اتاق نویسنده

نوشتن چگونه ما را منظم‌تر و تمیزتر می‌کند؟

حتی اگر تا پایان عمرتان هم یک کلمه ننویسید، این موهبت نویسنده شدن شامل حالتان می‌شود؛ فقط باید همیشه در آرزوی نوشتن باشید.

مثلاً تصور کنید که مدت‌هاست قصد نوشتن یک مقالۀ درست‌وحسابی را دارید، معمولاً قبل از اینکه شروع به نوشتن کنید، دوروبر خودتان را حسابی خلوت می‌کنید، بالاخره توی اتاق به‌هم‌ریخته که نمی‌شود فرشتۀ الهام را احضار کرد.

پس‌ازآن چند باری موبایلتان را چک می‌کنید، تمام استوری‌های اینستاگرام را می‌بینید، یکی دو تا پیام هم به آدم‌هایی که در حالت عادی شهامت یا حوصلۀ ارتباط با آن‌ها را ندارید می‌فرستید.

بعد تصمیم می‌گیرید قبض‌های عقب‌مانده را پرداخت کنید؛ بدون برق و تلفن و اینترنت که نمی‌شود نوشت.

بالاخره می‌خواهید بروید سمت نوشتن که تصمیم می‌گیرید یک دوش آب گرم بگیرید، به‌هرحال استحمام برای خلاقیت مفید است، با بوی عرق زیر بغل که آدم نمی‌تواند سراغ امر مقدس نوشتن برود.

بعد از دوش قهوه می‌خورید تا با هوشیاری بیشتری سراغ نوشتن بروید، حین نوشتن صدای زنگ تلگرامتان درمی‌آید، تصمیم می‌گیرید تمم کانال‌های و گروه‌های اضافه را پاک کنید تا ذهن آزادتری برای نوشتن داشته باشید.

به ساعت نگاه می‌کنید می‌بینید که باید فکری به حال شام بکنید، بالاخره همان‌طور که همینگوی گفته یک مرد تنها هیچ کاری نمی‌تواند بکند، شما هم می‌دانید که یک نویسندۀ گرسنه هیچ‌چیزی نمی‌تواند بنویسید.

برنامه بالا را مرور کنید، همه خانه را مرتب کردید، تلگرامتان را خلوت کردید، خودتان هم دوش گرفتید؛ غذا هم پختید، چه‌کاری جز نوشتن با چنین قدرتی می‌توانست شمارا به انجام دقیق همۀ این کارها وادارد؟

بنابراین قصدِ نوشتن، بدون نوشتن حتی یک کلمه می‌تواند شمارا منظم‌تر و تمیزتر کند.

قدرت ننوشتن را دست‌کم نگیرید!

برنامه ۱۰ هفته‌ای نویسنده‌شدن در مدرسه ۱۰ (چگونه نویسنده شویم)
دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام

15 پاسخ

  1. سلام آقای کلانتری عزیز
    چقدر مطلبتون درموردکامنت نویسی جامع وکامل بود.سعی میکنم در نوشتن کامنتهام از راهنماییهاتون استفاده کنم.ممنون

  2. این اولین دیدگاهی هست که در تمام عمرم نوشتم😄من از بچگی آرزو داشتم نویسنده بشم ولی وقتی بزرگ شدم شاید به خاطر تاثیرهایی که ازمحیط گرفتم هیچ وقت به این آرزوم فکر نکردم و دنبالش رو نگرفتم ولی الان که دیگه خیلی بزرگ شدم فهمیدم باید کاری رو که از انجامش لذت میبرم باید حتما انجام بدم حتی شده یک کلمه در همه عمرم بنویسم.
    درمورد این که ما آدمها برای هر کاری که برامون مهمه و میخواییم به خوبی انجام بدیم یه سیستم دفاعی داریم در واقع مغز ما به علت اینکه همیشه در حال فرار از خطرهای احتمالی در طول اعصار بوده همیشه این سیستم دفاعی رو داره و کار مهم رو برای خودش یه خطر تلقی میکنه خطر اینکه نکنه چیزی که میخوام از آب دربیاد خطر اینکه نکنه مسخره بشم و…. حتی الان که دارم این سطورو مینویسم یه چیزی تو ذهنم میگه الان هر کس این دیدگاهو میخونه باخودش فکرمیکنه چه متن طولانی و به دردنخوری نوشته🤣🤣ولی باوجوداینکه این صدا رو میشنوم به نوشتن ادامه میدم و دنبال کار دیگه ای نمیرم تا خودم رو از این خطر حفظ کنم .پس ما به خاطر این سیستم دفاعی به کارهایی غیرازکاراصلی میپردازیم که این مورد رو همه مون وقتی امتحان داشتیم تجربه کردیم که هرکاری میکردیم به جز درس خوندن.
    پس ما باشناسایی و دادن اطمینان به خودمون که هیچ خطری مارو تهدید نمیکنه و فقط با وجود شکست باید جلو بری میتونیم جلوی این طرفه رفتن ذهنمون رو بگیریم.البته این موضوع از یه جهت هم به اعتماد به نفس رفتاری ما مربوط میشه که دیگه اونم توضیح بدم خیلی طولانی میشه.امیدوارم براتون مفید توضیح داده باشم

    1. سلام به رقیه نوروزی عزیز
      چه افتخار بزرگی که اولین کامنتتون رو اینجا نوشتید. اصلاً به نظر من کامنت نویسی خودش یکی از بهترین راه‌های تمرین و یادگیریِ نویسندگیه. قبلا یه مطلب هم در این رابطه نوشتم:
      قدرت کامنت‌نویسی: ۳۰ نکته کاربردی
      امیدوارم که از این به بعد روز بیشتر بنویسید.
      من رو هم در جریان روند کارتون بگذارید. خوشحال میشم.

  3. زیبا نوشته‌ی
    نویسنده‌ی خلاق با ایده‌ی های خلاق.
    ممنونم. عالی بود.

  4. دقیقا😁
    دقیقا شاهین جان برای کاری رو انجام ندی بهونه های زیادی هست…
    در ضمن خیلی قشنگ نوشتی

  5. سلام شاهین جان
    این موضوع برای منم جالب بود.
    یاد بحث اهمال کاری افتادم. این ننوشتن می تونه ما رو به سمت جلو هل بده و کارهایی رو که به تعویق انداخته بودیم، انجام بدیم.

  6. نوشتن برای من به مثابه دارو تسکین کننده است
    به قدرِ بستنی اسکوپی لذت بخش
    با نوشتن بال و پر می گیرم

  7. جالب بود
    آدم برای طفره رفتن از هر کار مهم و دارای الویت از این بهونه ها داره دست به کارایی میزنه که خودشم تعجب میکنه:D
    شاید ترس از شروع باعث میشه … ترس از تجربه ی نوشتن … چون واقعا قبل از هر استعداد و تمرین و ممارستی ، نفس نوشتن شهامت میخواد …

  8. 🙂 جالب بود.
    بنظر من فقط توی ننوشتن این اتفاق نمی‌افته.
    من برای طفره رفتن از درس خوندن هم این قدر برنامه میچینم براش 🙂

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *