نوشتن، همیشه برای من یک چالش است. چالشی جدی و صد البته لذتبخش.
طی سالهای گذشته، وبلاگنویسی روزانه دغدغۀ اصلی من بود. هنوز هم این کار را به همۀ دوستان خلاق و مستعدم پیشنهاد میکنم و معتقدم نوشتن و انتشار روزانه نوشتهها بهترین راه برای یادگیری و توسعۀ فردی است.
اما حالا حس میکنم که باید در آبهای عمیقتری شنا کنم. بنابراین تصمیم گرفتهام، انتشار روزانۀ یادداشت را متوقف کنم.
از این به بعد برای وبلاگ، هر هفته یک جستار بلند مینویسم.
البته در کنار این بنا دارم برخی از پستهای قبلی سایت را به روزرسانی و کاملتر کنم.
علاوه بر این میکروبلاگینگ(ریزنوشته!) از برنامههای اصلی من خواهد بود و در توییتر و تلگرام و اینستاگرام بیش از پیش فعال خواهم بود.
مهمتر از همه، خبرنامۀ سایت را هم فعالتر میکنم، آنجا میتوانم در گوشی صحبت کنیم! لینک عضویت در خبرنامه:
احتمالاً برنامۀ صوتی «رادیو نویسندگی» را هم به طور منظمتری در کانال مدرسه نویسندگی دنبال کنم.
اما دربارۀ جستارهای هفته بیشتر بگویم:
نوشتن متن چند هزارکلمهای قطعاً به تحقیق، تمرکز و بازنویسی دقیقتری نیاز دارد. پس انتخاب درستی کردهام. بهترین راه برای ارتقای مهارت، خروج از ناحیه امن توانمندیهاست.
نوشتن متنهای چندهزارکلمهای امکان شکافتن موضوعات جدیتر را فراهم میکند. پس احتمالاً در انتقال بهتر ایدهها موفقتر خواهم بود. بنابراین کیفیت ارتباط با مخاطبان افزایش مییابد.
نوشتن متن چند هزارکلمهای این امکان را به من میدهد، تا طی هفته، علاوه بر تولید، تمرکز بیشتری روی توزیع محتوا داشته باشم.
پیش به سوی نوشتن جستار بلند هفته.
پیشنهاد:
دورههای حضوری و آنلاین نویسندگی و تولید محتوا
شاهین کلانتری در مدرسه نویسندگی | تلگرام | اینستاگرام | توییتر | ویرگول | لینکدین
20 پاسخ
موفق باشید .
بااینکه دیر به دیر گاهی سراغ سایتتون میام ولی بروز شدن هروزش با مطالب خوبتون انگیزه ای بود برام که منم تنبل نباشم برای بروز کردن وبلاگم
ولی خب اینکه هفته ای یکبار ما رو با مطالب پرمحتواتون باانگیزه تر کنین برای نوشتن،به نظرم عالیه
من از وقتی با سایتتون آشنا شدم مدام ایمیلم رو چک میکنم برای حرف های درگوشیتون خوشحالم فعالترش میکنین
سلام زهرا جان
منتظر کامنتهای خوب تو بودم.
ایمیلها رو بزودی فعال میکنم و با قدرت پیش میریم.
سلام خیلی خیلی ممنون بابت مطالبای خوب و بدرد بخورتون، من هم اخیرا تصمیم گرفتم که به وادی نویسندگان بیام و تا همین چند وقت پیش نمیتونستم باور کنم که شاید رسالت اصلی من در این زندگی نوشتن باشد و بس اما وقتی با خودم کلنجار رفتم دیدم که فقط نوشتنه که حال منو خوب میکنه و تنها کسی که منو درک میکنه همینه و من در کنارش پر از لذتم اما چند روزه که این امرو پذیرفتم و حالا میگم یا نوشتن یا هیچ کس و میخوام که وبلاگ بزنم و خب قدم اول موضوع وبلاگه که باید مشخص بشه و من هر چی فکر کردم و هر چی دو دو تا چهار تا کردم به این نتیجه رسیدم که فقط نویسندگی میتونه موضوع شیرینی برای من باشه و آیا شما بعد ها میشین رقیب محتوای وبلاگ
من؟
راستی من صوت رادیو نویسندگیتونو که گوش دادم گفتین که روی کاغذ تمرکزتون بیشتره و منم همین حسو دارم و روی کاغذ نوشتن برای من یه دنیا دیگه اس اما اخیرا به دلیل کمبود کاغذ خودمو توجیه کردم که تایپ هم چیز بدی نیست تا بتونم بنویسم اما من روی کاغذو بیشتر دوست دارم واقعا شما از کجا کاغذ تهیه میکنین تو این گرونی به منم بگین راهکارتنو؟
سلام آرزو جان
چه خوب که چنین حسی به نوشتن داری.
ببین یه نکته رو همیشه تو ذهنت داشته باش:
ما از قبل نمیتونیم دقیقاً تعیین کنیم که میخوایم راجع به چه چیزی بنویسیم. وبلاگ من هم از روز اول موضوع مشخص نداشت.
پس «خود راه بگویدت که چون باید رفت»
بنویس تا کشف کنی.
دربارۀ نوشتن روی کاغذ هم، خب هر طور که دوست داری رفتار کن. من هر جفتش رو در کنار هم دارم هر روز.
فکر کنم دیدن این ویدیو برات مفید باشه.
کلیپ نویسندگی
کاغذ رو هم میتونی از دکه های انقلاب ارزون تر بخری. کاغذ کاهی های خوبی دارن.
سلام
هرچند خواندن یادداشتهای کوتاه شما لذتبخش بود، ولی اگر حذف این یادداشتها کمک کند تا هفتهای یک یادداشت مفصل و کامل در سایت منتشر شود، میتواند کمی حسرت از دست رفتن ساندویچهای کوچک قبلی را جبران کند!
منتشر و نویسنده باشید.
فدای تو محسن جان
امیدوارم که فصل تازۀ این سایت، برای شما دوستان عزیز و قدیمی من دلگرمکننده باشه.
درود بر شاهینِ بِهْگُزین!
چند ماه پیش از اینکه وبلاگم را راهاندازی کنم، به این موضوع فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که اگر بخواهم یادداشتهای جانداری بنویسم که هم دانستههایم را افزایش دهد، هم نادانستههایم را به رُخم بکشد، برای انتشار هر یادداشت به دستِکم یک هفته فرصت نیاز دارم.
اما این به این معنی نیست که از نوشتنِ هرروزی دست بکشم، بلکه این فرصت یکهفتهای به نگارش و ویرایش و آمایش نوشتهها و سپس پراکَنش آنها مربوط میشود. بعضی نوشتهها هم هستند که از یک ماه هم بهردند و باید چندین ماه برایشان وقت بگذاری یا دربارهشان فکر کنی. بهقول یکی از استادان نازنینم، ایده باید اول در ذهن، خوب خیس بخورد. برای همین برای خودم برنامهای سهزمانه در نظر گرفتهام: هر هفته، هر ماه، هر ششماه.
البته این برنامه گاهی بههم میخورد؛ چون بعضی نوشتهها را مینویسم، اما منتشر نمیکنم تا زمان مناسب نشرشان برسد. مثلاً نوروز امسال یک یادداشت دربارهی اسلوب تبریکنگاری خلاقانه نوشتم؛ اما چون عیدْ گذشته بود و از ترافیک تبریک کم شده بود، احساس کردم بهکار نمیآید و باید تا اسفند امسال نگهش دارم تا هم خوب جا بیفتد، هم سوخت نشود. گاهی هم یک یادداشت را مینویسم، ولی در جستوجوی یک منبع معتبر، انتشارش را ماهها به تعویق میاندازم.
بااینحال، فکر یادداشت هرروزی و انتشار هرروزیِ آن، من را رها نمیکند و دراینمیان البته تأکیدهای پیدرپیِ تو هم کم مؤثر نبوده است. برای همین، بهجز حساب اینستاگرامیِ «معیننامک» که بهنوعی مجموعهی معیننامکها را تکمیل میکند و برایم جنبهای جدی و رسمی دارد، یک صفحهی اینستاگرامیِ دیگر هم برای خودم ساختهام تا در آن همان یادداشتهای روزانه را بیفشانم.
حُسن این حساب برای من این است که از حساسیت معیننامک معاف است و میتوانم چیزهایی را که بر حسب احتیاطهای گوناگون درش بار نمیگذارم، با خیال راحت درش منتشر کنم و گاهی حتا جسارت بهخرج دهم. جز این، توییتر هم برایم چنین نقشی دارد. هرچند که هنوز نتوانستهام با این بازارِ شامِ مَجازی کنار بیایم؛ چون وقتی تلگرام و اینستاگرام هستند و مخاطب هم دارند، توییتر این وسط طفیلی است تاحدودی!
از توییتر گفتم و درِ دلم باز شد. با وجود اینکه از قدرت و اهمیت توییتر آگاهم و دربارهی خموچم آن هم تا اندازهای تحقیق کردهام، هنوز ملتفت این نشدهام که باید در آن دقیقاً چه و چهگونه محتوایی بریزم. توییتهای محبوبهای بهاصطلاح نخبهی توییتر را که میبینم، انگار یکجور هردَمنوشتِ هردَمبیل است که شخص در نهایت سخاوت و جسارت، تراوشها و گاهی هم ترشحهای مغزیاش را توی آن خالی کرده است.
از کانال تلگرامم نگفتم که سعی میکنم چیزی باشد میانِ وبلاگ و اینستاگرامم، بهطوری که لینک و شمهای از همهی یادداشتهای وبلاگم درش باشد و همچنین چیزهای دیگری هم از قبیل یادداشتکها یا بازفرستهای مجهز به توضیح خودم، جای خالی احتمالی را پر کنند. با این حساب، میتوانم اینطور بگویم که کانال تلگرامم در حکم پایگاه رسانهایِ شخصیام یا بهتعبیر خودم «دربردارندهی معیننوشتهها و معینپسندها»، صفحههای اینستاگرامم پیشخانِ «معیننامک»ها و مطبع روزنوشتهها، و توییتر احتمالاً مَقَر مُقَرهای گاهانه و روزانه و هفتگانهام است.
از نظر نوع محتوا هم در فکرم تا بهمحض فراغت از پایاننامه، به محتواهای صوتی و تصویری هم رو بیاورم و قدری هم روزآمد بشوم. در نظر دارم که یک دسته از پادکستها دربارهی مباحث کاربردیِ زبانشناسی، مانندِ زبانشناسی در سینما و تبلیغات باشد، و یک دستهی دیگرش در سه حوزهی «تفکر انتقادی» و «نقد کتاب» و «زبانشناسی در ویرایش» باشد. مضاف بر اینها، در فکر و عمل راهاندازی جریان «گویششناسی» و «نوجوان فرهیخته» هم هستم که بعداً دربارهی هریک بهتفصیل خواهم نوشت.
از اینها گذشته، چون میدانم به «واژه» علاقه و تأکید وافری داری، دوست دارم این خبر را پیشپیش بدهمت که برنامهای جدّی و حسابشده برای آموزش واژهسازی و واژهپردازی به عموم دارم. در این برنامه قرار است واژهها را بدرم و دلورودهشان را بیرون بریزم و بعد از ارائهی توضیح و تحلیلی علمی و همهفهم دربارهی معنا و کارکرد هرکدام، امّهات و تمرینات و ملاحظات واژهورزی را روی دایره بریزم.
این بود برنامهی فشردهی کاریام. باشد که رستگار شویم! دربارهی «توییتر» و «میکروبلاگینگ» لطفاً بیشتر و دقیقتر برایم بنویس. و در پایان، این شعار شخصیام را بهسویت نشانه میروم:
طرحی نو باید درانداخت،
کوخی فروریخت،
کاخی فراساخت!
معین جان پایدار
این یکی از بهترین کامنتهای تو بود.
از برنامههای بکر و منخصر به فردی که داری بی نهایت لذت بردم.
و بیصبرانه مشتاق اجرای ایدههای تو هستم.
بقیه رو هم فردا بهت میگم!
خیلی اینطوری بهتر میشه.
نه که لذت نمیبردم از نوشتههای روزانه ها. بلکه اینطوری کمتر حسودی میکنم به انتشار دائمی روی وبلاگ و خب برای امثال من که نوشتن هنوز به عادت روزانه تبدیل نشده. همین نوشته های گاه گاه روی وبلاگ هم میتونه خیلی مفید باشه.
اخیرا دارم فکر میکنم با توجه به دائمی شدن تمرین و نوشتن طبق چک لیست شخصی خودم منجر به این خواهد شد که در آینده مثلا نوشته های پراکنده یکی دو پاراگراف در رابطه با ورزش، سبک زندگی، ارتباطات یا کتاب و فیلم میتونن به نوشته های خوبی تبدیل بشن در آینده و مثلا در ماه یک پست از هر کدام هم بنویسم کلی زیاد میشه.
اوه، چه کامنت طولانی نوشتم! مهدی و پر چونگی؟
سلام مهدی نازنین
به به چه کار خوبی کردی سایت زدی.
بهت لینک دادم تو برگۀ دوستان من.
مشتاقم که بیشتر و بیشتر بخونم ازت.
با سلام
لطفا به بخش دیدگاه های مدرسه نویسندگی هم سر بزنید کسی پاسخگوی سوالات نیست.
سلام
چشم.
به همکارم گفتم.
فردا در اسرع وقت پاسخگو خواهیم بود.
فیس بوکم رو که خیلی وقته دیلیت اکانت کردم. اینستاگرامم رو هم که رمزشو فراموش کردم و تبدیل شده به خانه ی ارواح. تلگرام رو هم که از مجبوری دارم چون محل تبادل اطلاعات و برنامه های کاری و غیره هستش. الآن دارم وسوسه میشم که یه وبلاگ بزنم :)) فک کنم خوراک یک سالش رو داشته باشم. شاید به زودی آدرسشو بنویسم براتون
وبلاگ از همه چیز بهتره.
پس یه سایت وردپرس بزن عصمت عزیز.
یعنی بلاگفا به درد نمیخوره؟ ورد پرسو دانلود کردم هنوز نصبش نکردم
نه عصمت عزیز
یه دامنه اختصاصی بگیرد و سایت وردپرسی بزن.
سلام
اوقات بخیر و شادی
تصمیمات خیلی خوبی گرفتید
براتون پیروزیها و موفقیتهای بسیار بزرگ را آرزو میکنم و امیدوارم بیشتر از همیشه بدرخشید
سپاس بهار نازنین
شاد و برقرار باشی.