به عشق در اولین جمله اعتقاد دارید؟

به عشق در اولین جمله اعتقاد دارید؟

دوست من سجاد سعیدنیا، نوشته بود:

«سرمنشأ شر انسانی عدم استفاده از قدرت تفکر است.»
به عشق با اولین جمله اعتقاد دارید؟
من با این جمله عاشق هانا آرنت شدم. (+)

 

چشم گرداندم سمت کتاب­خانه­‌ام، دیدم چه کتاب­‌هایی که آشنایی من با آن­‌ها دقیقاً به خاطر خواندن تنها یک جمله از نویسندۀ کتاب بوده است؛ جملاتی که به حد کافی کنجکاوی برانگیز و پرمغز بوده‌­اند تا سراغ نویسندۀ آن‌­ها را بگیریم. از این پس در این صفحه برخی از جملاتی را که با آن‌ها نرد عشق باخته‌ام برایتان نقل می‌کنم. اغلب این جملات به گفتار روزانۀ من هم راه یافته‌­اند و به کرات آن­ها را تکرار می­‌کنم.

برخی از این کلمات قصار را طی سال‌های گذشته از میان پیام‌های اختصاصی متمم برگزیده‌­ام و برخی دیگر از دل کتاب‌ها بیرون آمده‌­اند.

به روز کردن این صفحه را تا رسیدن به 1001 جمله ادامه خواهم داد:

1

وقتی از دیگران نقل قول می‌کنیم، از خودمان نقل قول می‌کنیم.

خولیا کورتاسار

2

به جای اینکه صد لعنت به تاریکی بفرستید، شمعی روشن کنید.

کنفسیوس

3

آنچه مرا نکشد قوی‌ترم می‌کند.

نیچه

4

نبرد خوب و بد، در دل انسان­‌های خوب شکل می­‌گیرد، نه در دل انسان­‌های بد.

جیمز فرود

5

تا به مطرح کردن صریح خواسته‌­هایمان در حضور دیگران عادت نکنیم، خودمان را نخواهیم شناخت.

آلبر کامو

6

جوری زندگی کن که انگار بار دومی است که زندگی را تجربه می‌کنی و انگار بار اول اشتباه زندگی کرده‌­ای.

ویکتور فرانکل

7

آخرین حد پیشرفت آن است که بتوانی شوق پیشرفت را در مردم ایجاد کنی.

سنکا

8

بسیاری از مردم در بیست­ و پنج سالگی می‌میرند اما تا هفتاد و پنج سالگی به خاک سپرده نمی­‌شوند.

ماکس فریش

9

تنها پاداش عشق، تجربۀ عاشق بودن است.

جان لوکاره

10

اگر استراتژی مشخصی ندارید، احتمالاً بخشی از استراتژی فرد دیگری هستید.

آلوین تافلر

 

 فکر می‌کنم بعد از مطالعۀ این پست، خواندن لینک زیر هم برای شما سودمند باشد:

قصارآلات هفته

دورۀ آنلاین نویسندگی خلاق | وبینارهای نوروزی در مدرسه نویسندگی

شاهین کلانتری در تلگرام | اینستاگرام | توییتر | ویرگول | لینکدین

11 پاسخ

  1. جملات قصاری که انتخاب کردید علاوه بر داشتن وجه زیبایی به غایت تفکر برانگیز بود که البته از نویسندگان شهیر ، توقع برخورداری از قلمی توانا و بیانی چنین رسا کاملا بجا و منطقی است . ممنون از به اشتراک گذاری تون.

    1. سلام ویدا جان
      ممنون از مهر شما
      خوشحالم که این جملات باب طبع شما بودن.
      شاد باشید

  2. یک سوال مهم!
    اگر نوشتن به من آرامش می دهد… آیا باید نویسنده شوم؟
    (در ضمن، جملات جالبی بودند، از شما متشکرم.)

    1. شیرین عزیز
      بستگی به این داره که تعریف ما از «نویسنده» چی باشه. من که معتقدم هر کسی باید نویسندۀ زندگی خودش باشه. یعنی در ابعاد مختلف زندگی از نوشتن بهره ببره.
      اما جدا از این ماجرا، اصلاً لازم نیست دنبال این تعریف‌ها باشیم، ما باید کار خودمون رو بکنیم. حالا بعداً هر کسی یه برچسبی رو کارمون میزنه دیگه.

      1. این پاسختون برام جالب بودچون خودم بارهادیدم که کسی ب متن ها ونوشتن های من توجه نمی کردندمچاله میشدو دورمی انداختند بارهاازته دل ناراحت شدم اماالان تصمیم گرفتم برای دل خودم بنویسم چون نوشتن بنظرم آرامش بخش ترین کاردنیاست حتی اگر باکلمه هابازی آنچنانی نشده باشدومتن ساده باشداما توبرای دل خودت نوشتی واین تحسین داره

  3. “نبرد خوب و بد، در دل انسان­‌های خوب شکل می­‌گیرد، نه در دل انسان­‌های بد”
    (جیمز فرود)
    این نقل قول رو اولین باره که می خونم. مفهومش چقدر خوب و عالمانه ست و خوشم اومد.
    —————————————-
    با این پُست تون همذات پنداری می کنم. برای من، جمله و جمله هایی که با خوندن شون علاقمند و بعداً عاشق نویسنده اش _ یه فیلسوف آلمانی و مشهور به اسم آرتور شوپنهاور _ شدم، اینها بودن:
    { 1- آنچه انسان در خود دارد برای خرسندی‌اش کافی است.
    2- آنچه انسان‌ها را به سوی جمع سوق می‌دهد این است که نمی‌توانند تنهایی را و در تنهایی، خود را تحمل کنند.
    3- موجودی که ارزشمندی یا بی‌ارزش بودن آن، وابسته به نظر دیگران باشد، چه موجود اسفباری است.
    4- هر کس که تنهایی را دوست نمی‌دارد، دوستدار آزادی هم نیست. زیرا فقط در تنهایی آزادیم. اجبار، ملازم جدایی‌ناپذیر هر جمع است. هر جمعی از افراد خود می‌خواهد که از فردیت خود صرف نظر کنند و هرچه فردیت انسان با ارزش‌تر باشد، چشم پوشی از آن بخاطر جمع دشوار‌تر است.
    5- زندگی مانند بازی شطرنج است: ما نقشه‌ای می‌ریزیم، اما اجرای آن مشروط به حرکت‌هایی است که رقیب به دلخواه می‌کند. این رقیب در زندگی، سرنوشت است. }

    خوندنِ فقط همین تک جمله ها تو اینستاگرام، من رو جذب و مشتاقِ عقاید و طرز فکر و جهان بینی شوپنهاور کرد. درباره اش تحقیق کردم و رفتم کتاب مشهور و بسیار آموزنده اش (در باب حکمت زندگی) رو خریدم.

    * فیلسوفیه که نثر نوشته هاش ساده ست و مخاطب می تونه راحت و روان اون ها رو بخونه. تقریباً انسان گریز بوده و از معاشرت کردن پرهیز می کرده. عواملِ خوشبختی و سعادتِ «واقعی» انسان رو فقط تو ذات و باطن و درونیات انسان می دیده و همچنین تا حد زیادی منفی نگر و شکاک بوده و فلسفه تاریکی داشته و به این مسأله اعتقاد داشته که تو این دنیا همیشه نیروی شَر بر خیر پیروز بوده و انسان تو طول تاریخ و حتی با داشتن پیشرفت هایی تو جنبه های مختلف نتونسته به ذات و خصلت حیوانی خودش چیره بشه پس هر چی که تو تاریخ بوده، جنگ و فساد و تاریکی بوده و به همین منوال هم تا ابد ادامه داره …

    # خوشحالم که با این فیلسوف بزرگ آشنا شدم …

    1. سلام امیر جان
      چه جملات خوبی نقل کردی.
      من هم شوپنهاور رو خیلی دوست دارم.
      قبلاً تو سایت بهش اشاره‌هایی کردم:
      شوپنهاور

      1. لینک رو باز کردم و مطلب تون رو که مربوط به شوپنهاور بود، خوندم … جالب بود!
        * با کتاب «جهان و تأملات فیلسوف» هم آشنا شدم و Search اِش کردم و یه کم راجع بهش خوندم. خوشم اومد و نوشتَمِش تو فهرست کتاب هایی که حتماً باید بخرم …

        ممنون …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *