متن زیر بخشی از گفتگوی درونی من با خودم است:
من میترسم، میترسم از اینکه تمام دردها و لذتها و امیدها و بیمهایمان خلاصه شود توی اینستاگرام و تلگرام و این قبیل کشندههای وقت و حوصله.
بهجای اینکه بنشینی و از جهانسومی بودن ناله کنی، فراخ بودنت را چاره کن و به تنبلی و کمکاری شرقی (!) خودت افتخار نکن.
رشد و توسعۀ فردی فرمول و تکنیک عجیبوغریبی ندارد.
در این رخوت و سستی که ماییم، اگر کمی همت کنی و مسیر گله را نروی، پا به جادهای میگذاری که کمتر پا خورده و رو به رضایت و موفقیت است.
بگذار وقت تلف کردن توی تلگرام و اینستاگرام گریزگاه پیرترین و خستهترین و شکستهترین ذهنها باشد. ذهن تو نباید زیرزمینی تاریک و نمناک باشد.
از اینترنت با این همه وسعت و قدرت برای تکرار نالههای بوی نا گرفتۀ توی تاکسی استفاده نکن.
ذوق و ظرافت داشته باش و آدمی باش که میخواهد بداند تا بتواند.
2 پاسخ
سلام شاهین عزیز
از گفتگوی درونیت و شیوایی و زیبایی قلمت هم لذت بردم و هم ازرده خاطر . واقعیت بسیار تلخ و ناگوار جامعه امروزی .
رقابت بی پایان برای بدست اوردن لایک بیشتر ، عطش سیری ناپذیر برای توجه بیشتر ، عدم برقراری و تعامل فردی ، افسردگی ، بی خوابی ، سستی و رخوت ، نابودی خلاقیت ، افشا شدن حریم خصوصی و … دستاورد استفاده ناصحیح از فن اوری و تکنولوژی است که گریبانگیر جامعه ماست.
می نگرم به روزی که ذهن ادمی زباله دانی شود از افکار پوچ و بیهوده که سنگینی ان سبب مختل در اگاهی شود . افسوس.
مژگان جان
کامنت های تو همیشه خواندنی هستند.