بخشهای قبلی پروژۀ ۱۰ جمله را اینجا بخوانید.
۱
فقط رسانههایی ارزش دنبال کردن دارند که تو را به آدمها، کتابها و سایتهای بهتر وصل میکنند.
۲
یک راه برای شناسایی ابلهترین آدمها: افرادی که بهترین بهانهها را برای نخواندن کتاب میآورند.
۳
همۀ ما در حال خراب کردن زندگی خودمان هستیم، هیچ گریزی هم نیست، فقط طی مراحل تخریب بهتر است به همسایهها آسیب چندانی نزنیم، سروصدای زیادی راه نیندازیم و امیدی هم به ساخت مجدد بنا نداشته باشیم.
۴
مثبتاندیش بودن چالش دشواری است که هر آدمی حوصله و توان وارد شدن به آن را ندارد. (+)
۵
هر وقت متوجه شدی هیچ روش معینی برای خوب زندگی کردن وجود ندارد، روش شخصی خودت برای خوب زندگی کردن را بهراحتی پیدا میکنی.
۶
تو یکسری تکنیک و ترفند و نقلقول بلدی که یک گوشه ذهنت حبس کردهای و به هیچکسی هم نمیگویی، فکر میکنی آن ایدهها کلید نهایی رشد و موفقیت هستند و باید همیشه پیش چشمت باشند؛ اما خساست، خجالت یا هر چیزی دیگری مانع نشر ایدههایت میشوند. اگر میخواهی محتوای ارزشمندی منتشر کنی که موجب درگیری ذهنی مخاطب شود، دقیقاً باید همین ایدههای مخفی را رو کنی.
۷
بسیاری از بهترین ایدهها در نگاه اول چنگی به دل نمیزنند.
۸
«من اگر نیاز داشته باشم، در راه تأمین خانوادهام دستفروشی هم میکنم.»
این جمله دیگر باعث افتخار نیست، عقل داشته باش، یاد بگیر و کسبوکار منحصربهفرد خودت را توی اینترنت هوا کن.
۹
چرا فکر میکنی برای نوشتن متنهای جدی باید تلخ باشی و غر بزنی؟
۱۰
چَت کردن زمینبازیِ خوبی برای تمرین نویسندگی خلاق است. به شرطی اینکه در پاسخ هر پیام فسفر بیشتری بسوزانی!
#چالش_۱۰جمله
بعد از خواندن این مطلب چهکار کنم؟
میتوانید «لذت نوشتن جملات کوتاه» را بخوانید.
9 پاسخ
شماره 9 رو خیلی دوست داشتم. همچنین مختصر گویی و اوردن اصل کلام رو چندین خط به بهترین شکل مینویسین. قلمتون مانا
اهمیت مورد ۱۰ را حس نکرده بودم تا این که در سال گذشته تلاش کردم کمی وقت بیشتری برای نحوه پاسخ دادنم به مخاطب در چت صرف کنم.
ابتدا جوابی که اول به ذهنم می رسید سریع تایپ می کردم و بعد آن با خودم فکر می کردم اگر بخواهم همین متن را به نحوی ادبی تر یا حتی کمی خلاقانه تر بنویسم، چگونه می نوشتم و دوباره بعضی بخش های متن را بازنویسی می کردم.
علاوه بر این که این کار سبب لطیف تر شدن نوشته ها و عمق مفهوم در چت ها میشد، باعث میشد مخاطبم هم در هر سطحی از درک ادبی باشد تلاش خود را برای بهتر نوشتن و وقت گذاشتن روی نوشته هایش کند.
مطمئن باشید فقط چند ثانیه اضافه تر برای نوشتن یک پیام علاوه بر تمرین نویسندگی می تواند تاثیر زیادی بر عمق روابط شما با دیگران داشته باشد.
درود مهسا جان
چقدر خوب که تو انقدر خوش ذوقی.
سعی کن یه وبلاگ هم برای خودت راه بندازی.
سلام …ببخشید ازتون راهنمایی می خواستم …من سه ساله نویسندگی رو شروع کردم …ولی تا حالا هیچ کدوم از نوشته هامو پخش نکردم …ولی به تازگی توی یکی از سایت های رمان نویسی، ثبت نام کردم و دارم یه رمان جدیدم رو می نویسم ..اما مشکلم اینکه فکر می کنم قلم جذابی ندارم …و یا دوستان از من بهتر می نویسند……و یه جورایی به خودم اعتماد ندارم …..نمی دونم باید چی کار کنم ..شاید واقعا بدرد این کار نمی خورم،….
ممنونم …..یا حق…
سلام ریحانا جان
اول از همه بهت پیشنهاد میکنم که از این سایت دور نشی و بقیه مطالب رو هم بخونی. فکر میکنم بهت کمک کنن.
دوم اینکه اصلاً به این موضوع فکر نکن. دوست دارم یک جمله از سامرست موآم رو بهت هدیه بدم:
اگر صد داستان بنویسید، حتماً یک نویسنده هستید، چون هیچکس نمیتواند صد داستان ضعیف بنویسد.
بنویس.
برای من هم حتماً بیشتر بنویس.
نکات مهمی ایست ممنون
روزی روزگاری صفحات برایم اهمیت داشتند، مدتی بعد پاراگرافها و حالا جملات!
قدم بعدی هم توجه به کلمات است.
فکر میکنم خیلی زیاد خواندهام ولی خیلی کم تدبر کردهام
من این جملات را خواندم، فکر کردم و به سوال افتادم
ممنون
درود به یکی از خوش ذوق ترین رفقای عزیزم
کامنت هم که مینویسی مثل همۀ نوشته هات خوب و زیبا مینویسی.
بیشتر بنویس برام.
وقتی چشم ذهن آدم را خاک غربت گرفت هیچ گرده گل بر خواسته از تفکری زیبا، جرات راه پیدا کردن از وسط اون ذرات خاک و نداره.
وقتی ذهنت خودش و شاهراه اتوبان اندیشه می بینه دیگه هیچ ندای کلمه دلنشینی جرات نقش بستن بر صفحه سفید رویای دلت و پیدا نمی کنه
وقتی گذاشتی قفل صندوقچه حرفهای دلتو آب زنگار ترس پر کنه هیچ کلمه ای جرات قدم زدن حتی در پیاده رو ذهنت و نداره