درس بزرگ فیلم‌نامه‌نویسی از رابرت تاون | ویژگی یک صحنۀ خوب

همیشه در کلاس نویسندگی خلاق به بهانه‌های مختلف به فیلم پدرخوانده یک اشاره می‌کنم. یکی از صحنه‌ای مهم این فیلم نوشتۀ نویسندگان آن (فرانیس فورد کاپولا و ماریو پوزو) نیست، حکایت نگارش این صحنه را از زبان نویسندۀ آن، رابرت تاون، نویسندۀ فیلم‌نامۀ درخشان «محلۀ چینی‌ها» بشنوید:

Steve Schapiro: The Godfather, Brando and Pacino in the Garden, Godfather  I, 1971 | Jackson Fine Art

گفت‌وگو نباید به تماشاگر تحمیل کند که صحنه دربارۀ چیست. نمونۀ بسیار جالب توجه در این مورد فصلی از فیلم پدرخوانده (1972) رخ می‌دهد که رابطۀ مارلون براندو به عنوان رییس مافیا و فرزندش ال پاچینو تجسم می‌یابد. فرانسیس فورد کاپولا اساساً صحنه‌ای می‌خواست که در آن پدر و پسر به هم بگویند که یکدیگر را دوست دارند و در کتاب اصلی نبود. خیلی ساده به نظر می‌‌رسد، ولی شما نمی‌توانید صحنه‌ای بنویسید که دو نفر رو به روی هم قرار گیرند و بگویند یکدیگر را دوست دارند. نخست فیلم‌هایی که ال و مارلون گرفته شده بود، دیدم و سپس با ایشان حرف زدم و بعد صحنه‌ای نوشتم که ظاهراً دربارۀ قدرت حاکم، دربارۀ حاکمیت جوان و اکراه پیرمرد در انتقال قدرت بود. پیرمرد به پسرش می‌گوید که در آینده مواظب باشد و اسم بعضی از کسانی که احتمالاً برایش خطرساز خواهند بود، می‌برد و پسر با دستی که از روی بی‌‌قراری به پشت او می‌زند به او اطمینان می‌دهد که: «از پسش برمی‌آم.». می‌توان گفت که حساسیت پدر به این جزییات نشانگر اضطراب وی از این موضوع است که پسرش به ناچار باید نقشی را به عهده گیرد که پیرمرد هیچ‌گاه تمایلی به تفویض آن نداشته است و نیز منعکس‌کنندۀ امتناع پدر از این انتقال قدرت است و زیرمتن همۀ این‌ها ارزشی است که آن دو برای یکدیگر قائل هستند. نوشتن چنین صحنه‌هایی، البته، وقت بسیار زیادی می‌برد.
منبع: مقدمۀ فیلم‌نامۀ محلۀ چینی‌ها، رابرت تاون،ترجمۀ عباس اکبری و مهدی جدی‌نیا

 

4 پاسخ

  1. تازشم طول صحنه، عوامل صحنه و تصاویر هم بی‌دلیل به‌کار برده نمیشن.
    مثلا همین فیلم ۱۲۷ساعت، همون ابتدای فیلم به ما نشون میده که بطری آبش زیر شیر آب ظرفشویی سر میره. یا نشون میده که آرون تمام وسیله‌ها رو با سرعت جمع می‌کنه، فیلمبردار هم از صحنه‌های تاریک و غالبا مورب استفاده کرده، اما زمانی که میخواد چاقو رو نشون بده دوبار نشونش میده. یه بار میاد از توی کمد وسیله‌ها رو برمیداره و بعد به سمت یخچال میره، سپس برمیگرده تا چیز دیگه‌ای برداره و دست خالی برمیگرده.
    حتی فیلمبردار طول این قسمت از صحنه(نشون دادن چاقو) رو بیشتر کرده و تصویر روشنی رو ازش به ما نشون میده و تصویر کاملا مستقیمه. ضمنا صدای آهنگ روی فیلم هم کمتره تا با وضوح توجه ما جلب بشه.
    درست مثل اینه که به ما بگن با فلان کلمه و فلان کلمات جمله بسازید. فیلمبردار هم دقیقا همین کارو کرده. اول به ما بطری آب و کوله‌پشتی و موادغذایی رو نشون میده و بعد ما رو با یه بطری آب سررفته و چاقوی مارک‌دار روبرو میکنه.
    احتمالا مارک چاقو هم باید مرغوب باشه تا افسوس مخاطب رو برای نبردنش به دنبال داشته باشه.

    1. درسته. کاشت و برداشت اگه درست و خوب انجام بشه قدرت صحنه‌ها رو خیلی بیشتر می‌کنه.

  2. دیدن این فیلم خیلی چیزا رو به من یاد داد.
    نویسنده خیلی خوب بود دقیق و ظریف همه چیز رو کناره هم قرار داده. و امیدوارم روزی ما هم بتونیم با آموزش های شما داستان هایی رو بیافرینیم که خالی از کلیشه باشه.

  3. فیلم پدرخوانده رو هنوز ندیدم ولی محله ی چینی‌ها رو چند سال پیش دیدم. واقعا زیباترین صحنه‌ها انهایی هستن که پند و علاقه و… رو خیلی مستقیم و رو نشون نمیدم بلکه به اینها هنرمندانه و باظرافت و ریزبینی می‌پردازن. عالی بود ممنون استاد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *