پس گرفتن یک واژه

واژه موفقیت، در ایران، مثل واژگان عدالت و آزادی که سیاستمداران تداعی‌های ناامیدکننده و سخیفی برای‌آن‌ها ساخته‌اند توسط عدۀ دیگری به تاراج رفته و برای بسیاری از ما موفقیت، بیشتر تداعی‌گر کراوات قرمز و پورشۀ اجاره‌ای و سمینارهای بازاری و قصارهای انگیزشی است.

اما آیا می‌توان یک واژه و مفهوم را به خاطر دستمالی شدن توسط دیگران کنار گذاشت و به جایگزینی برای آن‌ها اندیشید؟ یا نه، می‌توان با افزایش دامنۀ مفهوم‌پردازی و تولید فکر و محتوا برای بازپس گرفتن کلمات ارزشمند کوشید؟ من راه دوم را بر می‌گزینم. حداقل در حد توان اندک خودم دوست دارم از موفقیت بنویسم؛ واژه‌ای که از نخستین سال‌های نوجوانی محرک من برای عمل و راه‌یافتن به عرصه‌های تازه بوده است.

تلاش برای موفقیت و سخن گفتن از موفقیت خجالت ندارد. نابسمانی اوضاع نه تنها به این معنا نیست که مجال موفقیت نیست بلکه در چنین شرایطی اهمیت موفقیت دو چندان می‌شود. می‌توانیم تشنۀ موفقیت‌ باشیم و برای بیرون زدن از باتلاق روزمرگی و بحران‌های اجتماعی چشم به موفقیت‌های بیشتر بدوزیم.

صاحب این کیورد نه ناله کردن و غر زدن را خوش می‌دارد و نه هجوپرداختن و جوک ساختن دربارۀ وقایع و حوادث روز را؛ که در عمل ثابت شده هر دو به یک اندازه بی‌اثر و مخرب‌اند.

آناتول فرانس زمانی گفته بود:

اگر همان‌طور که در غم‌هایمان اغراق می‌کنیم شادی‌هایمان را نیز بزرگ می‌کردیم مشکلات ما اهمیت‌شان را از دست می‌دادند.

و حالا شاید زمان آن باشد که بیش‌ از شکست‌ها موفقیت‌هایمان را بزرگ‌تر ببینم و برای توسعۀ آن‌ها بکوشیم.

دوست دارم نویسندۀ موفقیت باشم و بر این باروم که رضایت نیز از رهگذر موفقیت حاصل می‌شود.

اما نوشتن از موفقیت به این معنا نیست که در بوق قانون جذب بدمیم یا به همه توصیه کنیم پنج صبح از خواب بیدار شوند و دو لیوان آب بخورند. غالباً فرمول‌سازی برای موفقیت مذموم و ناپسند است. هر کسی باید کتاب موفقیت خودش را بنویسد.

اگر شما هم به موفقیت می اندیشید بیاید همراه هم باشیم و از موفقیت و برای موفقیت بنویسیم.

 

 برای مطالعۀ بیشتر:
مدرسه نویسندگی | نقشه راه نویسندگی | تولید محتوا | کپی رایتینگ | معرفی کتابشعر | ویرایش و ویراستاری |

12 پاسخ

  1. این تیتر (پس گرفتن یک واژه )بسیار چشمگیر است وعجیب کنجکاوی انسان را تحریک می کند .فوری کلیک کردم چه جالب مفهوم پردازی شده است وازخواندنش لذت بردم وبیشتر از آن تحلیل شما وجمله حکیمانه آناتول فرانس، که این روزها شنیدنش بسیار گره گشاست .
    لازم است شما را بخاطر این دیدگاه( وحالا شاید زمان آن باشد که بیش از شکست ها موفقیت هایمان را بزرگتر ببینیم وبرای توسعه آنها بکوشیم )ونشر این سخنان ستود .

    1. مریم خانم عزیز
      شما با کامنت‌های زیباتون مطالب قبلی این سایت رو زیبا می‌کنید.

  2. سلام شاهین جان
    یاد جمله‌ای افتادم که محمدرضا شعبانعلی توی کارتی در سمینار مذاکره هدیه داد. جمله این بود:
    حتی در بیابان خشک هم قلمی که از باران می‌نویسد، مقدس‌تر از قلمی است که سراب را تصویر می‌کند.
    اینکه از موفقیت، رشد و توسعه حرف بزنیم، باعث میشه به جای اینکه تقصیر رو گردن شرایط بندازیم، مسئولیت خودمون رو به عهده بگیریم و یه قدمی برداریم.

    1. سلام عادله جان
      مرسی که این جملۀ زیبا و الهام‌بخش رو اینجا نوشتی. من واقعاً این جمله رو دوست دارم و یادآوریش برام لازم بود.
      راستی با قدرت به کار وبلاگت ادامه بده. تا الان خیلی خوب پیش اومدی.

  3. با وجود این پنج صبح بیدار شدن و دو لیوان آب نوشیدن واقعا کارای تاثیرگزاری هستند در رسیدن به موفقیت همینطور تقویت فن بیان و سخنرانی😉

  4. وقتی از موفقیت حرف می زنیم واقعا از چی حرف می زنیم؟ وقتی بهش فکر می کنیم واقعا به چی فکر می کنیم؟
    این جملات رو خیلی دوست داشتم: غالباً فرمول‌سازی برای موفقیت مذموم و ناپسند است. هر کسی باید کتاب موفقیت خودش را بنویسد.
    الان دارم به این فکر می کنم اگه هر کدوم از ما فرمول مخصوص خودمون رو پیدا کنیم و کتاب موفقیت خودمون رو بنویسم، آیا این کتاب قابل هدیه کردن به دیگران هست؟

    1. درود سمیرا جان
      چرا که نه.
      بخشی از بهترین‌ کتاب‌هایی که می‌خونیم، همین کتاب‌ها هستن. کتاب‌هایی که نویسنده با باور قلبی و نهایت سخاوت نوشته.

  5. سلام بر رفیقم شاهین عزیز.
    از شهریار مندني پور که یکی از نویسندگان همیشه در ذهن من است حرفی شنیده ام درباره واژه ها و فسادشان. او حرفی به این مضمون گفته که حکومت ها و نظام های مسلط با مبتذل و روسپی کردن کلام و واژه ها، ذهن و فکر را هم معتاد و مجبور به این زبان دستمالی شده می کنند. و دیگر نمی شود با این زبان، درست فکر کرد.
    به نظرم این اتفاق برای بسیاری از واژه ها افتاده و می افتد. و این تلاش هم که واژه های زخمی و مریض را درمان کنیم و به معنی ذاتی خودشان برگردانیم حال ذهنمان را بهتر می کند.
    در مورد واژه ی موفقیت هم وقتی به ریشه کلمه که از وفق و وفاق می آید دقت کنیم به همان واژه های زیبا و ساده ی همراهی و همدلی و یاری و سازگاری می رسیم و شاید معنی این واژه همين سازگاری ما و زندگی در مسیری باشد که حالمان و کارمان را بهتر کند. و البته هیچ نشانی از آن کروات ها و پوشه های هفت و هفتاد رنگ هم در آن نیست!
    و آخر اینکه ، باز کلامت را ارجاع می دهم به حرف جالب ابراهیم گلستان(به قول یک اهل قلم که به او گفته: ذهن زیبا) درباره موفقیت . اصل حرف او را در دسترس ندارم تا نقل کنم اما با این مضمون در مصاحبه ایی گفته: شکل بیرونی موفقیت همیشه بهشت برين و ثروت و شوکت نیست و شکست هم لزوما به سیاهچال ختم نمی شود.

    1. درود بر توحید عزیز
      چه قدر زیبا و خوب نوشتی.
      من هم شهریار مندنی‌پور رو خیلی دوست دارم. و خوشحال شدم که ازش اسم بردی.

  6. موفقیت یعنی کوشش به قدر وسع بدون توجه به نتیجه.

    ولی در مورد بزرگ نمائی مشکلات مطلبی نوشتم که بزودی منتشرش می کنم. بعضی از ما با اینکار می خواهیم جلب توجه کنیم اصلا گویا از مشکلات گفتن کلاس دارد و اینکه یک نفر این روزها بدون هیچ دلیلی بگوید حالم خوب است غیر طبیعی است. در مورد قانون جذب هم با عنوان “نیروی جذب از واقعیت تا خیال پردازی” یادداشت کوتاهی در وبلاگم هست. یک سوالی که جواب آن برایم هنوز مشخص نیست اینه که کسایی که درباره قانون جذب اینگونه اغراق می کنند صرفا از این راه چه موفقیتی به دست آورده اند. کارآفرینی کردند (کاری غیر از فروش بسته های آموزشی مربوط به قانون جذب) روابط بهتری در زندگی شخصی شان تجربه کرده یا زندگی بهتری غیر از خیال پردازی به مردم هدیه کرده اند. یادمان باشد هر کس زندگی خودش را دارد و نسخه واحدی برای همه نمی توان پیچید حالا هر کس اومده یه سایت زده و بسته “موفقیت” میفروشه!

    1. درود به عصمت عزیز و خوش ذوق
      منتظر مطلبت هستم و حتما میخونمش.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *