شدن در گوگل و هر موتور جستجوی دیگری کافی است.

36

راستی شاید برایتان جالب باشد، عباس معروفی، علاوه بر نویسندگی، ناشر و کتابفروش موفقی است. نشر گردون و کتابفروشی گردون دو کار موفق او هستند. شاید دیدن این مستند برایتان جالب باشد.

37

زمانی که وبلاگ­‌نویسی و نویسندگی آنلاین را آغاز کردم، با وجود مدت­‌ها کار در نشریات، نوشتن حتی یک جملۀ درست برایم دشوار بود. اما ادامه دادم. حالا بعد از سه سال می­توانم حرف  را تکرار کنم:
خود راه بگویدت که چون باید رفت.

38

راستی بزودی از انتشارات آنلاین مدرسه نویسندگی رونمایی می­‌کنیم.

39

بنا دارم این پست را طی روزهای آینده کامل‌تر کنم. کامنت‌های شما می‌تواند بخشی از محتوای این متن باشد. اگر سوالی دارید حتماً بنویسید.

 

کارتون‌ها از: مازیار بیژنی

 پیشنهاد:

نقشه راه نویسندگی

دوره‌های حضوری و آنلاین نویسندگی و تولید محتوا

شاهین کلانتری در مدرسه نویسندگی | تلگرام | اینستاگرام | توییتر | ویرگول | لینکدین

160 پاسخ

  1. سلام و عرض ادب. پیشنهاد ارزشمند و عالی مطرح کردید. امیدوارم منهم بتونم اینکاررو انجام بدم. بهرحال در محضر شما شاگردی می کنم.در سایت شخصی ام:
    farzanehfoolady.ir

  2. هرگز گمان نمی‌کردم که پایم به کلانتری باز شود. چه رسد به اینکه به کلانتری معتاد شوم. دیر زمانی شنیدن نام کلانتری تداعی‌گر فضایی بود خشن، پرهیاهو، چهره‌هایی خشمگین و پر از فریادهایی که گاه برای احقاق حق پایمال شده و گاه برای خالی شدن نفرت برآمده از حقارت تجربه شده، به گوش می‌رسید. در پرده خیالم تصویر مظنون یا متهمی در تکاپوی فرار از فرجام شومی که برای خود با تجاوز به حقوق دیگر شهروندان، همراه دستبند و یا پای‌بندی گرفتار در دست مأمور قانون، نقش می‌بست. شکستن مهر سکوتی که بر لب متهم نقش بسته است، گرفتن اقرار به آنچه شاکی مدعی آن بود، گاه به تهدیدی نرم و زمانی با فریادهای پی در پی، تجسم جهنمی را که در صورت عدم همکاری انتظار متهم را می‌کشد، رقص نوری متحرک، پاشیدن ته مانده آب لیوان بازپرس به صورت متهم و ساعت‌ها تکرار یک سوال تا حصول جوابی که خواسته مأمور قانون باشد، سناریویی است که با نام کلانتری در پیش رویم رژه می‌روند.
    این بار شوق نوشتن و رویای نویسنده شدن بود که پای دلم، مرا به سوی کلانتری می‌کشید. بر سر در این کلانتری نوشته شده بود من عاشق انجیر خیس خورده و نوشتن هستم. با احتیاط قدمی پیش گذاشتم مبادا که دامی در پس دانه‌های درشت و وسوسه‌انگیز دهلیز ورودی کلانتری، باشد. ترسان و لرزان قدمی پیش گذاشتم. بوی عطر کتاب کاغذی به مشام می‌رسید و سبدهای گل از نوشته‌های بیشماری برای راهنمایی دلدادگان و شوریدگان نویسندگی چشم را می‌نواخت. قدمی دیگر به پیش نهادم. احساس الفت و انس فزاینده با محیط، لحظه به لحظه بر انباشت آرامش من می‌افزود و مرا به رویاهای خویش پیوند می‌زد و همچون آدم سحر زده ناخودآگاه ترس و اضطراب از درونم به تاخت دور شد و بی اختیار پلک چشمانم به پایین افتاد. چشم که گشودم خود را نزد مؤسس دیدم. دست به سینه و با احترام زانوی شاگردی به زمین زدم. کلانتری با طعم شیرین و دلپسند شاهین.
    هر چند مدت آشنایی من به طول یک دورۀ دو و نیم ماه نویسندگی است اما ریشۀ این پیوند، شتابنده رو به رشد است و گمانم شرارۀ این دلسپردگی تا جهان پسین و ابد، گرما بخش این رابطه باشد. شاهین جان خوش درخشیدی، پایدار و خوش فرجام باشی.

    1. سلام سعید محمدصادق عزیزم
      چقدر این متن زیبا بود.
      بی‌نهایت لذت بردم.
      از اینکه دوست خوش ذوق و هنرمندی مثل شما دارم خرسندم.
      به آرزوی بهترین‌ها و به امید دیدار.

  3. این مطلب خودش به تنهایی به اندازه یک دوره ارزش دارد و بارها و بارها باید خوانده شود و در موردش فکر کرد . من که همیشه متحیرم از خواندن مطالب شما .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *