پست اول:
در و دیوار اتاق هر آدم خلاق و کوشایی خالی از جملات الهامبخش نیست. حتی شده، عبارتی در کنجی.
اما چرا چنین جملههایی چندان که باید به چشم نمیآیند. مثل چیزهای دیگر چنان عادی میشوند که بدیهی و پیش پا افتاده به نظر میرسند؟
من چند راه چاره برای خودم نوشتهام:
1
تمام جملاتی را که مینویسم، با کلمات خودم باشند، از درون خودم بجوشند. حتی اگر از جای دیگری الهام گرفته باشم.
2
توی چکلیست برنامههای ثابت روزانهام مرور دیوارنوشتهها را هم بگذارم.
3
مثل یک رسانه، نوشتههای دیوار را پیوسته بهروز کنم و برخی را حذف.
دربارۀ نکته اول: الهامبخشترین و شاید انگیزشیترین جملات، آنهایی نیستند که در شبکههای اجتماعی دست به دست میچرخند. مزیت تسلط بر نویسندگی این است که جملات اثربخش را خودت برای خودت میسازی. گاهی جملهای تلخ، عجیب و شاید غلطی که خودمان مینویسیم، ممکن است مؤثرتر از هزارن جملۀ تجویزی باشد.
پست دوم:
شما چند بار برای سحرخیزی تلاش کردهاید اما صبح روز بعد همه چیز یادتان رفته؟ چند بار برایتان پیش آمده که ساعتها بعد از آلارم موبایل همچنان ساعت خوابتان را تمدید کرده اید؟
سحرخیزی حالا سختتر از همیشۀ تاریخ است. چون نمیشود از شبها به راحتی دل کند. بازار موبایل و چتبازی و … شب و نیمهشب رونق میگیرد.
خب، دو کار جدید را در عمل آزمودهام که فکر میکنم برای شما هم مفید باشد:
1
سایلنت کردن فایده ندارد، با موبایل خاموش بخوابید. نگران آلارم گوشی هم نباشید چون در حالت خاموشی هم فعال میماند. فایدۀ خاموش بودن موبایل در این است:
اول صبح که بیدار میشوی، احتمال مغلوب شدن در برابر وسوسۀ چک کردن موبایل و شبکههای اجتماعی بسیار زیاد است و همین میتواند روز تو را به کلی خراب کند. بنابراین اول صبح تا به خودت بیایی و موبایل را روشن کنی میفهمی که نباید سراغ چک کردن آن بروی.
2
چگونه دقیقاً در همان ساعتی که تنظیم کردهایم بیدار شویم؟
چاره این است، آخر شب، یکی از همان جملات الهامبخش و مهمی که خواب را از سرت میپراند، روی یک کاغذ نصف آ چهار بنویس. بعد موبایل خاموش را بپیچ لای آن کاغذ. حالا بسته مورد نظر را ببر و بگذار روی یکی از ارتفاعات خانه. تا اول صبح مجبور شوی رو پنجۀ پا بایستی و موبایلت را برداری.
جمله را که روی کاغذ ببینی خواب از سرت میپرد. تضمینی.
شرکت در طرح تابستانه مدرسه نویسندگی
7 پاسخ
موافقم که چقدر این سحر خیزی مسئله جدی بین جوونا شده به خصوص قشر دانشجو که باید بیشتر تلاش کنند…
مطمئنن مسئله به نظر چیزی بزرگتر از گوشی وچت باشه…
درود
با وجودی که معمولا صبح زود بیدار میشم
اما ایده با خیلی حالی
ممنونم از خدا که دوست خوبی مثل شما پیدا کردم
#همین
#سحر خیزی
#دوست
ای شاهین ای شاهین
امان از این ایده هات
امروز از دست خودم ناراحت بودم که چرا هروقت به مشکل می خورم می نویسم
این جمله رو نوشتم👇
“اگر تنها زمانی که حال و احوالت خوش نیست برای تسکین به نوشتن متوسل شوی هیچگاه لذت نویسندگی را نخواهی چشید”
سلام
شاهین جان متفکر
باور می کنی به یگ سوال که این روزها خیلی دغدغه ام شده بود جواب دادی؟ و اون این بود که چه کار کنم که روزهایی که کم خوابیدم از نظر احساسی رو فرم نیستم مشوشم و یا هر مشکلی که باعث بشه میلم برای بیدار شدن نکشه باز هم بیدار بشم؟ جوابم چشم اندازم بود. چشم انداز از جنس باور هست و باور خیلی قویتر از میل هست و میتونه میل ساز هم باشه. اما نمیدونستم این چشم انداز رو کجا و چه جوری جلو چشمم اول صبح بزارم و نگاهم بش بیفته. خیلی ممنون بابت این پیشنهاد
مورد دوم باز هم تصدیق چیزی هست که گفتی؛ هیچ چیز قویتر از جملاتی نیست که انسان در لحظات حساس زندگی خودش نوشته. چند دستنوشه دارم که جاهایی که کاملا بریدم نوشتم و همونا بود که باعث انگیزه برای ادامه دادن پیدا کنم. به نظرم اونا به اضافه چشم اندازم میتونن هر خوابی با هر سنگینی را از سرم بپرونن.
زنده باد علیرضا جان
ببینم چه میکنی.
گاهی حتی یک کلمه که ممکنه برای کس دیگه ای هیچ معنی ای نداشته باشه، تبدیل میشه به موتور حرکت. من از این کلمات دارم.
و در رابطه با پست دوم:
انواع و اقسام روش های سحرخیزی رو امتحان کردم ولی هر دفعه دیرتر از هر روز دیگه بیدار شدم! خلاصه نتیجه گرفتم جغد بودن بیشتر به من بیاد بزار صبحو بخوابم
کاملا موافقم، جملاتی که خودمون میگیم واقعا تاثیر بخشی زیادی دارد چون از دل برآمده و معمولا پشتشون تجربه های تلخ یا شیرینی وجود داره.
پیچوندن موبایل توی کاغذِ جمله الهام بخش رو هم خیلی دوست داشتم. تا به حال این کارو نکردم باید تجربه جالبی باشه
فقط یادت باشه شاهین خان تضمین دادی ها 😀
اگه نشد چی؟! 😉