

«اگر کار موردعلاقهات را انتخاب کرده باشی، هر روز با اشتیاق تمام از خواب بیدار میشوی»
تو این را میشنوی، با خودت میگویی: پس چرا من که هر شب با کلی انگیزه دلم میخواهد صبح کلۀ سحری بیدار شوم کار موردعلاقهام (فرض کنیم نوشتن یک کتاب) را انجام بدهم، ساعت ده یازده روز بعد باید با غرولندهای مادرم خودم را رختخواب بیرون بکشم؟
و بعد به خودت میگویی:
شاید واقعاً این کار موردعلاقۀ من نیست. شاید برای این کار ساخته نشدهام. شاید باید کاری را انتخاب کنم که شوق انجام آن هر روز راس ساعت پنج صبح مرا از رختخواب بیرون بجهاند.
اما بیا از طرف دیگری به ماجرا نگاه کنیم:
احتمالا تو با تعیین اهداف خرکی خودت را ترساندهای.
مثلاً شب که میخواهی ساعت موبایلت را تنظیم کنی میگویی خب، بهجبران تمام بطالتهای امروز، فردا صبح که بیدار شدم سه ساعت تمام روی کتابم کار میکنم؛ صد صفحه میخوانم و یادداشت برمیدارم و سه هزار کلمه هم مینویسم.
تو با این خیال خوش میخوابی. اما ناخودآگاهِ تو وحشت میکند از حجم کاری که بر سر خودت هوار کردهای. بله، و چون مغزت را ترساندهای، توقع نداشته باش که صبح برای بیدار شدن همراهیات کند. برعکس میبینی که میلت برای ماندن در رختخواب هزار برابر شده است.
اما شاید اگر با خودت میگفتی که من بیدار میشوم و فقط پنج دقیقه فلان کار را انجام میدهم و باز اگر دلم خواست میخوابم، اوضاع فرق میکرد. شاید بعد از پنج دقیقه که مشغول انجام کار موردعلاقهات میشدی خواب از سرت میپرید و دلت میخواست بیشتر ادامه بدهی.
امتحان کن. شاید جواب داد.
23 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید
سلام سلام. حال دلت چطوره؟
جواب میده واقعا.
قبلا که مدرسه می رفتم مدرسه همیشه به سختی از خواب بیدار می شدم اما روزهای طعطیل که خیالم راحت بود به جای مدرسه رفتن می تونم کارای مورد علاقه مو دنبال کنم ساعت ۵_۶صبح بدون ذره ای احساس خستگی برپا می زدم.
الانم که کرونا هست سحر خیز شدم:)
متاسفانه یا خوش بختانه برنامه ای هم برای کنکور ندارم…
میرم بقیه پست ها رو بخونم.
بدرود
یادمه چندوقت پیش توی لایو فرمودید که یک نویسنده گفته بوده نتونستم کتابم رو تمام کنم مگر وقتی به یک نفر تعهد دادم گزارش روزانه از نوشتن کتاب بدم.منم به دوست سحرخیز خودم تعهد دادم پنج صبح بهش سلام و صبح بخیر بگم و یکماه گذشته و من به جز یک روز پنج صبح بیدار بودم.ممنونم از مطالب راه گشای شما
چه عالی
زنده با طوبی گرامی.
پنج صبح تازه کتاب رو میذاریم زمین که بخوابیم. بعضی کتابها اینقدر جذابن که نمیشه رهاشون کرد! و این بهکرّات اتفاق میافته. مثل یه خوراکی خوشمزه توی یخچال میمونه که معمولاً نمیشه ازش صرفنظر کرد.
بله، خیلی لذتبخشه خوندن این نوع کتابها.
من چند سال در پی سحر خیزی بودم! ولی واقعا این نکته ای که گفتین مهمه! و علاوه بر اون همین هدف پنج صبح بیدار شدن هم سخت و بزرگه! خیلی بهم گفتن و من باور نمیکردم میگفتم اشتیاق باعث میشه بیدار بشی! ولی بعد از آزمون و خطا های زیاد متوجه شدم یکی دیگه از دلایل بیدار نشدنم همین خود عدد پنج صبحه! خب من دو ساعت میخوام کار کنم چرا باید پنج فقط هدفم باشه واقعا با دو ساعت بیدار شدن هم کارم راه میوفته(درصورتی که روزم رو مفید کرده باشم به هر حال حدود۱۵ ۱۶ ساعت بیدارم! ؛) ) پس بجای ۱۰ و ۱۱ بیدار شدن وقتی بگیم بجای یازده ۹هم بیدار بشم عالیه بازم راحتتر میشه! وقتی عادت کردیم باز بیشتر میخوایم وقت بزاریم باز یکساعت بهش اضافه میکنیم و میاریمش روی ۸ صبح
زنده فاطمه جان
چه نگاه درست و خوبی.
برای مطالعه هم این تکنیک جواب می دهد. مثلا چند دقیقه مطالعه می کنم بعد اگر دلم خواست ادامه می دهم…
زنده باد.
سلام و درود فراوان استاد عزیز. من برای روزهایی که بیرون نمی رفتم خیلی با موضوع سحرخیزی درگیر بودم. اما با انجام چند کار کوچک حالا می توانم صبح ساعت شش از خواب بیدار شوم حتی اگر شب قبلش ساعت دو و نیم یا سه خوابیده باشم. البته شاید اینکارها برای هر فردی جواب ندهد اما من از روش آزمون و خطا به یک روش تقریبا شخصی برام خودم رسیدم که حداقل به خودم و برادرم برای سحرخیز بودن کمک می کند. به نظرم هر فردی باید روش خودش را ابداع کند. البته شاید دانستن روش های دیگران هم کمک کننده باشد اما چون در اطراف من خیلی آدم های سحرخیزی وجود نداشتند (شاید هم آنقدری که من می خواستم سحرخیز نبودند تا ازشان الگو بگیرم) من خودم دنبالش رفتم و خداروشکر موفق شدم.
درود بر نجمه جان، دوست خوش ذوق و خوبم
از روش خودت بنویس. شاید برای دوستانی که میان اینجا الهامبخش باشه.
آهااان
چهقدر خوب این نکته رو بیان کردید شاهینجان.
حتما امتحان میکنم
درود بر آقای همایونی نازنین و ارجمند
خوشحال شدم اسم زیبای شما رو دیدم.
قربان شما استاد عزیز و دوستداشتنی.
گفته بودم که حتما امتحان میکنم؛
نتیجه اینکه: بله! این طوری خیلی راحتتر میتونم تغییر کنم، و دارم این تغییر رو هدایت میکنم.
باز هم ممنون شاهینجان
زنده باد.
با آرزوی بهترین لحظهها
سلام سلام
حال دلت چطوره؟
جواب میده واقعا.
وقتی کرونا نبود روز های
تعطیل ساعت ۶ صبح
بیدار می شدم و اصلا خوابم نمی بُرد.
ولی روزایی که درسای سنگینی داشتم خیلی دلم می خواست بخوام.
الان که تدریس از طریق فضای مجازیه یه حاضری می زنم و به بقیه کارام می رسم.
خصوصا که امسال واسه کنکور
برنامه ای ندارم:)
میرم بقیه پست ها رو بخونم.
شاد باشی
سلام آلا جان
من عالی.
تو خوبی؟
چه خوب که از تجربۀ خودت گفتی.
اول کتاب باشگاه ۵ صبحیها و بعد کتاب صبح جادویی آقای هال الرود مرا از اهمال کاری و سالها دیر بیدار شدن صبحگاهی نجات دادند.
شکستن اهداف به برنامه های خرد جهت جلوگیری و غلبه بر کمال گرایی راهکار بسیار خوبیست که یادگیری آن را مدیون آموزش های بسیار مفید و کاربردی شما هستیم استاد عزیز. موفق باشید همواره!
معصومه خانم ارجمند
کوشش و خلاقیت شما همیشه برام تحسینبرانگیزه.
امیدوارم شاد و سلامت و سرافراز باشید.
با نوشتن دوست شو، با او وقت بگزران، رمز و راز نوشتن را با نوشتن کشف کن، هر روز بنویس و هیچگاه دست از نوشتن برندار، اینگونه نوشتن را اهلی کن و آگاه باش که نسبت به چیزی که اهلی کرده ای مسئولی ، مسئولی که هر روز بنویسی، هر روز رازهای جدیدی در نوشتن کشف کنی آنگاه معنایی در نوشتن برای تو خلق میشود که آن را از سایر کارها متمایز میکند و تو عاشق نوشتن میشوی و نوشتن نیز عاشق تو میشود. (بعد از خواندن کتاب شازده کوچولو فهمیدم که باید نوشتن را اهلی کنم)
درود شیوا جان
چقدر زیبا نوشتید. برام الهامبخش بود.
شاد باشید و برقرار.
دقیقا.
مثل اینه که ادم موقع خواب بگه فردا تا ساعت یازده میخوابم! بعد حس تنبل بودن بهش دست میده میگه نه هفت پا میشم. ولی اگه بگه وقتی بیدار شدم یه کوچولو دیگه میخوابم یا همین جوری با چشم باز دراز میکشم شاید تا عصر اون روزم بتونه چرت بزنه و به ایده هاش واسه نوشتن داستان و کتاب فکر کنه. یا درباره جلد کتاب و جشن امضا و اینکه پیشنهاد کدوم ناشرو قبول کنه کدومو رد کنه و این جور چیزا که دوس داره تصمیم بگیره.