چرا نمی‌توانیم به موقع از خواب بیدار شویم؟

چرا نمی‌توانیم به موقع از خواب بیدار شویم؟

«اگر کار موردعلاقه‌ات را انتخاب کرده باشی، هر روز با اشتیاق تمام از خواب بیدار می‌شوی»

تو این را می‌شنوی، با خودت می‌گویی: پس چرا من که هر شب با کلی انگیزه دلم می‌خواهد صبح کلۀ سحری بیدار شوم کار موردعلاقه‌ام (فرض کنیم نوشتن یک کتاب) را انجام بدهم، ساعت ده یازده روز بعد باید با غرولندهای مادرم خودم را رختخواب بیرون بکشم؟

و بعد به خودت می‌گویی:

شاید واقعاً این کار موردعلاقۀ من نیست. شاید برای این کار ساخته نشده‌ام. شاید باید کاری را انتخاب کنم که شوق انجام آن هر روز راس ساعت پنج صبح مرا از رختخواب بیرون بجهاند.

اما بیا از طرف دیگری به ماجرا نگاه کنیم:

احتمالا تو با تعیین اهداف خرکی خودت را ترسانده‌ای.

مثلاً شب که می‌خواهی ساعت موبایلت را تنظیم کنی می‌گویی خب، به‌جبران تمام بطالت‌های امروز، فردا صبح که بیدار شدم سه ساعت تمام روی کتابم کار می‌کنم؛ صد صفحه می‌خوانم و یادداشت برمی‌دارم و سه هزار کلمه هم می‌نویسم.

تو با این خیال خوش می‌خوابی. اما ناخودآگاهِ تو وحشت می‌کند از حجم کاری که بر سر خودت هوار کرده‌ای. بله، و چون مغزت را ترسانده‌ای، توقع نداشته باش که صبح برای بیدار شدن همراهی‌ات کند. برعکس می‌بینی که میلت برای ماندن در رختخواب هزار برابر شده است.

اما شاید اگر با خودت می‌گفتی که من بیدار می‌شوم و فقط پنج دقیقه فلان کار را انجام می‌دهم و باز اگر دلم خواست می‌خوابم، اوضاع فرق می‌کرد. شاید بعد از پنج دقیقه که مشغول انجام کار موردعلاقه‌ات می‌شدی خواب از سرت می‌پرید و دلت می‌خواست بیشتر ادامه بدهی.

امتحان کن. شاید جواب داد.

27 پاسخ

  1. سلام سلام. حال دلت چطوره؟
    جواب میده واقعا.
    قبلا که مدرسه می رفتم مدرسه همیشه به سختی از خواب بیدار می شدم اما روزهای طعطیل که خیالم راحت بود به جای مدرسه رفتن می تونم کارای مورد علاقه مو دنبال کنم ساعت 5_6صبح بدون ذره ای احساس خستگی برپا می زدم.
    الانم که کرونا هست سحر خیز شدم:)
    متاسفانه یا خوش بختانه برنامه ای هم برای کنکور ندارم…
    میرم بقیه پست ها رو بخونم.
    بدرود

  2. یادمه چندوقت پیش توی لایو فرمودید که یک نویسنده گفته بوده نتونستم کتابم رو تمام کنم مگر وقتی به یک نفر تعهد دادم گزارش روزانه از نوشتن کتاب بدم.منم به دوست سحرخیز خودم تعهد دادم پنج صبح بهش سلام و صبح بخیر بگم و یکماه گذشته و من به جز یک روز پنج صبح بیدار بودم.ممنونم از مطالب راه گشای شما

  3. پنج صبح تازه کتاب رو می‌ذاریم زمین که بخوابیم. بعضی کتاب‌ها این‌قدر جذابن که نمی‌شه رهاشون کرد! و این به‌کرّات اتفاق می‌افته. مثل یه خوراکی خوشمزه توی یخچال می‌مونه که معمولاً نمی‌شه ازش صرف‌نظر کرد.

  4. من چند سال در پی سحر خیزی بودم! ولی واقعا این نکته ای که گفتین مهمه! و علاوه بر اون همین هدف پنج صبح بیدار شدن هم سخت و بزرگه! خیلی بهم گفتن و من باور نمیکردم میگفتم اشتیاق باعث میشه بیدار بشی! ولی بعد از آزمون و خطا های زیاد متوجه شدم یکی دیگه از دلایل بیدار نشدنم همین خود عدد پنج صبحه! خب من دو ساعت میخوام کار کنم چرا باید پنج فقط هدفم باشه واقعا با دو ساعت بیدار شدن هم کارم راه میوفته(درصورتی که روزم رو مفید کرده باشم به هر حال حدود۱۵ ۱۶ ساعت بیدارم! ؛) ) پس بجای ۱۰ و ۱۱ بیدار شدن وقتی بگیم بجای یازده ۹هم بیدار بشم عالیه بازم راحتتر میشه! وقتی عادت کردیم باز بیشتر میخوایم وقت بزاریم باز یکساعت بهش اضافه میکنیم و میاریمش روی ۸ صبح

  5. برای مطالعه هم این تکنیک جواب می دهد. مثلا چند دقیقه مطالعه می کنم بعد اگر دلم خواست ادامه می دهم…

  6. سلام و درود فراوان استاد عزیز. من برای روزهایی که بیرون نمی رفتم خیلی با موضوع سحرخیزی درگیر بودم. اما با انجام چند کار کوچک حالا می توانم صبح ساعت شش از خواب بیدار شوم حتی اگر شب قبلش ساعت دو و نیم یا سه خوابیده باشم. البته شاید اینکارها برای هر فردی جواب ندهد اما من از روش آزمون و خطا به یک روش تقریبا شخصی برام خودم رسیدم که حداقل به خودم و برادرم برای سحرخیز بودن کمک می کند. به نظرم هر فردی باید روش خودش را ابداع کند. البته شاید دانستن روش های دیگران هم کمک کننده باشد اما چون در اطراف من خیلی آدم های سحرخیزی وجود نداشتند (شاید هم آنقدری که من می خواستم سحرخیز نبودند تا ازشان الگو بگیرم) من خودم دنبالش رفتم و خداروشکر موفق شدم.

    1. درود بر نجمه جان، دوست خوش ذوق و خوبم
      از روش خودت بنویس. شاید برای دوستانی که میان اینجا الهام‌بخش باشه.

      1. سلام مجدد استاد. شاید روش های من روش های خاصی نباشن و توی کتابای مختلف اومده باشن ولی اگه بتونن به دیگران کمک کنن، چرا نگم؟ من شب ها ساعت 8/15 تا 9 تو خونه ورزش میکنم. از یوتیوب ترکیبی از ورزش های هوازی و زومبا و کششی دانلود کردم و روی فلش ریختم، فلش رو به تلویزیون وصل میکنم و کلیپ به کلیپ باهاشون ورزش میکنم. اینطوری دیگه حس نمیکنی مجبوری تنهایی ورزش کنی. اوایل فقط خودم با تلویزیون ورزش می کردم اما الان مامانم و برادرم هم با من و تلویزیون ورزش میکنن. پدرم هم از من یاد گرفت و برای خودش ورزشهای نرمشی دانلود کرد و در تایم دیگه ای از روز ورزش میکنه. این ورزش کردن باعث میشه شب ها زودتر و راحت تر بخوابم و در بلند مدت انرژی و قدرت بدنی و روحیم رو زیاد میکنه. شب ها قبل از خواب، چند صفحه از کتاب باشگاه پنج صبحی هارو میخونم و اهدافمو مرور میکنم. صبح که برای نماز بیدار میشم، دیگه به رخت خوابم برنمی گردم. صبح اگه خیلی خوابم بیاد به خودم میگم ببین نجمه! تو آزادی هر وقت خواستی بخوابی فقط اینکار رو انجام بده. و همین اینکارها باعث میشه خواب به تعویق بیفته و مثلا اگه ساعت 11 ظهر دیگه خیلی خوابم بیاد، به خودم اجازه میدم یک ساعت بخوابم (که معمولا این اتفاق نمی افته). من هدف های کوتاه مدت و بلند مدت خودم رو دقیق دقیق با دست خط خودم نوشتم و صبح ها که بیدار میشم، مرورشون میکنم. چندتا متن شکرگزاری در زمینه های مختلف با دستخط خودم نوشتم و هر روز میخونمشون. کارایی رو که باید در طول روز انجامشون بدم در زمینه های مختلف مثل تحصیلی و سلامتی و… جداگانه به صورت چک لیست تایپ کردم و چاپ کردم و بعد انجامشون تیک می زنمشون. بین کارهام یا صبح اگه خیلی خواب آلود بشم یکی از کنسرت های یک دیجی به نام David Guetta رو نگاه میکنم. کنسرتهاش چیز خاصی ندارن😁 ولی شور و هیجان مردم و دیجی، خواب رو از کله ی من می پرونه. همچنین صبح ها که من تقریبا یک ساعت قبل از طلوع خورشید بیدار میشم، منتظر طلوع خورشید میمونم و طلوعشو تماشا میکنم و از اومدن خورشید انرژی می گیرم. بعضی وقتا هم لباس می پوشم و میرم بیرون توی حیاط و چندتا نفس عمیق میکشم و چون هوا هم سرده خواب از کله م می پره. چند وقتیه برادرمم با من صبح ها بیدار میشه و داشتن یه همراه هم برای سحرخیزی مفیده. متنم خیلی طولانی شد امیدوارم مفید باشه برای دوستان☺

        1. خیلی خوب نوشتی نجمه جان.
          حتما برای بسیاری از دوستان مفید خواهد بود.
          به تو به خاطر این ذوق و پویایی تبریک می‌گم.

      2. راستی اینو یادم رفت بگم که من به خودم جایزه هم میدم جایزه های خیلی کوچولو مثل خوندن یه دونه شعر، خوردن خوراکی دلخواهم، گوش کردن به آهنگی که دوست دارم، خریدن کتاب، پیام دادن به دوستای عزیزم، صحبت کردن با اعضای خانواده، زنگ زدن به دوستام که دلم براشون تنگ شده، دیدن یه انیمیشن قشنگ و…
        اون کنسرتایی هم که گفتم برای پریدن خواب از سرم میبینم، همه شو نمیبینم چون نزدیک دو ساعت هستن معمولا، فقط چند دقیقه شو نگاه میکنم تا خواب بپره از سرم 🤗

    1. درود بر آقای همایونی نازنین و ارجمند
      خوشحال شدم اسم زیبای شما رو دیدم.

      1. قربان شما استاد عزیز و دوست‌داشتنی.
        گفته بودم که حتما امتحان می‌کنم؛
        نتیجه اینکه: بله! این طوری خیلی راحت‌تر می‌تونم تغییر کنم، و دارم این تغییر رو هدایت می‌کنم.
        باز هم ممنون شاهین‌جان

  7. سلام سلام
    حال دلت چطوره؟

    جواب میده واقعا.
    وقتی کرونا نبود روز های
    تعطیل ساعت 6 صبح
    بیدار می شدم و اصلا خوابم نمی بُرد.
    ولی روزایی که درسای سنگینی داشتم خیلی دلم می خواست بخوام.
    الان که تدریس از طریق فضای مجازیه یه حاضری می زنم و به بقیه کارام می رسم.
    خصوصا که امسال واسه کنکور
    برنامه ای ندارم:)
    میرم بقیه پست ها رو بخونم.
    شاد باشی

    1. سلام آلا جان
      من عالی.
      تو خوبی؟
      چه خوب که از تجربۀ خودت گفتی.

  8. اول کتاب باشگاه ۵ صبحی‌ها و بعد کتاب صبح جادویی آقای هال الرود مرا از اهمال کاری و سال‌ها دیر بیدار شدن صبحگاهی نجات دادند.

  9. شکستن اهداف به برنامه های خرد جهت جلوگیری و غلبه بر کمال گرایی راهکار بسیار خوبیست که یادگیری آن را مدیون آموزش های بسیار مفید و کاربردی شما هستیم استاد عزیز. موفق باشید همواره!

    1. معصومه خانم ارجمند
      کوشش و خلاقیت شما همیشه برام تحسین‌برانگیزه.
      امیدوارم شاد و سلامت و سرافراز باشید.

  10. با نوشتن دوست شو، با او وقت بگزران، رمز و راز نوشتن را با نوشتن کشف کن، هر روز بنویس و هیچگاه دست از نوشتن برندار، اینگونه نوشتن را اهلی کن و آگاه باش که نسبت به چیزی که اهلی کرده ای مسئولی ، مسئولی که هر روز بنویسی، هر روز رازهای جدیدی در نوشتن کشف کنی آنگاه معنایی در نوشتن برای تو خلق میشود که آن را از سایر کارها متمایز میکند و تو عاشق نوشتن میشوی و نوشتن نیز عاشق تو میشود. (بعد از خواندن کتاب شازده کوچولو فهمیدم که باید نوشتن را اهلی کنم)

    1. درود شیوا جان
      چقدر زیبا نوشتید. برام الهام‌بخش بود.
      شاد باشید و برقرار.

  11. دقیقا.
    مثل اینه که ادم موقع خواب بگه فردا تا ساعت یازده میخوابم! بعد حس تنبل بودن بهش دست میده میگه نه هفت پا میشم. ولی اگه بگه وقتی بیدار شدم یه کوچولو دیگه میخوابم یا همین جوری با چشم باز دراز میکشم شاید تا عصر اون روزم بتونه چرت بزنه و به ایده هاش واسه نوشتن داستان و کتاب فکر کنه. یا درباره جلد کتاب و جشن امضا و اینکه پیشنهاد کدوم ناشرو قبول کنه کدومو رد کنه و این جور چیزا که دوس داره تصمیم بگیره.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *