علاوه بر صفحات صبحگاهی چه تمرین دیگری انجام بدهیم؟ (11 پیشنهاد متفاوت)
بهتر است صفحات صبحگاهی را هرگز از میان عادتهای نویسندگیمان حذف نکنیم و همیشه به آن پایبند باشیم. من بعد از سالها پایبندی به این عادت خلاقانه…
بهتر است صفحات صبحگاهی را هرگز از میان عادتهای نویسندگیمان حذف نکنیم و همیشه به آن پایبند باشیم. من بعد از سالها پایبندی به این عادت خلاقانه…
هزار سال پیش از ننوشتن خسته شده بودم. تقریباً تمام کتابهای آموزش فیلمنامهنویسی و نویسندگی را خوانده بودم، اما همچنان نویسندهای بودم که نمینوشت!
توقع نداشتم شاهکار بنویسم، برای من برونریزی ذهنی و نوشتن خاطرات روزمره هم کافی بود اما…
گوینده این نقلقول مشخص نیست؛ اما از آن جملههای درخشانیست که میتواند تغییری عمده در مدل ذهنی ما ایجاد کند…
به گمانم مؤثرترین افراد زندگی ما کسانی هستند که عادتهای مؤثری را در ما ایجاد میکنند…
باید زندگی کرد برای نوشتن، نه نوشتن برای زندگی کردن. ژول رنارد از شما چه پنهان خوشحالم از اینکه طی تمامی روزهای یک سال گذشته، بدون از دست دادن حتی یک روز، بهمحض بیدار شدن صفحات صبحگاهیام را نوشتهام. حالا درباره افکارم، خوشیها، غمها، شکستها و پیروزیهایم در یک سال گذشته بیش از هزار صفحه…
فیروزه در کامنتی زیر پست «تنها حسرت من» نوشته است: منظورتون از نوشتن چه نوشته هایی هست؟ آیا قبول دارید گاهی باید فقط برای خالی شدن ذهن نوشت و بعد همه چی رو پاره کرد و دور ریخت؟ معمولا چه نوشته هایی رو نگه میدارید؟ از نظر شما چند دسته نوشته داریم و کدومشون ارزش ثبت…
بهمن فرسی در رمان بی نظیر شب یک شب دو می نویسد: “…اصلا بگذار خیالها را راحت کنم، ادبیات واقعی و صمیمانه دفترچههای خاطرات هستند که کرورها در نهانخانههای آدمها حفاظت میشوند و هرگز برای سراسر خوانده شدن به کسی عرضه نمیشوند. ادبیات واقعی همین نامهها هستند که در لحظه زاده می شوند و میمیرند.“…