صفحات صبحگاهی

صفحات صبحگاهی: بهترین عادت برای شروع نویسندگی

1

هزار سال پیش از ننوشتن خسته شده بودم. تقریباً تمام کتاب‌های آموزش نویسندگی و فیلم‌نامه‌نویسی را خوانده بودم، اما همچنان نویسنده‌ای بودم که نمی‌نوشت!

توقع نداشتم شاهکار بنویسم، برای من برون‌ریزی ذهنی و نوشتن خاطرات روزمره هم کافی بود اما به هیچ عنوان نمی‌توانستم منظم و مداوم بنویسم؛ یک هفته می‌نوشتم، یک ماه درگیر کارهای دیگر می‌شدم و نوشتن را فراموش می‌کردم و این دور باطل ادامه داشت.

به این نتیجه رسیده بودم که شاید نوشیدن افراطیِ قهوه، راز نویسندگی باشد، شنیده بودم بالزاک روزانه پنجاه فنجان قهوه می‌نوشیده و تارانتینو هم برای نوشتن فیلم‌نامه پالپ فیکشن هر روز پانزده فنجان قهوه می‌‌خورده و کارش را آغاز می‌کرده!

این ماجرا ادامه داشت تا اینکه طی یکی از پیاده‌روی‌هایم گذرم به مرکز تبادل کتاب افتاد.

در میان کتاب‌های دست دومی که اغلبشان هم بدردنخور بودند به کتابی رسیدم که مدت‌ها بود از خرید آن طفره می‌رفتم، فکر نمی‌کردم کتاب چندان خوبی باشد، اما همین کتاب شد یکی از بهترین کتاب‌هایی که به گمانم پایدارترین و مفیدترین عادت مثبت زندگی‌ام را ساخته است.

و آن عادت نوشتن روزانه صفحات صبحگاهی است که فصل اول کتاب راه هنرمند با معرفی آن شروع می‌شد.

2

اگر فقط و فقط بخواهم یک عادت کلیدی نویسندگیِ را به کسی معرفی کنم، نوشتن صفحات صبحگاهی است. کاری که نقش زیادی در رشد شخصی و افزایش مهارت نگارشی من داشته است. 

جولیا کامرون می‌گوید:

صفحات صبحگاهی عمیق‌ترین ابزار نویسندگی است که تا به حال ابداع و تجربه کرده‌ام.

مطمئنم اگر صفحات صبحگاهی را نمی‌نوشتم هرگز توان و شهامت راه‌اندازی وبلاگ و تولید محتوا را پیدا نمی‌کردم، حالا به روز کردن وبلاگم بهترین قسمت فعالیت‌های روزانه من است.

با تثبیت عادت نوشتن صفحات صبحگاهی ما به بهترین نویسنده زندگی خودمان تبدیل می‌شویم.

کتاب‌های آموزش نویسندگی تمرین‌های زیادی را برای ایجاد نظم در نوشتن و ساکت کردن منتقد پیشنهاد می‌دهند، اما من هیچ روشی را کاربردی‌تر از روش پیشنهادی جولیا کامرون نیافته‌ام.

3

با پایبندی به صفحات صبحگاهی، راهمان از نود و نه درصد شیفتگان نویسندگی که به تفنن دست به قلم می‌برند جدا می‌شود. معجزۀ آغاز روز با نوشتن یک مزیت رقابتی کم‌نظیر ایجاد می‌کند.

در یک کلام صفحات صبحگاهی باعث تمایز و رشد فردیت ما می‌شوند.

4

در صفحات صبحگاهی نباید کاری به کیفیت نوشته داشته باشیم، صرفاً باید به انجام کار متعهد باشیم.

بهتر است برای تثبیت عادت نوشتن صفحات صبحگاهی یک چک لیست درست کنیم و بزنیم روی دیوار. تیک زدن  روزانه چک لیست، کسب یک پیروزی در ابتدای روز است و باعث می‌شود در ادامه روز احساس خوبی در ما ایجاد شود. یادمان باشد که نگذاریم زنجیره قطع شود.

صفحات صبحگاهی اولین قدم محکم در جهت نوشتن پایدار و حرفه‌ای است.

اول صبح که می‌خواهید نوشتن را آغاز کنید وسوسه چک کردن گوش موبایل را کنار بگذارید، چون ممکن است دریافت پیامی باعث شود تمرکز لازم را برای نوشتن صفحات صبحگاهی از دست بدهید و منتقد درونتان بیدار شود. اگر معتاد به موبایل هستید، چک کردن گوشی را به عنوان جایزه نوشتن صفحات صبحگاهی تعیین کنید.

حین نوشتن صفحات صبحگاهی شاید وسوسه شوید زیر کتری را روشن کنید، بقیه را بیدار کنید، چند حرکت نرمشی انجام دهید، یا رختخوابتان را جمع کنید. با همه اینها مقابل کنید. صفحات صبحگاهی تمرینی برای مبارزه با حواس‌پرتی است. نوشتن صفحات صبحگاهی عضلات توجه و تمرکز ما را تقویت می‌کنند.

+ چند موضوع برای نوشتن در صفحات صبحگاهی:

5

صفحات صبحگاهی باعث می‌شوند پیوسته بنویسیم.

محمدرضا شعبانعلی پیشنهاد‌های فوق‌العاده‌ای را برای وبلاگ نویسی نوشته، او در جایی از مطلب آموزنده‌اش، به نکته مهم و قابل ملاحظه‌ای درباره هر روز نوشتن اشاره کرده:

پیوسته نوشتن، باعث می‌شود که نوشتن به عادت تو تبدیل شود. شاید امروز، وقتی خسته‌ای یا ذهنت مشغول است، نتوانی چیزی بنویسی. اما وقتی نوشتن به عادت تو تبدیل شد، مشکل دیگری پیدا خواهی کرد که البته مشکل بهتری است: خسته‌ای و ذهنت مشغول است. اما نمی‌توانی ننویسی و به نظرم، این نعمتی است که  اگر در زندگی نصیب کسی شود، ناسپاسی است اگر چیز بیشتری طلب کند. چون «کلمه» مهم‌ترین دستاورد نژاد انسان است و نوشتن، فاخرترین کاربرد آن.(+)

جان کلام اینکه حس می‌کنم صفحات صبحگاهی در نقش مربی و معلم خصوصی ما عمل می‌کنند.

گزیده‌ای از نوشته‌های جولیا کامرون دربارۀ صفحات صبحگاهی

جولیا کامرون در تمام کتاب‌هایش از صفحات صبحگاهی به عنوان ابزاری بنیادی برای بازیابی خلاقیت نام برده‌ است.در ادامه گزیده‌ای از نوشته‌های او درباره صفحات صبحگاهی را که از کتاب‌های مختلف او برگزیده‌ام، مرور می‌کنیم. کامرون بیش از چهار دهه است که به نوشتن صفحات صبحگاهی ادامه می‌دهد.

 راه هنرمند-ترجمه ی گیتی خوشدل-نشر پیکان

به طور ساده می‌توان گفت که صفحات صبحگاهی، سه صفحه دستخط معمولی و روی هر برگ از دفتر است که به طور تداعی آزاد و بدون تفکر می‌نویسید و دست از روی کاغذ بر نمی‌دارید.

 برای نوشتن صفحات صبحگاهی شیوه نادرست وجود ندارد. هدف از صفحات صبحگاهی این نیست که به اثر هنری تبدیل شوند، هدف از صفحات صبحگاهی، فقط حرکت دست بر روی کاغذ و نوشتن و بیرون ریختن همه چیزهایی است که به ذهن می‌آید.

بجز خودتان احدی اجازه ندارد که صفحات صبحگاهی‌تان را بخواند و خودتان نیز تا چند هفته نباید آنها را بخوانید. فقط روزی سه صفحه بنویسید و جایی جمع‌آوری کنید. حین نوشتن هم هرگز صفحات قبل را نخوانید.

 صفحات صبحگاهی اغلب منفی و پراکنده و آکنده از دلسوزی و ترحم به خود و تکراری و با آب و تاب یا بچگانه یا غمناک یا بی‌مزه با حتی احمقانه به نظر می‌سند، ولی حتماً درست و خوبند!

 صفحات صبحگاهی، وسیله اصلی شفای خلاقیت است.

این را برای خودتان به یک قاعده تبدیل کنید: همواره به خاطر آورید که عقاید منفی سانسورکنندۀ درونتان حقیقت ندارد. این امر مستلزم تمرین است. وقتی صبح به محض برخاستن از خواب، مستقیماً به سراغ صفحات صبحگاهی می‌روید، می‌آموزید که سانسور کننده درونتان را تضعیف کنید.

اگر بخواهید می توانید افکار سانسور کننده درونتان را نیز بنویسید.

 به هیچ عذر و بهانه‌ای نمی‌توانید از صفحات صبحگاهی طفره بروید یا از مقدار آن ها بکاهید. مهم نیست در چه حال و هوایی هستید. انتقادهای سانسور کننده درونتان اهمیت ندارد.

صفحات صبحگاهی به ما می‌آموزند که حال و هوایمان برای نوشتن واقعاً اهمیت ندارد.

سه صفحه درباره هر مطلبی که به ذهنتان می‌آید بنویسید؛ فقط همین. اگر چیزی به ذهنتان نمی‌آید بنویسید:«چیزی بنویس تا این سه صفحه پر شود.»

 صفحات صبحگاهی به مغز منطقی می‌آموزد کنار بایستد و و اجازه بدهد که مغز هنرمندانه روی صفحه بیاید.

صفحات صبحگاهی نوعی مراقبه هستند که به ما بصیرت می‌بخشند و کمک می‌کنند تا در زندگی‌مان دگرگونی ایجاد کنیم.

وقتی گرفتار وضعیتی دردناک یا مشکلی می‌شوم که فکر می‌کنم نمی‌دانم چگونه از پس آن برآیم، به سراغ صفحات صبحگاهی می روم و هدایت می‌طلبم.

صفحات صبحگاهی برای هر کس که بخواهد زندگی خلاقی داشته باشد، موثر واقع خواهد شد.

اغلب اوقات افرادی که بیش از دیگران در برابر نوشتن صفحات صبحگاهی مقاومت می ورزند، بیش از سایرین به آن علاقه‌مند می‌شوند.

 رگه‌ طلا-ترجمه‌ی سیمین موحد-نشر پیکان

صفحات صبحگاهی شما را متمرکز می کنند، ثابت قدم می‌کنند، قدرتمندتان می‌کنند و روشنتان می‌کنند، آنها تسلی‌تان می‌دهند، آرامتان می‌کنند، تهییجتان می‌کنند، تحریک‌تان می‌کنند، به چالش می‌طلبند، بر می‌انگیزند، و فعالتان می‌کنند.

فقط هر آت و آشغالی که به ذهنتان می‌رسد روی کاغذ بیاورید، چیزهایی مثل:

«چشمم درد می‌کند، یادم رفت به جوان زنگ بزنم، باید لباس بشویم، یادم رفت تاید بخرم، از حرفی که تری در جلسه دیروز درباره‌ام زد متنفرم، چقدر خودخواه است. لازم است پرونده‌ی کارهایی را که روی این طرح کرده‌ام نگه دارم… غذای سگ هم باید بخرم؟»

و گاهی صفحات صبحگاهی چیزهایی را که برایتان مفید است نشان می‌دهند: «می‌دانی برای اولین بار خیلی خوشحالم، این پیاده‌روی روزانه واقعاً کمکم کرده.»

در نوشتن صفحات صبحگاهی روند مهم است، نه محصول.

صفحات صبحگاهی را با دست بنویسید، می‌دانم که نامناسب و ناخوشایند و وقت گیر و قدیمی است ولی از شما می‌خواهم که با دست خودتان بنویسید چون فایده دارد… نوشتن با دست مثل پیاده رفتن به جایی است.


جولیا کامرون(سمت چپ) به همراه ناتالی گلدبرگ (نویسنده کتاب نوشتن تا مغز استخوان)

 گام برداشتن در جهان- ترجمه‌ی گیتی خوشدل- نشر پیکان

صفحات صبحگاهی اساسی‌ترین شیوه برای بازیابی خلاقیت و زندگی خلاق است. نوشتن سه صفحه پی در پی، پیش از آغاز روز موجب اولویت بندی و وضوح و پایه‌ریزی فعالیت‌های روزانه می‌شود.

آدمهایی را که پر مشغله تر از آنند که صفحات صبحگاهی را بنویسند می‌شناسم. منتها گمان نمی‌کنم که زندگیشان بدون نوشتن صفحات صبحگاهی کم مشغله‌تر شوند. شگفتا که دریافته‌ام صفحات صبحگاهی هم وقت می‌گیرند، هم وقت ایجاد می‌کنند.

فرآیند نوشتن صفحات صبحگاهی تقریباً نیم ساعت طول می‌کشد که همان مدت زمانی است که معمولاً برای نیایش روزانه در نظر گرفته می‌شود.

 کشف آب-ترجمه‌ی سیمن موحد-نشر پیکان

وقتی اولین بار صفحات صبحگاهی را می نویسیم، از تعداد چیزهایی که احساس بدی نسبت به آن‌ها داریم تعجب می‌شویم. شاید نگران این باشیم که با اعتراف کردن به احساسات منفی‌مان آن‌ها را تشویق کنیم. اما ابداً چنین نیست. روانشناسان یونگی این را ملاقات با سایه می‌نامند، من آن را ملاقات با سایه و دعوت آن به نوشیدن یک فنجان قهوه می‌نامم. وقتی منفی بافی‌هایمان را بیرون می‌ریزیم برای امور مثبت جا باز می‌کنیم.

صفحات صبحگاهی ساده اما عمیق هستند. ما از طریق صفحات خود با خدا سخن می‌گوییم و خدا نیز به شکل شهود و اشارات با معنا پاسخ ما را می‌دهد.

صفحات صبحگاهی دوستانی هستند که با زبان عشق خشن حرف می‌زنند. آن‌ها ما را ترغیب می‌کنند تا مسئولانه‌تر عمل کنیم. صفحات صبحگاهی بی عملی را به ما یادآوری می‌کنند و آن قدر به ما نق می‌زنند تا دست به عمل بزنیم.

صفحات صبحگاهی به رغم ظاهر کم‌رنگ و کسل کننده‌شان باعث تغییرات شدید می‌شوند.

صفحات صبحگاهی به ما احساس امنیت می‌دهند، امنیت کافی برای خطر کردن.

بگذارید نوشتن صفحات صبحگاهی عادت هر روز صبح شما شود و اولین کاری باشد که هر روز صبح می کنید. نوعی گزارش صبحگاهی.

عریان بودن روی صفحه در ابتدا می‌تواند دشوار باشد. ما می‌خواهیم وانمود کنیم که وضعمان بهتر از آن است که واقعاً احساس می‌کنیم.

من بیش از بیست سال است که صفحات صبحگاهی نوشته‌ام و در این سال‌ها احتمالاً بیش از بیست روز را از دست نداده‌ام.

می‌توانیم به خودمان بگوییم: «شاید هنوز آنچه را که می‌خواهی بنویسی ننوشته باشی اما دستِ کم داری صفحات صبحگاهی‌ات را می‌نویسی.»

بعید است روزی باشد که یک گام کوچک رو به جلو نتوان برداشت. وظیفه‌ی صفحات صبحگاهی توجه کردن به این گام‌های کوچک و تشویق کردن آن است.

صفحات صبحگاهی بارها و بارها «اعتیاد مثبت» خوانده شده است. صفحات صبحگاهی تمرینی ساده، عملی و بسیار معتبر است.

صفحات صبحگاهی هر مسئله‌ای را که از آن اجتناب می کنیم، آن‌قدر مطرح می‌کند تا کاری درباره‌اش کنیم.

صفحات صبحگاهی وفادارند، آنها بر خلاق روان پزشکان منهتن هر سال در ماه اوت دو هفته به مرخصی نمی‌روند. بر عکس، همیشه آن‌جا هستند و می‌توان به آن‌ها اتکا کرد.

می نمی‌توانم برای شما ثابت کنم که صفحات صبحگاهی حسی از جادو به زندگی‌تان می‌آورند. اما می‌توانم درخواست کنم که آن را امتحان کنید، اگر می‌توانید دوازده هفته امتحان کنید.( این دوره زمانی لازم برای جا انداختن یک عادت جدید است.)

 پرواز با اژدها- ترجمه‌ی سیمین موحد- نشر پیکان

سال‌ها تجربه به من آموخته که بهترین کار این است که صفحات صبحگاهی با دست نوشته شوند. شاید کامپیوترها سریع‌تر باشند اما آن‌ها ما را وسوسه می‌کنند تا ویرایش کنیم، صفحات صبحگاهی قرار است افکار و احساسات ویرایش نشده‌مان را به ما نشان دهند.

همه سه صفحه به دقت انتخاب شده، نوشتن کمتر از آن مشعل شما را روی حرارت پایین نگه می‌دارد. بیش از آن هم شعله را بیش از حد بالا می‌کشد و ممکن است شما را به سطح موشکافی روانی‌ای بفرستد که بازگشت به کارهای عادی روز را دشوار کند.

صفحات صبحگاهی به معنی نوشتن خاطرات روزانه نیستند، در خاطره نویسی سنتی موضوعاتی تعیین شده و بررسی می‌شوند. اما صفحات صبحگاهی عملاً آزاد هستند. ذهن ما موقع بیداری به سرعت از موضوعی به موضوعی دیگر می‌رود.

برای نوشتن صفحات صبحگاهی باید صبح زود بیدار شوید. اگر همیشه زود بیدار شده‌اید به این کار عادت دارید، اگر عادت ندارید به سرعت عادی خواهد شد.

 حق نوشتن- ترجمه‌ی سیمین موحد- نشر هیرمند

صفحات صبحگاهیِ مرا می‌توان «صفحات مربی» نیز نامید، زیرا آن‌ها به من کمک می‌کنند تا به بخش گرم‌تر و خردمندتر از شخصیت پرمشغلۀ امروزی‌ام دسترسی پیدا کنم.

صفحات صبحگاهی، شاهد عینی زندگی ما هستند.

صفحات صبحگاهی جراحی پلاستیک پوست صورت است و مردم صرفاً برای زیبایی جوانی باید آن‌ها را بنویسند.

صفحات صبحگاهی دربارۀ هر چیزی‌اند که به ذهنتان خطور می‌کند. آن‌ها ممکن است حقیر، پرگله، شکایت،کسل‌کننده و خشمگین باشد. ممکن است شاد، روشنگر، پر از بینش و بصیرت و موشکافانه باشند. هیچ راه نادرستی برای انجام آن‌ها نیست. شما فقط دستتان را روی کاغذ حرکت می‌دهید و هرچه را که به ذهنتان می‌رسد می‌نویسید.

در همین رابطه:

علاوه بر صفحات صبحگاهی چه تمرین دیگری انجام بدهیم؟ (11 پیشنهاد متفاوت)

صفحات صبحگاهی|یادگیری و خودشناسی با نوشتن

یک پیشنهاد برای مطالعۀ بیشتر:

چگونه نویسنده شویم؟ آموزش نویسندگی با برنامه‌ای ۱۰ هفته‌ای برای شروع و تمرین نوشتن

522 پاسخ

  1. وای استاد. دوست دارم همینجا جیغ بکشم. داشتم دفتر صفحات صبحگاهی ۱۴۰۲ رو ورق می‌زدم و نظرانداز بعضی از نوشته‌ها رو می‌خوندم. باورم نمی‌شد. این من بودم که انقد قشنگ دغدغه‌ها، هیجانات، غم و شادیام رو روی کاغذ آورده بودم؟ حتا یه جاهایی روی کاغذ جیغ کشیده بودم. وقتی نوشته‌هام رو می‌خوندم احساس می‌کردم هیچ لحظه‌ای رو از دست ندادم، همه‌ش تصویر اون لحظه جلوی چشمام قرار می‌گرفت و چشمام رو اشکی می‌کرد. انگار دفتر صفحات صبحگاهی‌م یه موجود زنده‌س و نفس می‌کشه. اون حتا نفس‌نفس‌ زدنای منو هم ثبت کرده بود. من توی اون دفتر و روی کاغذ، یه دختر پرشور و فعال و پرهیجانی رو دیدم که انگار داشت روی جدولای خیابون می‌پرید و شیطنت می‌کرد. هیجان‌انگیز بود، خیلی خیلی زیاد هیجان‌انگیز بود.

    1. آفرین. چقدر عالی سارا جان.
      تبریک می‌گم بهت به خاطر این ذوق و همت.

  2. سلام،من صبح بیدار میشم اول نماز صبح رو میخونم بعد صفحات صبحگاهی رو مینویسم که وقت نمازم از دست نره,این خللی در تمرین ایجاد میکنه یا نه؟!

  3. سلام استاد
    برای صفحات صبگاهی لازمه تاریخ روز رو بنویسیم؟؟

  4. درودها
    استاد کلانتری عزیز
    این اولین متنی نیست که در اعجاز صفحات صبحگاهی می نویسم، قطعن آخرین هم نخواهد بود.
    به عنوان یک هنرآموز از معرفی کتاب راه هنرمند بسیار ساس گزارم.
    من هم زمان با نوشتن صفحات صبحگاهی این کتاب را به دقت می خوانم و دستوراتش را اجرا می کنم و سعی دارم با هنرمند درونم در موقعیت های مختلف ملاقات کنم.
    بخصوص دراین شبهای سرد زمستانی، در انتهای شب قبل از خواب یک لیوان دم نوش می ریزم و حین نوشیدن به حرف هایش گوش جان می سپارم.
    در مدتی که این صفحات را نوشتم و دارم می نویسم، از جهات مختلف شفا و التیام یافته ام.
    – این روزها احساس یاس و بیهودگی نمی کنم.
    – ذهنیات منفی را با نوشتن بر روی صفحات کاغذ کم کم اصلاح یا فراموش شان می کنم.
    – سبکی ذهن را بعد از نوشتن صفحات سکرآور صبحگاهی بسیار دوست دارم.
    – در روند گفت وگو با دیگران موفق تر از قبل عمل می کنم و کم نمی آورم.
    – اگر مورد انتقاد قرار بگیرم به کمک کلمات از حقم دفاع می کنم و بی دلیل اشک نمی ریزم.
    – خیلی از حرفهای نگفتنی را می نویسم و ترسی از نوشتن و دیده شدن آن ها ندارم.
    – تا حدود زیاذی بر سانسورچی ذهنم غلبه کرده و از قضاوت دیگران ابایی ندارم.
    – بسیار راحت تر و روان تر از قبل می نویسم و برای شروع نوشته هایم مشکلی ندارم.
    – سرعت نوشتن صفحاتم بیشتر شده طوری که زمان نوشتنم از 45 دقیقه به 30 دقیقه رسیده است.
    – امروز سعی کردم به چیزی که می نویسم اصلن فکر نکنم و با سرعت هر چه بیشتر بنویسم.
    – احساس کردم برون ریزی ذهنی ام سرعت بیشتری پیدا کرده و زمان نوشتنم کمتر از قبل شده.
    – این روزها صفحات صبحگاهی را نوعی نیایش با خدا می دانم خالصانه و شفاف تر می نویسم.
    – به خدا نامه می نویسم و تقاضاهایم را ضمن تشکر ابراز می کنم.
    – به نام هر یک از فرزندانم دفتری جدا گانه تهیه کرده ام و برایشان می نویسم.
    – در این دفترها از آرزوها، دعاها و کلمات محبت آمیزی که به هر دلیل نتوانسته ام حضوری بیان کنم می نویسم.
    – در باره خطاهای روزانه ام، ای کاش ها و هرگزها می نویسم.
    – ضمن ابراز تاسف برای جلوگیری از تکرار اشتباهات ریز و درشت، راه کارها را می نویسم.
    – من در این مدت کوتاه به این صفحات و اعجازش ایمان آورده ام، چون معجزاتش را در بهبود زندگی روزمره و نوشتن هایم می بینم.
    – نوشتن صفحات صبحگاهی را بهترین راه برای رسیدن یک نویسنده مبتدی به فیزیوتراپی قلمی و خلاقیت ذهنی می دانم.

    من به عنوان کسی که حدود ده ماه است دارد صفحات صبحگاهی را می نویسد، هرچه از فوایدش بگویم و بنویسم حق مطلب را ادا نکرده ام .
    در صفحات صبحگاهی رازهایی نهفته است که به مرور زمان به کمک نوشتن برای نویسنده کشف می شود.
    برای نوشتن به مدت نیم ساعت در ابتدای هر روز سرم را بر بالشت می گذارم و خواب صفحات صبح گاهی را می بینم.

    در پایان
    از مطالب بسیار مفید وب سایت نویسندگی شما، راهنمایی ها و تاکیدهای روزانه تان برای نوشتن صفحات صبحگاهی و اهمیت مداومت آن، بسیار سپاسگزارم.
    با آرزوی بهترین ها برای شما استاد گرامی
    ارادتمند:
    مهتاب صادقی
    27 دی ماه 1401

  5. سلام و درود به استاد نازنینم
    ممنون از مطلب خوبتون. اگر در انجام این تمرین استمرار به خرج بدیم و «واقعا» بهش توجه داشته باشیم، یبوست قلم و اینکه دستمون برای به کار بردن کلمات سخت عمل می‌کنه هم حل میشه؟!

    1. سلام دانیال جان
      تا حدی زیادی مؤثره. روی عملکرد من تأثیر فوق‌العاده‌ای داشت.

  6. سلام استاد ابتدا بابت تمام زحماتی که برای آدمها میکشید از شما سپاسگزارم بعنوان یک انسان و امیدوارم قدر بدانیم
    یک سوال دارم استاد من درباره ی موضوعی مینویسم خوب هم مینویسم ولی نمیدانم چگون این مباحث را جمع بندی کنم یعنی نمیتوانم بفهمم کدام در کجا باید جا بگیرند اگر لطف کنید راهنمایم باشید

    1. درود ماهرخ عزیز
      از لطف شما سپاسگزارم.
      این بستگی به هدف شما داره.
      می‌خواید با نوشته‌هاتون چیکار کنید؟

  7. سلام استاد عزیز. چقدر این روزا دلم برای شما و لایو‌ها و کلاس‌های خوبتون تنگ شده. انگار ماهاست که شما را ندیدم. حالا دیگه بیشتر از قبل قدر حضور گرم شما را در زندگیم می‌دونم. بیشتر از شما ممنونم.
    چقدر در این مدت به ما آموزش‌های خوب دادید و میتونم همه‌ی آموخته‌های شما را در این روز‌ها که اینترنت قطع است، به کار گیرم. امیدوارم به زودی همه چیز درست بشه و شما هم با آموز‌ش‌های خوبتون بیاین. من این روز‌ها چندین ساعت بی‌وقفه می‌نویسم و هر روز هم چندین دلستانک می‌نویسم و کتاب می‌خونم. دلم می‌خواست که بدونید شاگرداتون در این روزها هم به یاد شما هستند.

    1. گیابند نازنین
      من هم بی‌نهایت دلتنگ شما هستم.
      عزیزترین لحظه‌های زندگی من با شما دوستانم سپری می‌شد و حالا این دوری شده زهر.
      امیدوارم خیلی زود دوباره دور هم جمع بشیم.

  8. سلام و نور، خیلی لذت می برم از مطالب سایت زیباتون.
    برای ترانه سرایی چطوری میتونم این روش رو به کار بگیرم؟🤔

    1. درود
      این تمرین شاید به طور مستقیم ربطی به ترانه‌سرایی نداشته باشه، اما برای افزایش مهارت یک ترانه‌سرا هم بسیار مفیده.
      راستی این کتاب رو بخونید:
      بنویس! ساعت پاک‌نویس

  9. ممنون به خاطر مطالب آموزندتون . صفحات صبحگاهی به نظرم واقعا خوب و کاربردیه اما آدمایی مثله من که صبح خیلی زود باید بیدار شن و برن سر کار جوری که خیلی وقتا تایم برای یه فنجان چایی یا قهوه هم ندارن بعد بیدار شدن , چجوری صفحات صبحگاهی بنویسن که سه ساعت زمان میبره ؟

    1. سلام دلنیا جان
      منم مشغله‌هام زیاده، ولی در کل یک ربع بیشتر وقت نمی‌گیره ازم، چرا ۳ ساعت؟ مگه شما چی می‌نویسین؟ تو سه ساعت می‌شه ۳۰ صفحه نوشت، صفحات صبحگاهی فقط ۳ صفحه‌ست.
      در ضمن می‌تونید تو راه رفتن به محل کار بنویسید.

  10. سلام و ارادت
    بیش از یکساله که صفحات صبحگاهی رو مینویسم. در این بین گاهی اتفاقاتی رخ داده که من رو از این عادت دور کرده. جالبه که هروقت دور میشم شدیدا احساس مریضی میکنم. انگار ذهنم فلج میشه و دیگه قدرت نوشتن نداره.
    یادمه اون اوایل که کتاب حق نوشتن رو خونده بودم و صفحات صبحگاهی رو شروع کردم، طبق گفته‌های جولیا همه‌ش منتظر رخ دادن یک معجزه در درونم بودم. چند ماه گذشت و من از اینکه هیچ معجزه‌ای در من رخ نداده ناراحت بودم اما همچنان به نوشتن صفحات صبحگاهی ادامه دادم. بعد از ۱ سال اتفاقی افتاد من چند هفته‌ای نتونستم صفحات صبحگاهی رو بنویسم و در همون ایام من شاهد فلج شدن قلمم بودم. دیگه توان نوشتن نداشتم. چشمه‌ای که همیشه می‌جوشید حالا خشک شده بود و من تازه اونموقع فهمیدم معجزه‌‌ی این صفحات چیه و مطمئمن‌تر از قبل شروع به نوشتن دوباره صفحات صبحگاهی کردم.
    سپاس نازنین استاد

    1. چقدر زیبا از تجربه‌ی خودتون نوشتید فاطمه عزیز.
      شوق شما برای نوشتن رو تحسین می‌کنم.

    2. سلام استاد♥
      من الان چند سالی هست که صفحات صبگاهی رو می نویسم، حالا گاهی پیش میاد که مدتی دور بشم ولی همیشه جز برنامه ام بوده، اما نمیدونم چرا هیچ تغییر احساس نمی کنم، یعنی تاثیرش رو اصلا نمی بینم، البته بهش دل بستگی دارم و انجامش میدم اما اون تاثیری که دلم میخواد رو نمی بینم. من بلافاصله که از خواب بیدار میشم توی تختم صفحات رو می نویسم

    1. سلام وقتتون بخیر من ی دختر کم بینا هستم ک از سالیان دور می‌نویسم هراز گاهی والان هدف اصلی زندگیم نوشتن شده چون خیلی علاقه دارم من خیلی ب نوشته های قبلی توجه میکنم و بیشتر انگیزه میگیرم میخوام از شما استاد بزرگوار بخوام تو این راه کمکم کنید ممنون میشم پاسخ بدید……

      1. سلام نسیم نازنین
        چقدر عالی.
        خیلی خوبه که در مسیر نوشتن هستید.
        من در خدمت شما هستم.
        باز هم برای من بنویسید.

  11. سلام
    وقت بخیر.
    مطالب آموزنده ای بود واقعا ممنونم.
    یک سوال از خدمتتون داشتم کلهم نمیشه این مطالبی که نوشتیم رو یه مروری کنیم؟ او اینکه اگه دفتره تموم شد بندازیمش دور یا نگهش داریم؟

    1. سلام
      سپاس
      اصلن دور نندازید.
      بعدها اگر دلتون خواست حتمن مرور کنید. خیلی هم کیف خواهید کرد.

  12. سلام استاد خسته نباشید. ببخشید چند سوال داشتم. اول اینکه نوشتن صفحات صبحگاهی بر روی دفترچه یاداشت با دفتر معمولی فرق دارد؟ یعنی نوشتن سه صفحه در دفترچه یاداشت مورد دارد؟ سوال دیگر هم این هست که اگر برای صفحات صبحگاهی رود بیدار نشویم بی اثر خواهند بود؟ خیلی ممنونم.

    1. سلام آرش عزیز
      نوشتن رو هر چیزی مفیده. مهم خود نوشتنه.
      زود بیدار شدن هم لازم نیست. مهم اینه که به محض بیدار شدن بنویسیم.

  13. بسیار ممنونم از سایت خوب و مطالب ارزشمندی که با ما به اشتراک می گذارید.

  14. سلام آقای کلانتری
    از تابستان گذشته که جدی وارد نوشتن شدم این پست را خواندم.
    اما تا الان صفحات صبحگاهی را ننوشتم. عیچ دلیلی هم جز تنبلی در زود بیدار شدن نداشتم.
    در هفته ی اول از دوره ی دوازده هفته ای راه هنرمند هستم.
    دیروز وقتی می خواستم صفحه ها را بنویسم مادرم گفت که بچه الان که ذهنت پویا و خالی است چرا درست را نمی خوانی؟ آن را که می توانی بعدا بنویسی. وقتی با انرژی هستی درست را بخوان.
    امروز به طرز اتفاقی راه حلی برای این مشکل پیدا کردم.

    1. صفحات صبحگاهی زود بیدار شدن نمی‌خواد کاردو جان، لنگ ظهر هم که بیدار بشی می‌تونی بنویسی. مهم اینه که بعد بیدار شدن بنویسی.
      با قدرت ادامه بده.

  15. پست بسیار خوب و آموزنده ای بود و اطلاعات زیادی کسب کردم
    مننون از پست خوبتون

  16. با سلام خدمت شما استاد عزیز
    1- ببخشید بعضی وقت ها پیش میاد که نمیتونم وقتی از خواب بیدار میشم، صفحات صبحگاهی رو بنویسم و مجبورم مثلا برم سر کلاس یا امتحان بدم و … . اگر بعد از انجام این کار ها، صفحات صبحگاهی رو بنویسم درسته؟
    2- گاهی اوقات پیش میاد که شب ها نمیخوابم و در عوض روز ها میخوابم (خیلی هم با این قضیه مشکل دارم ولی نتونستم جلوش رو بگیرم). حالا اگه بعد از بیدار شدن این صفحات که دیگه صبحگاهی نیست، شب گاهیه رو بنویسم اشکال داره؟

    1. سلام جواد جان
      1. مشکلی نداره، بعدش بنویس.
      2. نه، باز هم مشکلی نداره. هر وقتی بیدار شدی بهترین وقت برای نوشتنه.

  17. سلام آقای کلانتری عزیز
    من یکی از نویسندگان مقالات کتابفروشی آنلاین جریان کتاب هستم.
    مطلب خوب شما رو مرور کردم.
    ضمن تشکر از مطلب خوبتون، خواستم عرض کنم که ما در کار خودمون (دیجیتال مارکتینگ) جایگاه و اهمیت نویسندگی رو به‌خوبی درک کردیم؛ طوری که شغل ما و درآمدزایی ما تا حد زیادی بستگی به توانایی ما در نوشتن داره.
    خوندن مطلب خوب شما رو به خواننده‌های عزیز، پیشنهاد کرده و از همه‌تون دعوت می‌کنم به سایت ما هم سری بزنید و اگر کتابی خواستید، خرید کنید.
    افتخار ما، فعالیت در عرصۀ فرهنگ و ادب هست.
    موفق باشید

  18. سلام آقای کلانتری عزیز خیلی ممنون خیلی کمک کرد،فقط ما میتونیم صفحات رو خورده خورده بنویسیم مثلا به سه ص تقسیم کنیم و توی اوقات مختلف روز بنویسیم؟و اینکه حتما باید بعد از بیدار شدن باشه چون من مدرسه میرم و نمی تونم صبح بنویسم می تونم بعد از ظهر بنویسمم؟

    1. سلام باران عزیز
      مهم اینه که بنویسید.
      پس هر طور راحت هستید بنویسید.

  19. سلام بر استاد عزیز و بزرگوار
    از دیروز شروع کردم به نوشتن، راستش نوشته من ممکنه حتی یک صفحه هم نشه اما تمام سعی خودم رو میکنم که بتونم بهتر و درستتر بنویسم. واسه من که تا حالا هیچ چیزی ننوشتم یخورده سخته اما من میتونم. با کمک شما

  20. سلام استاد عزیز
    طی شش ماه گذشته نزدیک به 40 تا روز نوشت داشتم ، چیزی که خودم اصلا فکرشم نمیکردم که اینهمه بنویسم اما خب با کلی اهمال کاری و تنبلی 40 روز از 180 روز گذشته رو مشغول نوشتن بودم نوشتن حس جالبی داره وقتی مینویسم سبک میشم راحت میشم اصلا انگار مشکلی ندارم ، انگار رهای رهای میشم مخصوصا توی این دورانی که دارم خودمو پیدا میکنم اینکه هدفم چیه چیو رو دوست دارم کارهای زیادی رو امتحان کردم اما هیچی به اندازه نویسندگی بهم آرامش نداده البته میدونم نمیشه اسم این نوشخوارهای ذهنی رو گزاشت نوشتن اما خب بالاخره اینم ی نوع نوشتن هست دیگه .
    از امروز دوباره شروع کردم که صفحات صبحگاهی رو بنویسم امیدوارم لابه لای این نوشتن ها مسیر زندگیم رو پیدا کنم.

    1. زنده باد مصطفی جان
      عالیه.
      امیدوارم از این به بعد تداوم داشته باشی.
      بخشی از تاثیر صفحات صبحگاهی روی نوشته‌های ما وقتی آشکار میشه که بی وقفه و منظم می‌نویسیم.

  21. سلام
    وقت بخیر
    ببخشید منظور از سه صفحه ، سه صفحه بزرگه یا کوچک !؟ 🙈🙈

  22. ممنون عالي بود
    خيلي خوشحالم كه باهاتون آشنا شدم
    شما دومين نفر از بین تمامی اساتید م هستين كه من مقاله هاشو يا هر نوشته اي هس تا آخرش ميخونم
    ممنون كه هستين

    1. سپاس از مهر شما نوشین عزیز
      برات زیباترین لحظه‌ها رو آرزو می‌کنم.

  23. سلام
    آقای کلانتری مربی عزیز و دوست داشتنی من فکر می کنم همراه شدن با شما مربی دلسوز و به کاربردن ایده ی بسیار عالی صفحات صبحگاهی در زندگی نویسنده ی بزرگی خواهم شد
    از آشنایی با شما بسیار خرسندم

    1. سلام داود عزیز
      ارادتمندم.
      امیدوارم که این تمرین برای شما پُر ثمر باشه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *