پادکست شاهین کلانتری

پادکست: انتخاب موضوع برای تولید محتوا، اطرافیان بی‌ذوق، اهمال‌کاری در نوشتن و چند چیز دیگر!

 بشنوید:

دانلود

مدت‌ها بود که دوست داشتم یه برنامۀ صوتی خوب بسازم. تا اینکه بالاخره فهمیدم چطوری باید خودم رو بندازم تو گود این کار؛ و فکر می‌کنم این‌بار بهترین روش رو انتخاب کردم. چون انرژیم برای ضبط همین اولین پادکست فوق‌العاده زیاد بود. 

از این به بعد، بخشی از پست‌های سایت در قالب همین پادکست‌ها ارائه میشن.

تو پادکست اول دربارۀ این موضوعات حرف زدم:

چرا کشکول صوتی؟

از این می‌گم که چرا تلاش‌های قبلی من در ضبط پادکست تداوم نداشته و حالا چطوری تونستم به یه روش درست برسم.

در ادامه به سؤالی از محمد سلیمانی دربارۀ انتخاب موضوع برای تولید محتوا اشاره می‌کنم و میگم که:

خوبه حتماً یه موضوع مشخص داشته باشیم و هشتاد درصد توانمون رو بذاریم برای نوشتن دربارۀ همون موضوع؛ و استدلال می‌کنم که چرا حتی نوشتن از یک موضوع مشخصِ کلیشه‌ای یا بد، مفیدتر از اینه که هر بار موضوع خودمون رو تغییر بدیم.

در ادامه به اهمال‌کاری و تنبلی‌هایی می‌پردازم که در مسیر نوشتن برامون پیش میاد و به روشی اشاره می‌کنم که برای من کاربردی و مفید بوده.

بعد به سؤال یکی از دوستان جواب میدم که از اطرافیانش گلایه کرده بود و گفته بود اونا درکش نمی‌کنن و ذوق نوشتن و کتاب خوندن ندارن.

من می‌گم که اصولاً ما به نوشتن و ادبیات پناه می‌بریم چون دنیای اطراف خودمون رو نمی‌پسنیدم و نیاز به دنیای والاتری داریم.

در نهایت از ماریو بارگاس یوسا یه جملۀ کوتاه رو نقل می‌کنم و می‌گم که خواننده هم گاهی اوقات باید همون تمرکزی رو روی متن یه کتاب داشته باشه که نویسندۀ کتاب داشته.

و بعدِ 19 دقیقه، با نگاه کردن به ساعت شنی، این پادکست به آخر می‌رسه.

یه عکس هم از محل ارتکاب پادکست براتون می‌ذارم:

پادکست شاهین کلانتری

چند پیشنهاد برای مطالعۀ بیشتر: مدرسه نویسندگی | نقشه راه نویسندگی | تولید محتوا | کپی رایتینگ | معرفی کتابشعر | ویرایش و ویراستاری | دانلود رایگان کتاب نویسندگی آنلاین
شاهین کلانتری در مدرسه نویسندگی | تلگرام | اینستاگرام | توییتر | ویرگول | لینکدین

16 پاسخ

  1. سلام و وقت بخیر استاد کلانتری عزیز

    چند روز قبل توی پست گفت‌وگوی روزانه درباره نوشتن-1 بود این دغدغه‌ رو عنوان کردم که قصد دارم بنویسم اما روی یک موضوع متمرکز نیستم و نمیدونم باید چیکار کنم. شما راهنماییم کردید که شروع کنم به نوشتن مقاله و من طبق لینکی که ارائه کرده بودین پیگیر مطلب شدم و از روی راهنمایی‌های اون لینک نوشتن مقاله‌ام رو شروع کردم و تا الان3641 کلمه از این مقاله رو توی دو روز گذشته نوشتم. خیلی جالبه از وقتی موضوع مقاله‌ام رو انتخاب کردم دقیقا همین نکته که توی پادکست فرمودین داره برام اتفاق می‌افته نگاهم به هر مطلب آموزشی که می‌افته سعی می‌کنم از توی اون یک چیزی مربوط به موضوعم بیرون بکشم و ازش بنویسم. مثلا کتاب جادوی بزرگ رو که معرفی کردید به یکی از منابع کمکی برای نوشتن مقاله‌ام تبدیل شد. یا همین پادکست امروز شما در جهت پیش رفتن تو مسیر اون مقاله‌ام قرار گرفت. انگار وقتی شروع می‌کنی متمرکز یک کاری رو جدی پیش ببری، ابر و خورشید و ماه و فلک همه دست به دست هم میدن تا توی اون مسیر پیش بری.

    1. آفرین آفرین
      چقدرررر خوب
      دقت، توجه و عملگرایی تو فوق‌العاده‌ست.

  2. دوستان گرامی اول از همه ممنونم از استاد کلانتری برای پادکست بسیار مفید شون،موفق و سربلند باشید دوم اینکه بعضضی از ما ممکن است به جای اینکه به گوش دادن علاقه مند باشیم به خواندن بیشتر علاقه مند هستیم.
    بنده این پادکست و حدود سی پادکست دیگر را باز نویسی کرده ام.
    شما اگر علاقه مند به خواندن محتوای این پادکست هستید می توانید به ایمیل بنده به نشانی:
    amiriaryan8567@yahoo.com

    1. سلام آریان عزیز
      زنده باد.
      اگر مایل بودی می‌تونی متن پادکست‌ها رو بفرستی تا من در کنار پادکست‌ها منتشر کنم روی سایت.

  3. ممنون استاد عزیزم که جواب کامنتم رو دراین پادکست دادید.کاملا درست گفتین.گاهی پناه می برم به کاغذ وقلم.

  4. عالی بود استاد کلانتری عزیز من هم دقیقا درباره کانال تلگرام و اینستا و توییتر ، ویرگول و سایت های دوستانم که مقالاتم میگذارند همیشه همین حس را داشتم حتما باید یک وب سایت برای خودم بسازم . ممنون

  5. درود بر شاهین عزیز و گرامی ام.
    چه قدر لذت بردم از این کشکول که برای این همه درویش به ارمغان آوردی. دستت مريزاد!
    ايده ی بسیار خوب و جذابی ست، مخصوصا که حال و هوای یک رادیوی تخصصی در حوزه ی خواندن و نوشتن را دارد. امیدوارم همین گونه پرمحتوا و جذاب ادامه پیدا کند.
    دوست دارم از تجربه خودم درباره ی اطرافیان و کار نوشتن و خواندن بگويم تا شاید من هم کمک کوچکی کرده باشم به دوستان هم راهی که هنوز چندان با این دغدغه ها آشنا و دوست نشده اند و آنها را تبدیل به فرصت نکرده اند.
    من هم مشکل فرار از نوشتن داشته و دارم و هم دغدغه آدم ها و اطرافیانی که جز با دید «خرید و فروش » به دنیا ، چندان نگاهی به جهان های دیگر که اطرافشان وجود دارد ندارند. تنها راه حل عملی و کاربردی، «کار کردن» در این مسیری ست که در آن عرق می ریزیم. چنین کاری با داشتن تداوم، به خود و صاحبش شخصیت می دهد. اگر قبلا این مسئله را شنیده بوده ام، حالا اما به این رسيده ام که هر کار متفاوتی ابتدا با تمسخر و توهین، بعد با بی تفاوتی و دست آخر با جدی گرفتن روبرو می شود. باور کنید خیلی از همین آدم ها که نوشتن را مسخره می کنند همين حالا هم به نوشتن و خواندن من و شما غبطه می خورند، چه برسد که روزی روزگاری برسد و تمام و کمال ما نوشتن و خواندن شود. پس نگران این اطرافیان عضو «حزب باد» نباشید.
    دوم اینکه در همین مسیر روزی به جایی می رسیم که قبلا برایمان آرزو بوده است. کم کم جزایر مستقل و بکر سر از آب بیرون می آورند و می شوند مجمع الجزایر اهل کتاب و خواندن و نوشتن.
    در همین چند روز اتفاق بسیار خوبی برایم افتاده که دوست دارم اینجا بنویسم : با دوستی قرار گذاشته ایم تا جمعی مشتاق شکل بگیرد و با برنامه و هدف شروع کنیم به برگزاری دوره ی داستان و شعر، هم خواندن و هم نوشتن و یاد دادن و یاد گرفتن. چراغ راه را روشن کرده ایم تا چه پیش آید.
    از همه اینها که بگذریم، از ديدن این میز که شبیه اش را با همین شلوغی و کار خودم هم دارم کیف کردم. این میز عین خود زندگی ست؛ پرکار و سرزنده، و این گربه که انگار مراسم پشم چینان و ریزان!! برایش گرفته اید و اگر سیاه رنگ بود تو می شدی ادگار آلن پو و او هم گربه سیاه جناب پو .
    زنده باش و همیشه بنویس رفيق.

    1. درود بر توحید خوش ذوق و هنرمند
      ممنونم از بازخورد ارزشمندت. امیدوارم که این پادکست‌ها بتونن روز به روز بهتر بشن. چه تعبیر جالبی رو هم مطرح کردی: رادیوی تخصصی در حوزه ی خواندن و نوشتن.
      چقدر خوب که نظر خودت دربارۀ اطرافیان رو نوشتی. واقعاً هم خوب نوشتی. از ضمیم قلب به چیزی که گفتی باور دارم. برای خودم من دقیقاً همین اتفاق افتاد.
      دربارۀ حرکتی که میخوای شروع کنی خیلی خوشحالم. حتماً من رو هم در جریان بذار. هر کمکی هم خواستی و حس کردی از دست من برمیاد بهم بگو.
      گربه هم که به، تازه کچلش کردیم! چون عین پودر بچه سفیده، باید به من گفت ادگار آلن پودر!
      فدایت.

      1. سپاس از لطفت. حتما تو و دوستان را در جریان اين کار که در حال برنامه ریزی برای آن هستیم قرار می دهم، و اینکه به نظرم این قدر نکات خوب و کلیدی درباره ی نوشتن و خواندن در سایت تو هست که همه ی اینها به کمک من خواهند آمد و برای کمک بیشتر هم مطمئنا از تو سوال خواهم کرد جناب آلن پودر عزیز 🙂

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *