2 نوع اهمال‌کاری نوشتاری | دومی را خیلی‌ها نمی‌دانند

2 نوع اهمال‌کاری نوشتاری | دومی را خیلی‌ها نمی‌دانند

 اهمال‌کاری یک

اگر بخواهیم اهمال‌کاری در نوشتن را به دو قسمت تقسیم کنیم؛ اولین و شناخته‌شده‌ترین آن اهمال‌کاریِ پیش از نوشتن است. و به گفتۀ بسیاری از نویسندگان بزرگ جهان «سخت‌ترین قسمت نوشتن، شروع کردن آن است». عموماً علاقه‌مندان به نویسندگی گرفتار این نوع اهمال‌کاری هستند. و هر نویسنده‌ای اگر عزمی جدی برای نوشتن داشته باشد با روش خاص خود بر این نوع اهمال غلبه می‌کند. شاید روش زیرکانۀ ویکتور هوگو برایتان جالب باشد: اهمال‌کاری یک* نقل از فصل‌نامۀ ترجمان

شاید مطالعۀ این پست تصویر روشن‌تری از این نوع اهمالکاری را برای شما بسازد: نوشتن چگونه ما را منظم‌تر و تمیزتر می‌کند؟

 اهمال‌کاری دو

غلبه بر این نوع اهمال‌کاری است که نویسندۀ ضعیف و متوسط را از  نویسندۀ خوب و عالی متمایز می‌کند.

نویسندۀ متوسط بر اهمال‌کاری نوع اول غلبه کرده است، هر روز می‌نویسد و حتی شاید به لحاظ حجم نوشتار، از نویسندۀ خوب، جلوتر هم باشد. اما او از نوشتن برخی چیزها طفره می‌رود. و درست به خاطر همین است که همیشه به با نگاه حسرت‌زده‌ای به نویسنده‌های خوب نگاه می‌کند.

اما نویسندۀ خوب نمی‌گذارد هیچ موضوعی به هیچ بهانه‌ای از دستش در برود، او چیزهایی مثل کمبود اطلاعات و زمان و مهارت را بهانه نمی‌کند.

نویسندۀ خوب می‌داند که تکمیل کردن اطلاعات حین نوشتن صورت می‌گیرد نه قبل از آن. او می‌داند که با نوشتن از یک موضوع است که می‌توان آن را روشن کرد، نه پرسه‌های قبل از آن. (برای درک بهتر این موضوع مطالعۀ این لینک را پیشنهاد می‌کنم: این تنها نکته مهمی است که برای نوشتن به آن نیاز دارید)

او آگاه است که موضوعی که از دست می‌گریزد دقیقاً همان است که باید نوشته شود. او می‌داند رشدِ نویسنده در نوشتن از چیزهایی است که دشوار به نظر می‌رسند، و نوشتن چیزهای سهل و ساده و دم‌دستی راه به جایی نمی‌برد.

 

بنابراین اهمال‌کاری در نویسندگی در دو مرحله اتفاق می‌افتد. توجه ما همیشه به نوع اول، یعنی اهمال در شروع نوشتن است، اما مهم‌ترین نوع اهمال‌‌کاری نوشتاری، اهمال در حین نوشتن است.

داستان‌نویسی که از سرودن شعر طفره می‌رود، یادداشت‌نویسی که از داستان‌نویسی فرار می‌کند، روزنامه‌نگاری که برای کتاب‌نویسی بهانه می‌آورد، همه از اهمال‌کاری نوع دوم رنج می‌برند. بنابراین به جای توجیه بی‌استعدادی خودمان در گونه‌های دیگر، لازم است مثل ویکتور هوگو چارۀ منحصر به فردی برای اهمال‌کاری‌مان بیابیم، شاید این بار نیاز به عریان کردن روحمان باشد.

 

 فکر می‌کنم بعد از مطالعۀ این پست، خواندن لینک زیر برای شما سودمند باشد:

اگر از نوشتن می‌ترسید این کار را انجام دهید

 

 شاهین کلانتری در تلگرام | اینستاگرام | توییتر | ویرگول | لینکدین

18 پاسخ

  1. سلام و ادب
    استاد کلانتری با تک تک سلولای وجودم از شما صادقانه و خالصانه با همون صداقت و خلوصی که برای ما می نویسید و درس می دید تشکر میکنم.
    هر پستی که اینجا میخونم کلی برام یادگیری داره کلی بهم رشد میده.
    این پست منو با خودم مواجهه کرد.
    من یکی از تمرین های شمارو که گفتگوست رو انجام میدم تا حالا سه بار رفتم سراغش، در صورتی که طبق برنامم باید هر روز برم. آخرین بار دیشب بود که هی طفره میرفتم ازش، ولی شروع که کردم هر چی جلوتر میرفتم ذهنم منو بیشتر سورپرایز میکرد. هر جایی که گره باشه واسه نویسنده باید بشکافتش اونجا تلاش بیشتره فسفرسوزی بیشتره بالطبع رشدم ببشتره.

    1. زنده باد فاطیمای خوش ذوق
      راستی من وبلاگت رو می‌خونما.
      خیلی خوب می‌نویسی.

  2. سلام.خسته نباشین
    خیلی مفید بود.
    (نویسنده خوب آگاه است که موضوعی که از دست می گریزد، دقیقاهمان است که باید نوشته شود)
    حتما باید این جمله رومی خوندم.
    ممنونم

  3. سلام
    شاهین جان باهات موافقم خصوصا در مورد دوم. چرا که منهم بعد از اینکه شروع به نوشتن می کنم احساس می کنم مطالب کمی برای نوشتن در ذهنم وجود دارد اما بعد از گذشت چند دقیقه و جاری شدن چندین کلمه انگار موتورم گرم می شود.

    1. سلام به ابراهیم عزیز
      نبودی یه مدت. چه خوب که سایتت رو زنده نگه داشتی.
      وبلاگ‌نویسی به معنای واقعی کلمه زندگی آدم رو تغییر. در بلند مدت بیشتر لمسش میکنی.

  4. اگر برای نوشتن،منتظرکسب اطلاعات جدید بمانیم،فرصت نوشتن ازدانسته هایمان راازدست می دهیم.

  5. سلام… وقتتون بخیر
    چقدر قشنگ و دقیق بیان کردید …
    البته به نظرم یه اهمال کاری مرحله سوم هم هست که به اهمال کاری ” بعد از نوشتن ” معروفه؛ یعنی اینکه بعد از اینکه نوشته هامونو خودمون خوندیم و تایید کردیم ، نمیدیم شخص یا اشخاص دیگه ای اونو بخونن و نظرشونو بگن و بعدا نوشته هامونو برای همه گان به صورت عمومی به نمایش بذاریم ….
    سپاسگزارم از شما…مثل همیشه عالی بود
    یاعلی

    1. سلام به کامنت‌نویس برتر ماه (ستون سمت چپ سایت رو ببین)
      آفرین
      تو این متن رو کامل کردی.
      خیلی خوبه که یه کامنت بتونی متن اصلی رو بهتر کنه.

  6. “شاید این بار نیاز به عریان کردن روحمان باشد.”
    جمله‌ی مهمی که یک نویسنده باید آن‌را به‌کار گیرد.
    پستی از شما با عنوان «کاری که هر نویسنده‌ای باید سالی یک بار انجام دهد» را خوب به خاطر دارم.
    این پست الهام‌بخش باعث شد تا مطلبی در ذهنم جرقه بخورد و نتیجه‌ی آن این شد:
    http://www.moasherati.com/1397/03/18/nakedfear/
    همه‌ی این حرف‌ها بهانه‌ای بود برای این‌که بر این جمله صحت بگذارم:
    «نویسندۀ خوب می‌داند که تکمیل کردن اطلاعات حین نوشتن صورت می‌گیرد نه قبل از آن.»
    سپاس از شما شاهین کلانتری عزیز و الهام‌بخش. 😉

    1. سلام محمدرضا جان
      دلتنگت بودم و خیلی خوشحال شدم کامنت خوبت رو دیدم.
      متین که لینکش رو گذاشتی رو قبلاً هم خونده بودم و خیلی دوسش دارم.
      دمت گرم.

  7. سلام. وقت بخیر
    من دارم برنامه ده هفته رو انجام میدم، هفته اول تموم شده. می خواستم بپرسم که با شروع هفته دوم، تمرین اول تموم شده است یا اینکه تمرین هفته های بعد اضافه میشن به تمرین های قبل از خودشون؟
    از پست خوبت هم ممنون.

    1. سلام زهرا جان
      چقدر خوب، خوشحالم که برنامه ده هفته ای رو شروع کردید.
      بله، اونهایی رو که حس میکنید براتون مفیده و جالبه در هفته های بعدی هم انجام بدید.
      نتیجه رو برای من هفته به هفته بنویسید. خوشحال میشم بدونم.

  8. سلام و عرض ادب
    فک کنم توی چالش با اهمال کاری نوع دو هستم در حال حاضر … وارد مقوله ای شدم و مینویسم و هی اطلاعات رو تکمیل میکنم و از اون طرف با خودم میگم اخه لقمه به این بزرگی واجب بود 😂😑

    1. به به معصومه بی نظیر
      من شک ندارم تو به جاهای خیلی خوبی میرسی.
      این که به قول خودت لقمۀ بزرگ برداشتی نشون میده داری راه رو درست میری. رشد واقعی تو بزرگ فکر کردنه.

  9. سلام و درود و احترام استادِ بزرگوار

    در مورد بی نظیر بودن این پست چیزی جز شگفت زدگی ندارم. چه بسا افرادِ کمال گرایی مثل من که به قول جناب یکانی، پدر کمال گرایی اند، بیشتر با این مسأله دست به گریبانند. به این بهانه، که نه! تو استعداد فلان کار را نداری و تمام! اما حقیقت این است که ما اصلا به خود زحمت می دهیم و از سعی و خطا بهره می گیریم، یا فقط دنبال بهانه برای سرباز زدنیم. همیشه فکر می کردم، من و داستان نویسی؟ من و نقاشی؟ من و برنامه نویسی؟ من و …؟ اما وقتی شروع کردم، فقط به یک جمله رسیدم.
    اگر یک نفر در دنیا کاری را انجام داده قطعا من هم می توانم، اگرنه باید اولین نفری باشم که انجامش می دهد.
    هیچ طفره و بهانه ای هم قبول نیست.

    هر روز که پست تازه ای در سایتتان می بینم، بیشتر عقیده و دلیلِ روز اولِ ثبت نام در مدرسه نویسندگی برایم محکم و اثبات می شود.

    اینجا فقط مدرسه نویسندگی نیست، بلکه نوشتن بهانه ای است برای اینکه چطور بهترینِ خودمان باشیم و چگونه از تمام ظرفیتهای وجودمان برای موفقیت بهره ببریم.

    اینجا می توان از یک فردِ قربانیِ خمودِ کمال گرا به یک خلاقِ شادِ عملگرا تبدیل شد.
    کسی که باور دارد می تواند پس قطعا می تواند.
    آینده، آیندگانش را بسیار مدیونِ مدرسه نویسندگی خواهد بود.

    با آرزوی آینده ای درخشان که نه البته درخشان تر، که درخشان حال و روزِ امروزتان است و درخشان تر آرزویی برای تک تک فرداهایتان.

    1. سلام به بهار همیشه بهار
      مهرت همیشه مایه دلگرمی و افتخاره.
      من همیشه از دیدن مسیر رشدت کیف میکنم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *