امروز آخرین جلسۀ سی و سومین کلاس غیرحضوری نویسندگی خلاق برگزار شد.
در این دوره با دوستان خارقالعادهای آشنا شدم و میدانم که پایان کلاس آغاز دوستی عمیق ماست.
این شعر اسماعیل خوئی را برای همراهانم در این کلاس نقل میکنم که وجودشان مایۀ دلگرمی است:
امروز آخرین جلسۀ سی و سومین کلاس غیرحضوری نویسندگی خلاق برگزار شد.
در این دوره با دوستان خارقالعادهای آشنا شدم و میدانم که پایان کلاس آغاز دوستی عمیق ماست.
این شعر اسماعیل خوئی را برای همراهانم در این کلاس نقل میکنم که وجودشان مایۀ دلگرمی است:
6 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید
سلام استاد
امیدوارم مثل همیشه شاد و پر انرژی باشید
وقتی کلاس تموم شد حس میکردم که دارم از خونه خودم میرم. حتی سمپوزیوم هم اون حس خوب رو نداشت . کلاس ها عالی بودند. بدون اضافه گویی و تعارف میشه گفت عالی بود . بهم نوشتن رو یاد دادید . بعد کلاس فهمیدم داستان هایی که قبلا نوشتم فقط برای پاک کردن پنجره خوبن . ممنونم برای این خاطره خوب. نظرم راجب نویسندگی جدی شده . مطمئنم یه روز در کلاس هاتون میگین که (بیتا با تمام نوشته های مزخرف توانست و کتابش را چاپ کرد😁) . خوشحالم که باهاتون آشنا شدم .
کیلو کیلو آرزوی خوب
امضا: نویسنده امیدوار☺
سلام بیتا جان
تو از بهترینها هستی.
من همیشه کیف میکنم از دیدن شور و شوق و همت تو.
خیلی خوشحالم که این کلاس سبب آشنایی با دوست نازنینی مثل تو شد. برات بهترینها رو آرزو میکنم.
استاد کلانتری عزیز و نازنین، سلام و خسته نباشید.
به خاطر دارم جلسه ی اول دوره از شما سوالی در مورد داستان های صادق هدایت پرسیدم؛ مبنی بر اینکه چطور در چند صفحه شخصیت هایی را برای ما روایت می کند که بعد از خواندن داستانشان انگار از دوران کودکی با آنها بزرگ شده ایم و قلق شخصیتشان در دستمان است. شما پاسخ دادید که در طول دوره در مورد این موضوع مفصل صحبت خواهیم کرد. حالا که دوره به پایان رسیده است نه تنها اعجاز داستان های صادق هدایت بلکه راز لذت هایی که از خواندن بسیاری کتاب ها و دیدن بسیاری فیلم ها برده ام، برایم آشکار شده است و این لذتی مضاعف را ایجاد می کند. معجزه ی دیگری که بابت آن از شما سپاسگزارم این است که بر خلاف گذشته از خواندن نوشته هایم بعد از مدتی، نه تنها دلزده نمیشوم و برگه های دفترم را ریز ریز نمیکنم؛ بلکه احساس بالندگی میکنم و میل به نوشتن بیشتر و اشتراک گذاری آن ها در وجودم شکوفا می شود.
امیدوارم در ادامه این مسیر دشوار همچنان لطف همراهی شما را داشته باشم ” که درازست ره مقصد و من نو سفرم”.
سلام خانم علی محمدی نازنین
چقدر خوشحال شدم از خوندن این کامنت ناب شما.
چقدر زیبا حرف خودتون رو نوشتید.
به دوستی با شما افتخار میکنم و براتون بهترینها رو آرزو دارم.
“گرچه ما میگذریم، راه میماند… غم نیست.”
چه زیبا!
امیدوارم منم روزی بتونم تو یکی از دوره هاتون شرکت کنم 🙂
سلام استاد کلانتری
تقدیر و تشکر می کنم :
یادگاری بسیار باارزشی شما ، چراغ راهنمایی برای ادامه راهی که رهنمون کرده اید خواهد بود ،
با آززوی بهترینها برای شما