1
در زندگی روزانۀ من، سه گزینۀ مختلف وجود دارد؛ که در هر لحظه از روز در حال انجام دادن یکی از آنها هستم:
- کارهای مفید و پیشبرنده (خواندن، نوشتن، چرت زدن، مدیریت سایت، تدریس و …)
- کارهای حاشیهای و غیر مفید (موبایلگردی، گفتگوهای خارج از اولویت، تروتمیز کردن اتاق و…)
- پیادهروی
2
جریان زندگی روزمره مستعد این است که بخش عمدۀ زمان ما صرف گزینۀ دوم بشود.
اما در این یادداشت میخواهم از گزینۀ سوم حرف بزنم: پیادهروی، بله باز هم پیادهروی.
3
لحظات حساسی در هر روز وجود دارد که چارهاندیشی برای مدیریت آنها تا حد زیادی از اتلاف وقت و انرژی ما جلوگیری میکند:
لحظات پس از اتمام یک کار مفید، یا لحظاتی که در میان انتخاب مهمترین کاری که باید انجام بدهیم سردرگم میشویم.
ذهن ما وقتی در برابر گزینههای متعدد قرار میگیرد، بهسرعت دچار تشویش و اضطراب میشود. در چنین لحظاتی اگر برنامۀ سفت و سختی نداشته باشیم، در معرض پرخوری، ولگردی در موبایل، گفتگوهای پرتوپلا و دهها چیز مضر دیگر قرار میگیرم؛ که در اغلب مواقع به استرس و تنش بیشتری ختم میشوند.
4
پادزهر من برای چنین شرایطی پیادهروی است. فعالیت مهم و مفیدی که میتواند روشهای کاری و برنامههای فکری ما را بهکلی دگرگون کند.
یعنی هر وقت نمیدانم دقیقاً باید چهکار کنم یا چگونه به ذهنم آرامش بدهم، خودم را روانۀ پیادهروی میشوم.
5
پر بیراه نیست اگر بگویم راحت نوشتن را از پیادهروی آموختهام.
مونتنی زمانی گفته بود:
من با کاغذ به همان شیوه سخن میگویم که با اولین کسی که به او میخورم.
حین پیادهروی، ترکیبی از فعلوانفعالات بدن، مشاهدات متنوع و دغدغههای ذهنی مسیر رسیدن به ریتمی طبیعی و خودجوش را هموار میکند.
در بسیاری از اوقات خودگوییهای حین پیادهروی، مستقیماً از عمق ناخودآگاه ما جاری میشوند.
سادۀ سخن:حین پیادهروی میتوانیم با خودمان راحتتر حرف بزنیم.
6
ما حین پیادهروی مستعدتریم، ممکن است فردی که خودش را بیاستعداد میداند حین پیادهروی به چشمههایی از ذوق و خلاقیتش برسد.
پیادهروی سرچشمۀ خلاقیت است. وقتی راه میروی و عضلات ذهن و جسم تو آغاز به حرکت و مسیریابی میکنند، به ماشین خلاقانهای تبدیل میشوی که افکار منفی را با سرعت بالایی زیر میگیرد تا زودتر به مقصد برسد.
7
چه چیز پیادهروی نیست یا کدامیک از انواع پیادهروی که چندان به خلق ایده راه نمیدهد:
پیادهروی همراه با موبایل.
پیادهروی با هندزفری توی گوش.
پیادهروی تا محل کار یا مرکز خرید.
پیادهروی حین برگشتن از محل کار.
پیادهروی همراه با دیگران.
مقصود من این نیست که موارد بالا بیتأثیرند، اما در قیاس با پیادهرویِ ناب، اثربخشی کافی را ندارد.
8
سرعت پیادهروی هم به نظر من چندان مهم نیست. جنس افکار ماست که سرعت هر پروژۀ پیادهروی را کند و تند میکند. گاهی اوقات باید چنان آرام گام برداریم که اصلاً متوجه راه رفتن خودمان نشویم.
9
چه چیزی مانع پیادهروی روزانۀ شماست؟
نیچه گفته: اگر «چرا»ی خویش را برای زندگی داشته باشیم، با هر «چگونه»ای خواهیم ساخت.
چراهای پیادهروی را برای خودتان بنویسید. آنوقت احتمالاً با هر چگونهای خواهید ساخت.
10
پیادهروی، حتی در کوچۀ بنبست هم میتواند راهی به سرزمینهای تازه بگشاید.
فکر میکنم بعد از مطالعۀ این پست، خواندن لینک زیر هم برای شما سودمند باشد:
راستی شاید این سخنرانی تد هم برایتان جالب باشد: میخواهید خلاقتر شوید؟ بروید پیاده روی
شاهین کلانتری در تلگرام | اینستاگرام | توییتر | ویرگول | لینکدین
12 پاسخ
چنده ماه است،که ورزش وپیاده رویی صبحگاهی را انجام میدهم.بخصوص روزهای که حال وحوصله خوشتروانرژی بیشتری دارم.ازخیابان پاسداران الی پارک نیاوران شاید حدود نیم ساعت را.دربرگیرد پیاده میرم بعدآن مدت نیم ساعت یابیشتر درپارک به قدم زدن ادامه میدهم.هرچه درجریان روزبیشتر قدم میزنم.بیشتربخود.نزدیک میشوم،به درون خود رامیابم درحین قدم زدن بهترین ایده ها در.ذهنم شکل میگرد.همیشه یک دفترکوچک یاداشت نویسی بایک خودکار به همراه دارم،درتمام لحظات حتی مواقع خواب زیربالشت میزارم.
دربسیار ازاوقات حین پیادا رویی خودگویی میکنم.چنان کلمات و واژه هاباخودگویی ازذهنم بیرون میشود.که درلحظات عادی چنین حس را ندارم.دراکثرمواقع که سرم شلوغ بوده؛حتی ازبیان کردن ساده ترین کلمات عاجزمیمانم دراتاق یامحل کارم قدم میزنم باقدم زدن احساس راحتی نموده گیری گشایی اکثرمشکلات بنده پیاده رویی وقدم زدن میباشد.
پیادهروی نوعی از مکاشفه است ، اما زندگی مجموع تمام لحظه هاست، تمیز کردن خونه هم میتونه آرامش دهنده باشه و مفید ، زیاد به خودمون سخت نگیریم
سلام..
به نظر من پیاده روی یعنی در یافتن این موضوع که ما آدم ها وقتی میتونیم به مقصد برسیم که که به خودمون متکی باشیم و اینکه بدونیم عابرا هیچوقت همسفر نمیشن و همسفرا همیشه تا اخر با ما همراه نخواهند بود !
پیاده روی یعنی بروی تا مقصدت را بسازی نه اینکه بروی تا به مقصدی برسی !
ممنون و رونده باشید !
سلام. سالهاست که ورزش و پیاده روی صبحگاهی، طبیعت گردی و کوهنوردی جزئی از زندگی و کار من شده ولی به عنوان یه ابزار برای نوشتن اصلا بهش فکر نکرده بودم. شاید هم به مرور زمان اثر خودش رو گذاشته باشه و من متوجه نشدم. نوشته بودید بلافاصله بعد از پیاده روی شروع کنیم به نوشتن. اینو باید حتما امتحان کنم فکر میکنم تجربه جالبی از کار دربیاد.
“در بسیاری از اوقات خودگوییهای حین پیادهروی، مستقیماً از عمق ناخودآگاه ما جاری میشوند.
سادۀ سخن: حین پیادهروی میتوانیم با خودمان راحتتر حرف بزنیم.”
این مورد رو من کاملا قبول دارم. در مورد خودم صدق می کنه!
پیاده روی هم برای سلامت جسم و هم برای سلامت روح خیلی خوبه.
یه مقاله می خوندم که عنوانش این بود: راز خلاقیت ها و نوآوری های استیو جابز چه بود؟
من جابز رو خیلی دوست دارم و بدون شک یکی از نوابغ تاریخه. کلا از شخصیتش و ایده هاش و طرز فکرش خیلی خوشم میاد و به نوعی یکی از الگوهای زندگی منه …
با خودم گفتم: یعنی راز موفقیت یک همچین آدمی چی می تونه باشه؟! مقاله رو خوندم و گفته بود که انجام دادن همین پیاده روی به ظاهر ساده و بی اهمیت بصورت دایم و مستمر، راز خلاقیت ها و موفقیت هاش بوده …
از اون موقع {بیشتر} متوجه شدم که ورزش پیاده روی چقدر می تونه موثر و مفید برای ما باشه …
نباید ازش غافل بشیم …
سلام امیر
چقدر خوب که این موضوع رو نقل کردی.
من نمیدونستم و برام خیلی جالب بود.
چقدر جذاب. ممنون برای این کامنت خوب.
سلام آقای کلانتری خدارو شکر من در این مورد تجربه ی چندین ساله دارم ازبوی نم خورده ی برگهای پاییزی تاهوای شاعرانه ی بهاروحتی فضای آلوده وسرسنگین بعضی از روزهای تهران اماپیاده روی باپای برهنه زیر نور مهتاب روی خاک های خنک کویرچنان اثری در من داردکه اگربهشت رانبینم چه باک؟واز آن روزخواسته ام که بنویسم. من آسمانم کویر،دریایم کویر،خوابهایم همه ریگی ساده اند و روان. امااکنون چه بی تماشاست آسمانو کویرباقاب این پنجره ها
زنده باد زهرۀ خوش ذوق و عزیز.
شاهین عزیز من همیشه تصمیمات جدی خودم رو در حال پیاده روی میگیرم با این تفاوت که اغلب خونه رو طواف میکنم :)))
سعی میکنم پیادهروی رو با شرایطی که گفتی، جزو عادتهای روزانهام قرار بدم. مطمئنم مثل توصیههای دیگرت کارآمد خواهد بود.