گاهی اوقات نوشتههای قبلی ما میتوانند بیش از افکار هر نویسندۀ دیگری برایمان الهامبخش و محرک باشند.
وقتی پروژۀ «تبدیل درسهای کار و زندگی به جملات کوتاه» را آغاز کردم، فکر نمیکردم، این جملات بیش از هر کسی به خودم تلنگر بزنند.
مثلا این جمله که بازخوانی آن، پر ثمر بودن دفترچهبازی را دوباره به من یادآوری کرد:
اگر مدام در حال یادداشتبرداری باشی هیچ لحظهای را هدر نمیدهی.
وقتی تمام نکات بزرگ و کوچک زندگی را در قالب جملات کوتاه به بند میکشی، پس از مدتی کتاب الهامبخشی پدید میآید، که تو بهترین خوانندۀ آن خواهی بود.
والتر بنیامین مینویسد:
نگذار هیچ اندیشهای از ذهنت به صورت ناشناس بگذرد و در دفترچه یادداشتت به همان جدیتی بنویس که مامورانِ امنیتی اسامی اتباع خارجی را ثبت میکنند. (+)
من به توصیۀ بنیامین اعتماد کردم و به مجموعۀ وسواسهایم، وسواس جمع کردن کلکسیونِ دفترچههای پر شده را هم افزودم.
حتی یکی از برنامههای طرح ویژه مدرسه نویسندگی هم این است که هر فصل 3 دفترچه یادداشت را به طور کامل پر کنیم.
داشتن دفترچۀ کاغذی، در روزگاری که نوتنگاری! در موبایل فریبنده و غالب به نظر میرسد، ایدهای برای تمایز محسوب میشود.
یکی از تعاریف تمایز: تو حوصلۀ انجام کارهایی را داشته باش، که دیگران هیچ رغبتی برای انجام آن ندارد.
یک پیشنهاد عالی برای خواندن: چرا هنوز برای یادداشت برداری از کاغذ استفاده میکنم؟
آیا همین الان، کنار موبایل یا لپتاپتان، دفترچۀ یادداشتِ بازی کنار دستتان هست؟
فکر میکنم بعد از مطالعۀ این پست، خواندن لینک زیر هم برای شما سودمند باشد:
شما هم دوست دارید دائمالدفترچه باشید؟
شاهین کلانتری در تلگرام | اینستاگرام | توییتر | ویرگول | لینکدین
16 پاسخ
من همیشه دفتری باز کنارم هست واز مطالبتون نکته برداری می کنم،وچقدر قشنگ که خیلی زود پر میشه از مطالب شما.
سلام
مطالب بسیار نکتهسنجانه و متفاوتی مینویسید. خوشحالم که چیزهایی را که من به صورت گاهاً مبهم به ذهنم رسیده بودند توسط قلم شما صورت قابل درکی پیدا میکنند. اگر دقت شما در رعایت قواعد نوشتاری وجود نداشت، امکان داشت که ضمن تأسف از اینکه مطالب خوبی نوشتهاید، از دنبال کردن نوشتههایتان صرفنظر کنم. منظورم هم تشکر به خاطر رعایت این قواعد است و هم یادآوری اهمیت رعایت آنها، خصوصاً علامتگذاری و نیمفاصله، که برای من معیاری هستند برای سنجش دقتی که کسی که مینویسد از آن برخوردار است.
اما در مورد یادداشت کردن تمام فکرهائی که از ذهن میگذرند؛ در حالت عادی، اگر ذهن را در حالت اتوماتیک خودش رها کنیم، به قول مولوی «یک دمی میزان آن است، یک دمی موزون این» و سرعت تداعیها خیلی زیاد هستند. در حالتی که سعی میکنیم آنها را بنویسیم؛ یا باید کاری کنیم که ذهن بر روی موضوع یا موضوعات خاصی متمرکز بماند که این کار اگر ممکن باشد، خارج کردن ذهن از حالت عادی خودش هست و اگر ذهن را آزاد بگذاریم، نمیتوانیم از آن برای نوشتن استفاده کنیم، چون نوشتن مستلزم تمرکز کردن و خارج کردن ذهن از حالت سیالیت خودش هست.
نظرتان چیست؟
سلام داوود نازنین
بینهایت ممنونم از مهر شما.
خوشحالم که اینجا هستید.
دربارۀ سرعت تداعیها و آزادنویسی باید بگم که منظور این نیست که خیلی دقیق و همزمان تمام ذهنیات رو روی کاغذ بیاریم. چون اصلاً امکانپذیر نیست. در اصل هدف اینه تا جایی که میتونیم بذاریم ناخودآگاهمون با سرعت بیشتری بیاد روی کاغذ و چندان غرق تامل و افکار منطقی نشیم.
شاهین گرامی سلام مجدد. متشکرم از لطف و محبتت.
در مورد نوشتنهای آزاد یا به قول شما ذهننگاری آزاد یا همان مکتوب کردن جریان سیال ذهن که بعضی کتابهای مشهور به این روش نوشته شدهاند، نکات بسیار جالبی نوشتهای. واقعیت اینه که خیلی چیزها هست که شبیه ترانه هستند؛ آدم مدتی که به آن گوش میدهد دیگر آن اثر قبلی را ندارد تا که یک خوانندهی جدید با اجرا و سازبندی و ارکستراسیون جدید آن را میخواند و دوباره و شاید بیشتر از حالت قبل، همان ترانه که تکراری و خسته کننده شده بود جذاب میشه.
بعضی از نکاتی که مینویسی برای من حکم همین اجرای جدیدی از یک ترانهی قبلاً شنیده شده را دارد که بیشتر اوقات جذابتر از نوشتههای قبلی و تأثیرگذارتر از آنها هستند. یکی از این موارد، موضوعی است که جنابعالی تحت عنوان نوشتن ۱۰۰۰ کلمه مطرح کردهای. من ۲ حالت دیگر از آن را خوانده بودهام؛ حداقل ۷ و حد اقل ۱۵ دقیقه ذهن نگاری آزاد کردن. دقایق اول این ذهن نگاری حاوی درهم و برهمی است اما بسته به وضعیت ذهنی، بعد از مکتوب کردن محتویات ذهن به صورت جریان سیال، یکهو ایدههای جدیدی در ذهن خلق میشوند و…
سوأل من این است؛ شمردن کلمهها سخت نیست؟ بهتر نیست بر حسب زمان عادت به ذهن نگاری کنیم.
تشکر
سلام داوود عزیز
خوشحالم که انقدر دقیق و زیبا به موضوعات نگاه میکنی.
این نکته مهم رو بگم که من هم هرگز روی کاغذ کلمات رو نشمردم.
ما وقتی توی برنامه ورد تایپ میکنیم. این نرم افزار به صورت اتوماتیک کلمات رو میشمره و اون پایین جلوی چشممونه.
بنابراین ما هیچ کار خاصی قرار نیست انجام بدیم.
سلام شاهین عزیز خوشحالم که عاقبت زمانی رسید که بفهمیم تنها راه نظم دادن به فهمیدن هایمان، نوشتن آنهاست تا اینکه میان نفهمی های ننوشته در توهم فهمیدن دست وپا نزنیم. شاهین عزیز من کانالی بنام نفهمی های فهمیده را مدتی با مطالب خود نوشته شروع کردم امیدوارم با نظرات برادرانه ات یاریم کنی.
سلام محسن جان
من هر بار با دیدن کامنت های تو خوشحال میشم.
چه خوب که کانال راه اندازی کردی.
حتماً لینکش رو برام بذار تا عضوش بشم.
از وقتی نوشتن ایدهها و جملات جالب در یک دفترچه یادداشت را شروع کردم دو اتفاق جالب افتاده. اول اینکه برای پیدا کردن این ایدهها شوق فراوانی پیدا کردم و دوم اینکه اشتیاقم به نوشتن بیشتر شده است. ممنون
گاهی وقت ها زیر سنگینی فکرهای منفی زانو میزنم، اونجاست که نیاز به یک حامی برای بلند شدن نیاز دارم.
اما هیچ کس بهتر از نوشته های قبل خودم جلوی تسلیم شدنم رو نمیگیره.
یک دسته توی وبلاگ به نام “تاریک نوشت” دارم که وقتی درحالت زانو زدن هستم میتونن بلندم کنن
ایده تبدیل زندگی به جملات کوتاه جالب بنظر میاد! میرم سراغش، ممنون مثل همیشه 🙂
چقدر عالی مهدی جان
از عبارت تاریک نوشت خیلی خوشم اومد.
امیدوارم چراغ نوشتنت همیشه روشن باشه.
یادداشت برداری به بند کشیدن جرقه های طلایی ذهن است . که چون اسبانی چموش و تیز پا ، فراریند .
سلام اقای کلانتری
من مدتیست که توی نوشتن مشکل پیدا کردم و این باعث شده تا رمانم ناقص بمونه نمی تونم خوب تمرکز کنم دیگه جملاتم ادبی و با رعایت ارایه ها ی ادبی نیست
به نظرتون باید چیکار کنم؟
باران عزیز
یه نکته مشخص رو نمیشه پیشنهاد کرد.
پیشنهاد تو بخش «از نوشتن» و «مهارت های نویسندگی» سایت بچرخ. تا بتونی دقیقاً چیزی که گره از کارت باز میکنه رو پیدا کنی.
میشه یکم درباره داستان کوتاه برام بگین
خیلی ممنونم ازتون
سلام باران عزیز
فکر کنم لینک زیر براتون مفید باشه:
چگونه نویسنده شویم؟رمان و داستان کوتاه
خیلی خیلی ممنونم ازتون