«عبارت» یعنی مجموع الفاظ و کلمات بدون فعل. مثل «سایت مهارتهای نویسندگی»
تصمیم گرفتهام از این به بعد در کارگاه کلمات بهجای کلمات مجرد، عبارات بکر و تازهای که به چشمم میخورند را منتشر کنم.
عبارتها راه میدهند به فکر و خلاقیت بیشتر و لذت جملهسازی را بیشتر میکنند.
شما میتوانید طبق روال سابق، علاوه بر جملهساز، کلمات و عبارتی که دوست دارید برای نشر در کارگاه کلمات پیشنهاد بدهید.
پیشنیاز مطالعه این پست: چرا باید فارسی یادبگیریم؟
کارگاه کلمات 12
جرئت یک گام فراتر رفتن:
باید جرئت یک گام فراتر رفتن را داشته باشیم و کاری که دوست داریم آغاز کنیم.
وسوسهای پیگیر:
نوشتن برای من به وسوسهای پیگیر تبدیلشده است.
روح جویندگی و پژوهندگی خستگیناپذیر:
موفقیت در انتظار روحهای جوینده و پژوهندهای است که علیرغم تمام ناملایمات به شکل خستگیناپذیر به مسیر خودشان ادامه میدهند.
آشفتگی ذهنی و زبانی:
آدمهایی که کتاب نمیخوانند از آشفتگی ذهنی و زبانی رنج میبرند.
ذهنهای جوان و جوینده:
خوشحالم که مخاطبان وبلاگم را ذهنهای جوان و جوینده تشکیل میدهند.
10 پاسخ
سفارش می کنم که درست نویسی فارسی را بیاموزید!
جمله زیر از شماست: «باید جرئت یک گام فراتر رفتن را داشته باشیم و کاری که دوست داریم آغاز کنیم».
درست جمله بالا چنین است: … و کاری را آغاز کنیم که دوست داریم.
وات پیوندی «که» دو جمله را به یک-دیگر پیوند میدهد. هر گاه خواستید از وات پیوندی «که» بهره ببرید بیگمان درنگ کنید و به یاد بیاورید که کدام دو-جملهای را میخواهید به یک-دیگر پیوند دهید.
سپاس
موفقیت سهم آنانیست که جرئت یک گام فرا رفتن را دارا باشند. افراد موفق در هر سنی با ذهن های جوان و جوینده برای کشف راز های هستی ، وسوسه ای پیگیر دارند . آن ها با برنامه ای منظم و التزام آور در ترتیب دادن به هر آشفتگی ذهنی و زبانی در تلاشند . به راستی روح جویندگی و پژوهندگی خستگی ناپذیرشان تایید کننده این ضرب المثل معروف است که خواستن توانستن است . انسان های موفق یکی از آن عواملی هستند که مرا ترغیب به حرکت می کنند. یک نمونه اش نویسندگی است. حقیقتا با دیدن این وبلاگ و خواندن نوشته های آقای کلانتری برای نوشتن ترغیب شدم، ایشان انسان موفقی در زمینه نوشتن است .
آشفتگی ذهنی و زبانی را با نوشتن و خلوت کردن با خود التیام داد. دوباره ذهن جوان و جوینده اش را به صورت متمرکز بکار گرفت و با وسوسه ای پیگیر کلمات و جملات را به بند کشید. او به داشتن روح جویندگی و پژوهندگی خستگی ناپذیر شهره عام و خاص بود. به هر حال وجه تمایز او در عمل به دانسته هایش و بکارگیری دانش، با جسارت و جرئت یک گام فراتر رفتن نسبت به اطرافیانش نمایان بود.
جرئت یک گام فراتر رفتن: گاهی بعضی موفقیتها، هرچند کوچک، به انسان جرئت یک گام فراتر رفتن می دهند.
وسوسهای پیگیر: نه! انگار نمی شودکه نمی شود. آتشِ عشقِ نوشتن چنان در دلم شعله ور است که نمی توانم به همین راحتی ها فراموشش کنم. حتی ساعتها سر و کله زدن در اداره و پشت میزنشینی هم نمی تواند این وسوسهی پیگیر را از سرم بیرون کنم.
روح جویندگی و پژوهندگی خستگیناپذیر: در یکی از پست های شاهین خواندم که برای موفقیت باید به یادگیری معتاد شوید. من معتقدم داشتن روح جویندگی و پژوهندگیِ خستگیناپذیر از مهمترین ملزومات موفقیت و تمایز است.
آشفتگی ذهنی و زبانی: پس از ممارست ورزیدن در امرِ نوشتن صفحات صبحگاهی، حس می کنم آشفتگی ذهنی و زبانی ام کمتر شده است.
ذهنهای جوان و جوینده: پویایی و نشاط از ویژگی های بارز و ارزنده ی ذهنهای جوان و جوینده است.
عالی نوشتی سمانه جان
جرئت یک گام فراتر رفتن: گاهی در مسیر موفقیت جرئت یک گام فراتر رفتن می تواند تاثیری شگرفی داشته باشد.
وسوسه ای پیگیر: همین وسوسه پیگیر تسلط کلامیست که خانم نقش ِ اول را بعد از قریب بیست و چهارساعت بی خوابی به پای پست کارگاه کلمات کشانده است.
آشفتگی ذهنی و زبانی: استرس می تواند عاملی موثر در آشفتگی ذهنی و زبانی ارائه دهنده باشد.
عبارت پیشنهادی: دلگرمی های اغواگرانه
دلگرمی های اغواگرانه آفت رشد و پیشرفت فردی است.
پریسا دومی عالی بود.
سلام!
آشفتگی ذهنی و زبانی نسل جدید، جرئت یک گام فراتر رفتن را از آنان سلب کرده است؛ طوری که گوهر جویندگی و پژوهندگی خستگیناپذیر را از ایشان به یغما برده است. بازپس گیری این گوهر، در گرو وسوسه ای پیگیر است؛ وسوسه ای که هرگز به جان کسی نخواهد افتاد، مگر ذهنهای جوان و جوینده.
سلام
از شما ممنونم که می نویسید، سخاوتمندانه، عالی و کاربردی . اینجا حال و هوایی مملو از امید و حرکت و طعمی فوق العاده از انجیر خیس خورده دارد.
مدتی پیش، ازمتمم و روزنوشته ها به این فضا وارد شدم و از وقتی که جناب شعبانعلی در روزنوشته ها فاز جدیدی از معرفی نوشته های دوستان متممی را شروع کردند که از ایشان بسیار متشکرم، با وسوسه ای پیگیر هر روز به اینجا سر می زنم و می خوانم و لذت می برم ولی حیف که اهل عمل نیستم و در تلاشم برای یک گام فراتر رفتن و عبور از یک خواننده صرف بودن .
زمانی که راهنمایی بودم دبیر هنری داشتیم که می گفت خاطرات روزانه تان را بنویسید و من به سختی شب آخر می می نشستم و به هفت روز هفته فکر می کردم و اتفاقات هر روز را می نوشتم که چقدر هم جملات تکراری داشت و هنوز آن دفتر را دارم و البته همان دبیرمان می گفت که هرکس ذوقی در نوشتن متن ادبی یا شعر دارد بنویسد و در کلاس بخواند که این را خیلی دوست داشتم و گاهی قلم بر تن کاغذ می کشیدم و برای خودم شعری می نوشتم و با هیجان می خواندم . کلاسی بود در تلاقی عشق و نفرت . و البته از آن معلم عزیز سپاسگزارم که ما را تشویق به نوشتن می کرد و این تبی هست که از کودکی گاهی به جانم می نشیند و دمی نمی کشد که رخت بر می بندد.
بگذریم و امروز پست زیبای ” خدایا مرا به عمل وادار” را خواندم و بالاخره اولین کامنتم را به دکمه های کیبورد سپردم.
با انرژی بنویسید و بنویسید
روزگارتان مهنا
سلام تسنیم جان
از خوندن کامنت زیبا و هنرمندانۀ شما بی نهایت خوشحال شدم.
از لطف و محبتت سپاسگزارم.
برات بهترین و زیباترین لحظه ها رو آرزو میکنم.
امیدوارم بیشتر و بیشتر بنویسی.