این روزها در حال نوشتن نمایشنامهای هستم که هیچ قصد انتشار آن را ندارم (توی این لایو دربارۀ این موضوع گفتهام).
حین نگارش این بازی، چیزهایی دستگیرم شده که بد ندیدم با شما در میان بگذارم:
متن، خودش خودش را میسازد. دستِ ایده را باز بگذار تا راه خودش را برود.
تو فقط باید عضو مربوطه را بچسبانی به صندلی و بنویسی.
از قبل تعیین کن که چقدر میخواهی بنویسی. اینجوری تا کم آوردی از زیر کار در نمیآوری. من یک روز در میان دو هزار کلمه مینویسم. بیشتر شد چه بهتر.
هنگام نوشتن، موبایل را خاموش کن یا بگذار روی حالت هواپیما. باور کن که جواب میدهد.
گاهی اوقات محدودیت واقعاً خلاقیت میآورد. در متن من همۀ صحنهها ثابت است، همین باعث شده تا از امکانات محدود صحنه بهتر و خلاقانهتر بهره ببرم.
بگذار شخصیتها آنقدر زیادهگویی کنند تا بهترین حرفشان را بزنند. بعداً در مرحلۀ بازنویسی فقط بهترین حرفشان را نگه دار.
هر روز ننویس. یک روز در میان بنویس. بگذار کمی دلتنگ نوشتن بشوی. یک روز فاصله به برای پُرکردن چاه ایدهها هم مفید است؛ در این فاصله ناخودآگاه تو روی متن کار میکند.
دربارۀ نتیجۀ کار خیابافی نکن. فقط دنبال یک پیروزی باش: تمام کردن کار.
لینک مرتبط: معرفی نمایشنامه
10 پاسخ
یک روز در میان خوب بود…
درباره نمایشنامه نویسی و نکاتش در سایت تون مطلب دارید؟
بله ریحانه عزیز
دستههای سایت رو ببینید.
توصیهها در حد عالیییی و فوقالعاده 👌👌👌👌البته که عمل میکنیم🍀🌸🌸🍀🌸🌸🍀🌸🌸
زنده باشی ویدا جان
سلام.
بسیار عالی بود. استفاده کردم. سپاس
سپاس از مهر و توجه مهدیه خانم نازنین.
من اون شب لایوتون رو دیدم و مثل همیشه از صحبتهاتون نت برداشتم. توی بخشی از لایو که به جمله آخر اشاره کردید (دربارۀ نتیجۀ کار خیابافی نکن. فقط دنبال یک پیروزی باش: تمام کردن کار.)
وقتی گفتین: “به سراغ پرژه هایی بریم که میدونیم امکان انتشارشون وجود نداره. (مثل یک خودافشایی عظیم که مانع درونی داره یا نوشته هایی پر از ممیزی که مانع بیرونی داره)
بعد از این نوع آزاد نویسی فقط تمرکز میکنیم برای کاری که میکنیم. اصل کار…”
منم بلافاصله تصمیم گرفتم یه داستان بلند بنویسم از همه اونچه در این مدت برام اتفاق افتاد.
خب برای توصیف نتیجه فوقالعاده کار باید بگم تا همین الانش، چندتا ایده داستانی و غیرداستانی برای بلاگم از توش دراومده 🙂
چقدر خوشحال شدم من از خوندن این کامنت.
به شما تبریک میگم به خاطر انجام این کار.
باز هم دربارۀ تجربۀ خودتون برام بنویسید.
امیدوارم همیشه خوش بدرخشید.
چه نکته های خوبی. شاید بالاخره نمایشنامه نویسی را از سر بگیرم. البته اول باید از شر این امتحانات خلاص شد. این روزها درس دارد به نوشتنم آسیب می رساند!!
حتما این کارو بکن زهرا جان.
راستی به تدریج که پیش بری با نوشتن درست هم بهتر میشه.