وقتی نابسامانیِ جامعه از حد معمول فراتر میرود، در اثر فشار و در نتیجۀ خشم ایجاد شده، میل به کنشگری در عموم مردم افزایش مییابد.
عدهای هوس انقلاب میکنند، عدهای دیگر دلخوش اصلاح میشوند و جماعت گستردهتری هم به لایک و فحش در تاکسی و شبکات(!) اجتماعی رضایت میدهند.
در چنین شرایطی بخش عمدۀ توان و تمرکز جامعه صرف موضوعاتی میشود که کنترل چندانی روی آن ندارد.
تنگناهای فعلی موضوعاتی هستند که نمیتوانند مسئله روی میز ما باشند. چون کنترلی روی آنها نداریم. اینکه قهوۀ مورد علاقۀ من ظرف چند ماه از 16 هزار تومان به 59 هزار تومان رسیده موضوعی نیست که مسئله زندگی من باشد. چون من نمیتوانم این مسئله را حل کنم.
این بدین معنا نیست که شهروند آگاهی نباشیم یا سرمان را مثل کبک توی برف فرو کنیم. منتها بهتر است بپرسیم کبکهایی که با تماشای اخبار سرشان را بیرون از برف نگه داشتهاند چقدر در حل مسائل مؤثر بودهاند؟
تصویر بزرگتر را که نگاه کنیم متوجه میشویم بخش اعظم عمر بسیاری از ما ایرانیان درگیر مسائلی است که اصلاً نمیشود اسم مسئله روی آنها گذاشت.
مصائب و شدائدی که گرفتار آنیم، واقعیت زندگی ما در این سرزمین است. جنگیدن با واقعیت شاید قهرمانانه به نظر برسد اما نسبتی با واقعیت ندارد.
اینکه از اخبار حماقت مستولی بر ذهن و زبان دولتمردان اسکرین شات بگیری و توی اینستاگرام استوری کنی، نه کنشگری است و نه تو را به شهروندی آگاه تبدیل میکند.
خرد و هوشمندی در چنین شرایطی یعنی از گیر کردن در موضوعی که عملی نیست، دست بکشیم.
اگر غیرعملی بودن بسیاری از مسائل لاینحل ملی را بپذیریم، آنوقت میتوانیم برگردیم توی زمین بازی خودمان.
مثلاً تلاش یک نویسنده برای پدیدآوردن متنی مطلوب، میتواند نمونۀ اعلای انتخاب مسئلهای عملی باشد. حل مشکل گرانی یا مذاکره با دنیا مسئله مستقیم نویسنده نیست. اما عرق ریختن برای نوشتن متنهای پیشبرنده مسئلهای است که هر نویسندهای میتواند به صورت لیزری روی آن تمرکز کند.
هاروکی موراکامی به تازگی گفته است:
خوب نوشتن کاری است که میتوانم برای کمک به مردم انجام دهم. (+)
مسلماً روشنفکر سرد و گرم چشیدهای مثل موراکامی قصد زدن حرفهای رتوریک و شعاری را ندارد. در جملۀ او خرد ناب نویسندهای که بر مهارت انتخاب مسئله چیره شده است.
ایران امروز بیش از آنکه به چسنالهنویس احتیاج داشته باشد، به نویسندههایی محتاج است که با جستارها، شعرها و داستانهای خوب، در لایۀ عمیقتری از آگاهی گام بردارند.
مارتی فلدمن زمانی گفته بود:
قلم قدرتمندتر از شمشیر است. بعلاوه نوشتن با آن راحتتر از نوشتن با شمشیر است.
چند روز پیش اول دفترچه یادداشت جدیدم نوشتم:
بنویسیم تا بفهمیم.
فکر میکنم بعد از مطالعۀ این پست، خواندن لینک زیر برای شما سودمند باشد:
شاهین کلانتری در تلگرام | اینستاگرام | توییتر | ویرگول | لینکدین
25 پاسخ
احسنت به حاژ شاهین بزرگ…جدا تک تک کلمات این پستت رو سیو کردم تو جملات بزرگان:)
فدای تو صادق نازنین
تنت سلامت.
سلام…
همه کبک هایی که سرشان را از برف بیرون اورده اند تنها به این دلیل این زحمت را به جان خریداری کرده اند تا بگویند مقصری ( به غیر از ما !) در کار است اما کبک تا کتاب نخواند تا ننویسد که آدم بشود نمیتواند بفهمد که وقتی انگشتی برای متهم کردن دیگران علم میکنیم سه برابر از میزان ان اتهام ، سهم خودمان است !
با مطالعه این مطلب به این رسیدم که وظیفه من به عنوان( نه تنها یک دانش اموز)یکی از ایندگان این خواهد بود که برای فهمیدن ، یاد گرفتن و تغیر دادن بنویسم و برای پیش رفتن از نوشتن جا نمانم …
ممنون 🙂
چقدر خوشحالم که تو این سن کم، انقدر خوشفکر هستی و برای یادگیری واقعی تلاش می کنی.
اینکه نتونیم وضعیتی رو تغییر بدیم و همش پیگیرشیم یکی از بزرگترین مسائل ما شده بطوری که هممون دچار درماندگی آموخته شده شدیم.
برای پخش کننده های اخبار هم مطلبی نوشتم چند روز پیش اسمشون رو گذاشتم “قاتلان خاموش” !
چقدر خوشحال کنندست که مطالب این چنینی میزاری کاش تعداد بیشتری بخوننشون.
مهدی عزیز
همین که دوستان خوشفکر و فعالی مثل تو میخونن یک دنیا ارزش داره.
یکی مرد جنگی به از صد هزار.
راستی وبلاگت رو هم دنبال میکنم همیشه.
پرداختن به مسائل روز و دنیای اخبار و مسائل لا ینحل دنیا عظمت نویسندگی یک نویسنده را پوچ و بی ارزش می کند ، نویسنده باید دغدغه های بسیار مهم تری داشته باشد، دغدغه هایی از جنس آگاهی و خودآگاهی.
سلام آقا شاهین
تقریبا دوماهی میشه که با سایتتون اشنا شدم و توی طرح ویژه نویسندگی ثبت نام کردم و توی این مدت هر بار مطالب اینجا رو خوندم شگفت زده شدم که انقدر عمیق واقعیت ها رو توی نوشته هاتون می بینم. واقعیت هایی که خیلی برام دغدغه بوده و تصور می کردم هیچ کس بهش توجهی نمی کنه.افسوس می خورم که چرا چندسال پیش کلیدواژه ی “نویسندگی”رو سرچ نمیکردم..
این پستتون رو چندبار خوندم….”کبک هایی که سرشون رو بالا میارن چقدر مسائل رو حل کردن…” واقعا چرا مسائلی که درواقع مسئله نیست ذهن همه رو مشغول کرده و متوجه نیستن چیزی که واقعا مسئله ی دنیاست شاید یکیش مرگ انسانیت باشه…
خیلی برام دغدغه هست که تواناییشو داشته باشم به قول هاروکی موراکامی با نوشتن به مردم کمک کنم..
ببخشید طولانی شد
زنده باشید.
مریم عزیز
چقدر خوشحال شدم از خوندن کامنت مهرآمیز شما.
داشتن دوستان نازنینی مثل شما مایه سعادت و افتخاره.
حتماً برای من بیشتر بنویسید و من رو از نظرات ارزشمندتون بی نصیب نگذارید.
ضمناً خیلی خوشحالم که در طرح ویژه هم در خدمت شما هستیم.
شاد باشید و برقرار.
کلمه نابسمانی در سطر اول به نظر غلط تایپی است.
جناب علیزاده
ممنونم که گفتید. اصلاح شد.
ارادت
همین جوری اومدم تو وبلاگت تا کمی کیف کنم.
فارق از مفهومی که درباره اش صحبت کردی.
همون یک جملهی “خوب نوشتن کاری است که میتوانم برای کمک به مردم انجام دهم.” کار خودش رو کرد.
خوشحالم همچین وبلاگی وجود داره که یک کار مفید برای مردم انجام میده
زنده باد مائده خوش ذوق و پرتلاش.
از همون اول تاریخ،تمام این اتفاقات و قصه ها بوده،فقط شکل و شمایلش کمی عوض شده.تنها کاری که هرکس میتونه انجام بده به نظرم فقط پیشرفت خودشه و اسیرو درگیر موضوعات متفرقه که دقیقا هدفش اینه که مارو از مسیرمون خارج کنه،نشیم.
بله مهدی جان
و طعم لذت و رضایت واقعی کسانی چشیدن که از این جریان بیرون زدن و راه خودشونو رفتن.
سلام
خیلی خوب بود مثل همیشه 🙂
تمرکز بر خودمان در شرایط بحرانی راه حل بسیار هوشمندانه ای که اغلبمان فراموششششششش
میکنیم پرداختن به اینکه در این شرایط چه کاری از دست من بر میاید برای ایجاد تغییر خیلی مفیدتر از این است که بنشینیم تا دیگران برایمان کاری کنند
#همین
#شرایط
#تغییر
#نوشتن
عاشق هشتگ هایی هستم که میذاری محمد.
تو بی نظیری دوست خوش قلب و پرانرژی من.
سلام
ولی ما در برنامه نویسی ها مون بهش میگیم شارپ یعنی#c
بسیار عالی و مثل همیشه ارزنده.
سلام زیبا جان
چه خوشحال شدم اسمت رو دیدم.
میخواستم بهت بگم که چه کار خوبی کردی سایتت رو راه انداختی. با ذوق و سلیقه و خردی که داری مطمئنم یکی از بهترین سایتهای شخصی ایران رو خواهی داشت.
ممنونم از لطف و حمایتهای بیدریغت شاهین عزیز
عضویت در باشگاه تولیدکنندگان محتوا نقش مهمی در مسیر رشد من داشت.
دانهای که اسفندماه کاشته شد و تازه جوانه زده است 🙂
سپاس
سلام زیبا جان
حضور تو توی جمع مایه دلگرمی و افتخاره.
موفق باشی و برقرار.
درود و سلام به تو شاهین عزیز.
همان مفهومی را نوشتی که دور سر من میچرخید و نمیدانستم و یا نمیتوانستم برای خودم مجسم کنم. اهمیت کار دقیق و مشخص، کاری که به آدم و مسیر او مربوط است و وقت و انرژی گرانبها را باید برایش صرف کرد. هر چیز دیگری غیر از آن حاشیه است و بیهوده.
زنده باد توحید عزیز
توحید جان نمیدونی چقدر کیف میکنم با خوندن کامنت هات.
سپاس بسیار از لطف و محبت تو شاهین گرامی.