آیا ثروتمند شدن راحت است؟

آیا ثروتمند شدن راحت است؟

هر واژه یک ثروت است و سانسور هر واژه، یک فاجعه، یک گام به سوی فقر و توحش. انسان بدون داشتن واژه، برابر است با انسان پیش از دورۀ کهنه سنگی که هنوز ارتباط کلامی را نشناخته بود. انسان هر چه بیشتر واژه داشته باشد، متمدن‌تر است. تمدن، چیزی جز  انباشت واژه‌ها نیست.

-منصور کوشان

 

اگر واژه‌ها ثروتند، پس چه بهتر که برای اندوختن آن‌ها بکوشیم و در خرج کردن هم اقتصاد کلام را رعایت کنیم.

با ثروت پنداشتن واژه‌ها، آیا می‌توانیم به بخشیدن واژه‌ها فکر کنیم؟

اما چگونه می‌توانیم واژه‌ها را ببخشیم؟

 

به گمان من هر نویسنده‌ای بخشندۀ واژه‌هاست. علاوه بر نویسنده‌هایی که دستی در واژه‌پروری دارند، هر نویسنده‌ای واژه‌های خام را می‌گیرد و با بهره‌ور کردن آن‌ها ما و خودش را ثروتمندتر می‌کند.

نویسنده‌ای که واژه‌ها را ثروت بداند، نمی‌تواند بد بنویسد.

 

جو ویتالی می‌گوید از هر جنسی که ببخشید، بیشتر از همان جنس دریافت می‌کنید مثلاً اگر بیشتر پول ببخشی، بیشتر پول دریافت می‌کنی.

و نویسنده با بخشش کلمات، کلمات بیشتری دریافت می‌کند.

بخوانیم و بنویسیم؛ و ثروتمندتر شویم.

تو با ثروت، برای رشد و گسترش ثروت می‌نویسی و دم به دم ثروتمندتر می‌شوی.

 

با اکتفا به بیان شفاهی ، فقط خام فروشی می‌کنیم، مثل نفت را که خام می‌فروشیم و بعداً آن را در قالب  محصولات پتروشیمی به خودمان می‌فروشند.

نوشتن، فرآیند پختن کلمات است.

اینجاست که نقش فرهنگ مکتوب به عنوان یکی از پایه‌های سازندۀ جوامع توسعه یافته آشکار می‌شود.

سرزمینی که ادبیاتی غنی و خوانندگان پیگیر دارد، هردم بر ثروتش افزوده می‌شود و جوامع دور افتاده از ادبیات، لحظه به لحظه فقیرتر.

ما فقط نفت زیر پایمان را خام‌فروشی نمی‌کنیم. ما با شعار و دروغ و نیرنگ و ناآگاهی؛ دیری‌ست که ثروت‌سوزی می‌کنیم.

به تعبیر ماریو بارگاس یوسا، جامعۀ دورافتاده از ادبیات مسیری جز توحش ندارد.

پس لزوماً،کارآفرینی که نیِ کلفت را توی بستیِ شل می‌کند و برند می‌سازد، ثروت‌آفرین نیست. ثروت باقی‌مانده از پیشینیان هم فقط الماس و کوه نور غارت شده نیست.

یک قیاس:

 

دایناسورها و نفت

شاعران و واژه

 

با ثروت باقی‌مانده از نعش دایناسورها که معلوم است چه کرده‌ایم، اما با ثروت باقی‌ مانده از حافظ و سعدی و خیام و مولانا، چه می‌کنیم؟

 

 فکر می‌کنم بعد از مطالعۀ این پست، خواندن لینک زیر هم برای شما سودمند باشد:

هنوز هم دربارۀ شاعر شدن این فکرهای مرگبار را داری؟

کلاس نویسندگی

 شاهین کلانتری در تلگرام | اینستاگرام | توییتر | ویرگول | لینکدین

18 پاسخ

  1. واااای استاد کلانتری. متن دیوانه کننده است. گزینش و ترکیب واژه ها آدم را تا مغز استخوان سرمست می کند. راستش تا وسط متن خوندم طاقت نیاوردم.
    راستی سلام

  2. ثروت از دید کلی معنا بخشی به کلمات می تواند باشد جان بخشی به واژه های مرده.
    ثروت مشاهده و تجلیلی از داشته هاست نه صرفا فقط انباشت ها و ثروتمند تر کسی هست که از داشته ها به جا و درست و دقیق استفاده می کند ثروت روح دارد و اگر از روح ببخشی هیچ گاه تمام شدنی نیست.

    1. درود به رضا فاطمی عزیز
      چقدر زیبا و دقیق نوشتید.
      خیلی دوست دارم بیشتر از شما بخونم.

  3. عجب پستی و عجب متنی. نی کلفت و بستنی شل هم بیان جالبی بود خیلی خوشم آمد.
    راستش از صبح با کمی وقفه مشغول نوشتن هستم، کمی انرژی ام ته کشید گفتم به سایت شما سر بزنم بلکه دوباره شارژ شوم و همینطور هم شد! پاینده باشید!

    1. سلام شیرین عزیز و نازنین
      چقدر خوب که این سایت مثل نوشابۀ انرژی زای نویسنده هاست.
      با قدرت به نوشتن ادامه بده که نوشتن همیشه معجزه میکنه.

  4. توانگری بی‌شک توانِ خوب زیستن است، خوب گفتن، خوب نوشتن، خوب شنیدن، دوستان خوب داشتن و صد البته غنی بودن در تمام جنبه‌های وجود است.

    هنرمندان و نویسندگان آفریده شدند، تا با نگاهِ متفاوت خود، دنیا را هر چه زیباتر و شکوهمندتر به تصویر بکشند.

    دنیای دودگرفته‌ی مضطربی که در پستوی روزمرگی‌ها چال شده، باید با دستان ظریف و افکارِ همه فن حریفی بازپروری و بازسازی شود. دنیایی که شادی، لبخند، زیبایی و عشق را در عوض ِِ لایه ‌‌‌‌‌‌های سطحی و بی‌ارزش به تصویر بکشد.

    نویسنده و هنرمند آفریده شده تا بارها و بارها عظمت هستی و آفرینش را به یاد ِِ مردم عادی بیاندازد.

    شاید نویسنده و هنرمند بودن ساده نباشد اما مگر چیزهای خوب ساده به دست می‌آیند؟

    قطعا تاریخ پژواکِ هزارباره‌ی افرادی است، که زیستن را به معنای واقعی منعکس می‌کنند.

    پس چرا ما تاریخ‌ساز نباشیم؟

  5. درود بر شاهین عزيز و «همیشه نویس»!
    چنین مضمونی شبیه به حرف تو و داشتن چنین ثروتی چند روز پیش در ذهنم می چرخید و مطلبي هم در موردش نوشتم. اینکه من گوشه و کنارهاي دنیا رو با چه چیز و چه کسانی می شناسم. این متر و میزان برای هر کسی بسته به علايقش متفاوته اما دیدم خیلی کسان هستند که گاهی یک تنه اسم یک کشور و فرهنگ رو به دوش ميکشن و از قرار معلوم یا نویسنده اند یا ربطی به فرهنگ و علم دارند! مثلا دیدم فرانسه با ویکتور هوگو یا ژول ورن، کامو،سلين، روسو، الکساندر دوما یا سارتر خیلی بهتر به دنيا معرفی میشه تا هر کس و هر چيز دیگه.
    یا خود من روسیه رو با داستايوسکي،تولستوی، تورگنيف ،آنا آخماتوآ ، … حتا مندليف(شیمی دان بزرگ روس) و کارهای این بزرگان بهتر و بیشتر یادم می آد تا گردن کلفت ها و سیاست بازهايي مثل پوتین یا استالين یا لنين و…نمی گم دسته دوم کاری نکردن، ولی به نظرم اون آدم های به ظاهر بی قدرت ولی در باطن به شدت تاثیر گذار نویسنده و دود چراغ خورده، بیشتر ،عمیق تر و بهتر روسیه رو تو دنیا معروف و معرفی کردن…به قول معروف یه ذره هم اگه کشورشون آبرویی داره از این بزرگانه!

    1. توحید عزیز
      من همیشه کامنت‌ها رو بخشی از پست‌ها میدونم و به نظرم یه کامنت خوب نه تنها پست‌ها را کامل‌تر میکنه، گاهی حتی از خود پست‌ها هم بهتر میشه. چه خوب که تو با ذوق و تامل به پست‌ها چیزی اضافه می‌کنی.
      با حرفت موافقم، و افسوس که بعضی جوامع، پوتین و استالین‌هاشون روز به روز بیشتر از چخوف و تولستوی‌هاشون میشه!

  6. وقتی با نی کلفت میشه پول ساخت ، با قلم هم میشه پول ساخت . فقط مسیرشون بر عکسه … محتوا از نی رو به بالا میاد و محو میشه ولی از قلم رو به پایین میاد و محو میکنه .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *