در این پادکست با معین پایدار، یکی از دوستان نویسنده و بسیار خوشذوقم گفتوگو کردهام. معین دانشجوی رشتۀ واژهگزینی از فرهنگستان زبان و ادب فارسی است و به عنوان ویراستار با ناشران و نشریات گوناگون همکاری میکند.
بشنوید:
در این پادکست میشنوید:
سابقهی تجربی و تحصیلی معین پایدار
لزوم استفاده از دانستههای زبانی در نوشتن
اهمیت واژهآگاهی در نوشتن
اضافهگویی و گزافهگویی در نوشتن
دلنوشته، فرصتها و تهدیدها
اهمیت و ضرورت نوشتههای غیرِداستانی
قواعد پاراگرافنویسی
نقش هدف و مخاطب در تنظیم پاراگراف
تسلط کلامی و آثار کهن
نسبت ادبیت و بلاغت
کاراترین تمرین واژهآگاهی و واژهسازی برای همه
چرا واژه اینقدر در نوشته مهم است؟
شباهت واژه و کالا: صِرف کیفیت واژه را مقبول و شایع نمیکند.
آداب و عادات کتابخوانی به پیشنهاد معین پایدار
مُهرواژههای نویسندهها
چند کتاب جالب به پیشنهاد معین پایدار
گزینگویههای گفتوگو:
از طرفی دلنوشته خوب است چون قالب خاصی ندارد و دست نویسنده را باز میگذارد. از طرف دیگر نوشتنِ صرفاً دلنوشته استدلال منطقی را از نویسنده میگیرد و ذهنش را احساسزده میکند؛ چون ذات دلنوشته احساس صِرف است و نویسنده مجبور میشود بهجا ونابهجا احساس بهخرج بدهد.
ادبیت لزوماً بلاغت نمیآورد. بعضی وقتها ادبیت برای نوشته بلاغتزا که نیست هیچ، بلاغتزدا هم هست.
نوشتهی خوب مخاطبدار و اثرگذار است.
کاراترین تمرینِ واژهسازی قیاس است: قیاس از نظر آوایی، قیاس از نگاه معنایی، قیاس از حیث واژگانی، قیاس از دید ساختاری.
بهقول ضیاء موحد، ترغیب در نوشته در اولویت است، یعنی نوشته در درجهی اول باید مخاطب را جلب کند و با خود نگه دارد.
واژه مثل کالاست و جامعه مثل بازار. هرکسی میتواند واژهاش را ارائه بدهد؛ ولی اول باید کالایش را خوب توزیع کند و بعد مشتری را به خرید متقاعد کند. درست مثل بازار، موفقیت واژه هم صرفاً بهخاطر کیفیت آن نیست و عوامل زیادی در پذیرفتهشدن و شایعشدن آن نقش دارند.
لینک یادداشتی که در پادکست به آن اشاره شده است: آلمان نازی را چه درهمشکست؟
از میان نوشتههای معین پایدار:
نثر مُلمّع قاجاری
🚍 وصولِ اینجانب، مِن بعدِ طیِ الطریقِ الطویل و المواقفِ المتعدده، فی المسیرِ المذکور، با وسیلتی مصنوعه، که اهلِ الفنِ و الصناعه آن آلت عظیمه را اوتوبوس خطاب میفرمایند، به قریهی کثیرةِ السکنهی شیراز، موردِ حصول واقع شد.
😂 باتوجهبه وضعیت نثر در روزگار قاجار و گرایشهای نویسندگان آن زمانه، اگر ناصرالدینشاه میخواست مثلاً به مادرش مهدِعلیا پیامک بفرستد و خبر بدهد که دارم «به شیراز میرسم» متنی مینوشت مشابه متنی که در بالا خواندید.
نثر دورهی قاجار سه ویژگی دارد که هر سه در متن بالا رعایت شده است:
۱. اِطناب بیهوده؛
۲. تطابق مضاف و مضافالیه باهم و صفت و موصوف باهم از نظر جنس؛
۳. وفور واژههای عربی و عربیزدگی واژگانی.
📌 پینوشت:
البته ناصرالدینشاه، بهگواه نثرپژوهان، در نوشتار برای خودش سبکی ساده و نسبتاً سالم برگزیده بود و علت اینکه این شاه را مثال زدهام، صرفاً این است که او بهنوعی نماد سلسلهی قاجار بهحساب میآید.
نوشتاری بیندیشیم
🗣 مینشیند به گفتوگو. از آن پرچانههاست. سر صحبت که باز میشود، عنان از کف میدهد. دهانش کف میکند ازبس حرف میزند. حرف هرچیزی را پیش میکشی، در آن صاحبنظر است. چندتا آمار میدهد و از منبعهایی که هیچکدام دقیقاً یادش نیست و فقط از جایی شنیده است، در تأیید حرفش مثال میآورد.
👀 این توصیفِ بسیاری از ماست. خیلی چیزها را مثل چرخِگوشت باهم مخلوط میکنیم و درهمبرهم بیرون میدهیم؛ ولی اگر بگویند همینی را که گفتی بنویس تا در جایی منتشر کنیم، احتیاط میکنیم و بنای تصفیه میگذاریم.
👂 خود من ماههاست که میخواهم مطلبی را بنویسم؛ ولی هنوز ننوشتهام. اگر محتوای آن نوشته را بخواهم فقط بگویم، با تسلط کامل بیانش میکنم؛ اما از نوشتنِ همان محتوا عاجزم؛ چون بخشی از آن محتوا را فقط شنیدهام.
✍️ این نشان از این دارد که اگر بیش از «گفتن» به «نوشتن» رو بیاوریم، مستندتر و منضبطتر فکر میکنیم؛ بهخصوص که زبان نوشتار بهنسبت زبان گفتار از واژههای دقیقتر و تثبیتشدهتری برخوردار است. پس، زینپس، نوشتاری بیندیشیم!
«کارِ عبث کردن» و تعبیرهای گوناگون
🐫 در فارسی معاصر، برای بیان مفهومِ «کارِ عبث کردن» عبارتهای مختلف هست. چندتا از پرکاربردترین و مشهورترینِ آن عبارتها را که در متون معیار نیز بهکار رفتهاند، در ادامه آوردهام:
ژاژ خاییدن
آب در هاون کوبیدن
باد در قفس کردن
یاسین در گوش خر خواندن
💍 بهکاربردنِ عبارات بالا بدان جهت که آن عبارتها جاافتاده و پرکاربردند، ممکن است نوشته را زینت و بلاغت بخشد؛ ولی اینکه این امکان واقعاً چهقدر محقق گردد، کاملاً به بافتِ کلام و مخاطبِ نوشته وابسته است.
😎 مثلاً عبارت «ژاژ خاییدن» شاید برای نوجوانان چندان شفاف نباشد و کاربرد آن از رساییِ سخن بکاهد؛ زیرا امروزه دیگر نه «ژاژ» را میبینیم، نه «خاییدن» را بهکار میبریم، نه با «شتر» همزیستیم.
✍️ اما جدا از این مسئله، چه خوب است که نویسنده ضمن التفات به تعبیرهای پیشین، گاه به آفریدنِ عبارتهای تازهتر و امروزیتر نیز همت گمارد. طبیعتاً عبارات برساختهی نویسندهی امروزی با زبان و جهان مخاطب امروزی سازگارتر است؛ زیرا هر دو زاده و پروردهی یک زمانهاند.
✨ اگر بخواهیم چند تعبیر تازه خلق کنیم که مشابه عبارتهای یادشده باشند، باید در ویژگی و معنای مشترک آنها نیک بنگریم. در هر چهار نمونه، به کاری که در عالمِ واقع شدنی است، اما نتیجهای در پی ندارد، اشاره شده است. بنده نیز باتوجهبه همین نکته، چهار عبارت جدید ساختهام:
هوا جویدن
شاه مات را کیش کردن
منتظر تخم کردنِ خروس ماندن
آب در غربال اندوختن
👣 همچنین، قدری از این فراتر رفتهام و چند عبارت دیگر هم ساختهام؛ اما این عبارات یک فرق ظریف با عبارتهای بالا دارند، و آن اینکه در عبارتهای بالا، چنانکه اشاره کردم، کاری شدنی اما بینتیجه انجام میشود؛ ولی در نمونههای زیر آن کار عملاً شدنی نیست؛ چون یکی از مؤلفههای عبارتْ اصلاً در عالمِ واقع وجود ندارد. در این نمونهها دقت کنید:
موی کچل را بافتن
از درخت هندوانه بالا رفتن
زیر سایهی خورشید نشستن
قلهی قاف را فتح کردن
🍉 همانطور که ملاحظه میکنید، «موی کچل» و «درخت هندوانه» و «سایهی خورشید» و «قلهی قاف»، هیچیک واقعاً وجود ندارند؛ پس واضح است که آن کار نمیتواند صورت پذیرد و طبعاً نتیجهای هم نخواهد داشت.
👀 باری، بنده این عبارات آخری را نزد خودم، «کورمعنا» نام دادهام. این اصطلاح را هم بهقیاسِ «ارجاع کور» برگزیدهام. همچنانکه در ارجاع کور، ارجاع داده میشود، اما بر مرجع یا مدخلی واقعی دلالت نمیکند، در اینگونه نمونهها هم عبارت موردِنظرْ ذهن را بهسوی معنا و مصداق رهنمون میشود؛ ولی در واقعیت نمودی برای آن نیست.
لینک برخی از یادداشتهای معین پایدار:
چهطور به یک کتابخوانِ فوقِحرفهای تبدیل شویم؟
نوشتنِ متن، نواختنِ ساز؛ شباهتها و تفاوتها
ویدیوی اول این مطلب کار صادق تقوی است.
مجموعه پادکستهای شاهین کلانتری:
پادکست: انتخاب موضوع برای تولید محتوا، اطرافیان بیذوق، اهمالکاری در نوشتن و چند چیز دیگر!
پادکست: جنون نوشتاری، تولید محتوا برای سایت و چند چیز دیگر
پادکست: از شتابزدگی مثبت و تولید محتوا تا بهرهوری و مدیریت زمان
پادکست: گوسفندنگری، سحرخیزی و تمایز
پادکست: پادکست چیست و چگونه یک پادکست حرفهای بسازیم؟+نگاه ست گادین به پادکست
6 پاسخ
چقدر لذّت بردم از شنیدن این پادکست، خصوصن که من هم بیشترین علاقمندیم به نوشتن غیرداستانی هست. از هر دو عزیز نهایت سپاس رو دارم.🌹🌹🌹
سلام جناب کلانتری
این که جناب پایدار تحصیلات زبانشناسی داشتند ناخداگاه من رو به یاد تالکین، لغتشناس مشهور بریتانیایی انداخت و یک سوال قدیمیای که داشتم رو برام تداعی کرد. اینکه چرا آثار ماجراجویانه و هیجانانگیز در ادبیات معاصر ایران نادره. من متاسفانه داستانهای نویسندگان ایرانی رو کمتر مطالعه کردم و بیشتر به رمانهای کلاسیک تمایل دارم. اما با همین اندک شناختی که از رمانهای فارسی دارم احساس میکنم شاید این خلا در ادبیات ما وجود داشته باشه. اینکه نویسندگانی نیستند که حماسههای مصنوع از جنس کارهای تالکین و در جهانی تخیلی و باستانی رو ارائه بدن یا اینکه رئالتر از اون رمانهای ماجراجویانهای از قبیل کنت مونت کریستو رو خلق کنن یا اینکه کارهایی در ژانر فانتزی بنویسن.
سوال من از شما دقیقا اینه که آیا ما چنین آثاری از نویسندگان ایرانی داریم یا نه؟
اگر داریم که لطفا معرفی کنید و اگر نداریم یا کم داریم علتش چیه؟
آیا اینجور آثار محکوم به شکست در بازار رمان یا داستان ایرانه یا میتونه خواننده رو مجذوب خودش کنه؟
ممنون میشم پاسخ بدید جناب کلانتری
با تشکر
سلام داود جان
اگر توجه کنی میبینی این نوع آثار معمولاً تو کشورهایی پا میگیرن و رونق دارن که سنت مطالعه و صنعت کتاب وجود داره.
به نوعی این کارا چون توی بازار حرفهای کتاب اونها فروش دارن، و شانس تبدیل شدن به فیلم رو هم دارن، یه ژانر جدی و مهم محسوب میشن.
اما توی ایران چنین جریانی وجود نداره.
اما استثنا رو هم میتونه وجود داشته باشی. تو اگه این کار رو دوست داری شروع کن. شاید تو یه اتفاق تازه رقم زدی.
خیلی خیلی شیرین و دل نشین بود دست شما دو عزیز رو می بوسم.
فدای تو رسول نازنین
سلام ،وقت خوش
پادکست خوبی بود اطلاعات جالبی در مورد واژه ها ارائه شد
از هر دو بزرگوار سپاسگزارم
در مورد اهمیت واژه ها همین نکته بس که تا واژه ای نباشد نه نوشته ای هست و نه نویسنده ای
نه انگیزه ای هست و نه اشتیاقی
نه وبلاگی هست و نه شاهینی
برای بافتن یک فرش زیبا و خوش رنگ و نگار هر گره ای باید با دقت و ظرافت و رنگ مناسب دانه به دانه و ردیف به ردیف در کنار هم بافته بشه و هر بی دقتی و اشتباهی باعث ناهماهنگی و بی تناسبی و از دست رفتن زیبایی اون فرش میشه
واژه ها هم گره های فرش ِ نوشته های ما هستند و باید با حساسیت و دقت و ظرافت اونها را ببافیم تا جذابیت و زیبایی چنین فرشنگارشی صد چندان بشه
از آقای معین پایدار هم ممنونم و امیدوارم مثل صاحب فرهنگ معین همچنان در جمع آوری و کشف و شناسایی و موشکافی واژه ها پایدار باشند