برای خوب نوشتن باید وقت و بیوقت بنویسیم.
«بهشرط نوشتن» یعنی اینکه انجام هر کاری را منوط به قدری نوشتن کنیم.
مثلاً وقتی میخواهیم غذا بخوریم، پیش از آن کمی بنویسم. بهعبارتی نوشتن مجوز ما برای خوردن باشد.
مهم نیست از چه چیزی، چقدر و چگونه مینویسیم. مهم این است که شرط انجام هر کاری کمی نوشتن باشد.
برخی موقعیتهایی که میتوانید در آن با گفتن جملات زیر از ایدۀ به شرط نوشتن استفاده کنید:
-موبایلم را چک میکنم به شرط اینکه قبلش یک صفحه بنویسم.
-تلویزیون نگاه میکنم به شرط اینکه قبلش چند کلمهای بنویسم.
-بیرون میروم به شرط اینکه قبلش کمی بنویسم.
-چای مینوشم به شرط اینکه قبلش چند جمله بنویسم.
-حمام میروم اما قبلش حتما باید کمی یادداشت روزانه بنویسم.
و به همین ترتیب.
بعد از مدتی میبینید که تمام زندگی شما گره خورده به نوشتن.
از مزایای این کار:
نوشتن برایتان مثل آب خوردن راحت میشود.
تحت هر شرایطی برای نوشتن وقت پیدا میکنید.
نمیگذارید ایدههایی که ممکن است در لحظه به ذهنتان برسد از دست برود.
ذرهذره پروژههای نوشتاریتان را کاملتر میکنید.
از قدرت نوشتن برای انجام درست کارهای مختلف بهره میگیرید.
در هر لحظه از روز میتوانید با نوشتن مراقبه کنید و به آرامش برسید.
در مجموع میتوان گفت که با این کار جلوی تمام بهانههای فرار از نوشتن را میگیرید.
«به شرط نوشتن» نوشتن را به اولویت ما تبدیل میکند و به ما میآموزد که نوشتن را به بعد از کارهای دیگر موکول نکنیم.
چند نکته اساسی برای نتیجه گرفتن از بهشرط نوشتن:
همیشه قلم و کاغد همراه خودنان داشته باشید. البته ممکن است شما اهل تایپ کردن باشید، اما گاهی اوقات دسترسی به کامپیوتر ممکن نیست. پس چه بهتر که کار را برای خودتان سخت نکنید.
سخت نگیرید. هر چیزی را که به ذهنتان میرسد و نمیرسد(!) بنویسید.
به نتیجۀ کار فکر نکنید. از فرآیند کار لذت ببرید.
ماریو بارگاس یوسا میگوید:
نویسندگی تنها پیشهای است که حین انجام آن پاداش فوقالعاداش را دریافت میکنید.
این مطلب هم میتواند برایتان مفید باشید:
41 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید
زندگیت را منوط به نوشتن کن ! عجب ایده خلاقانه و بکری .. عالی
درود استاد عزیز
من برعکس عمل میکنم . غذا میخورم که فورا بروم سراغ نوشتن کارهایم را سریع انجام میدهم که برسم به نوشتن . لباسهارا میشویم که برسم به نوشتن از سروته همه کارها میزنم که برسم به نوشتن . پیش خودمان بماند خرید سیسمونی را هم انداختم گردن بقیه که برسم به نوشتن .
باابزارجراحی نوشتن،وخیم ترین احساسات وغده های سرطانی رانابود وبرطرف میکنیم وعاشق سلامتی خودمان میشویم….مهدی ازمشهد…من یک مهاجرم
سلام مهدی عزیز
زنده باد. خوب نوشتی.
بیشتر بنویس برای من.
[…] به شرط نوشتن | راهکاری برای نگارش پارتیزانی […]
سلام! وقت بخیر…!
این راهکار یکی از بهترین و جالبترین ایده هاییه که تا حالا دیدم
جلوی فرار افکار و ایده هارو میگیره!
و جالبتر اینکه این راهکار به راحتی قابل تعمیمه به موضوعات دیگه مثلا بازی کردن به شرط طراحی( حالا اگر میخواید طراح بشید) یا کتاب خوندن به شرط ورزش کردن یا هر چیزی!
سپاس.
سلام علیرضا جان
زنده باد. مرسی از تو به خاطر نوشتن این کامنت خوب.
برقرار باشی.
چقدر خوبه که شما رو دارم(:
محبت دارید.
سلام شاهین جان عزیزم
عاشقتم .
خیلی خیلی از مطالبت لذت میبرم و سعی میکنم هر روز به سایتت سر بزنم و مطالبت مفیدت رو زیر و کنم و حظش رو ببرم ..
توی یکی از لایوات گفتی در مورد رند شدن ساعت محتوایی ارائه کردی . حقیقتش هر چه گشتم ندیدم . لطف کنی و راهنمایی کنی که کجاست این محتوا، ممنوندارت میشم ..
سلام به روی ماهت امین جان
بینهایت سپاسگزارم از مهر تو عزیزم.
دربارۀ رند شدن چند تا مطلب نوشتم. فعلاً این یکی رو داشته باش:
یک عادت بد در مدیریت زمان
سلام چقدر خوب نوشتی استاد عزیزم
بعد از دو دوره ای که در مدرسه نویسندگی شرکت کردم و الان در دوره سوم هستم خیلی بیشتر و منظم تر از قبل می نویسم.
احساس میکردم به توصیههایی برای گره خوردن نوشتن به زندگیم نیاز دارم که اینجا پیدا کردم.
نوشتن باعث شده کمبودهای ذهنم رو بیشتر بفهمم و بیشتر دردم بیاد بعضی وقتا ناامید میشم از این که با وجود زندگی کارمندی خط فکری من در نوشتن ناتموم باقی میمونه و نمیتونم ذهنم رو برای نوشته های بعدی غنی تر کنم و زمان زیادی که سرکار هستم باعث میشه فکر من از نوشتن و مطالعه کتابها دور بشه و فکر میکنم کلا قید نوشتنو بزنم اما بازم میبینم هیچ راهی جز نوشتن ندارم.
واقعا بدون نوشتن احساس پوچی مبهمی دارم.
مرتضی جانم
تو از بهترینها هستی، و من بسیار بسیار کیف میکنم از خوندن نوشتههای تو.
سرعت رشد تو حیرتانگیزه و اگه با همین فرمون بری جلو به جاهای درخشانی میرسی.
لذت میبرم وقتی به در و دیوار این سایت نگاه میکنم. نمیدونم چرا ولی هر بار حرفهات رو میخونم بوی کاغذ رو میشنفم. با تهمزه کهنگی. بوی گرد و غبار کهنه حاصل از گذر زمان که روی یک کاغذ بشینه و باهاش عجین شه.
این حس خوب به نوشتن رو مدیون تو هستم شاهینجان. ممنون که من رو با نوشتن و وبلاگنویسی آشتی دادی.
امیدوارم روزی سعادت داشته باشم از نزدیک زیارتت کنم.
سلام به محمدجواد فعال و بینظیر
من واقعاً این شور و جدیت تو رو خیلی دوست دارم.
پر انرژی مینویسی و امیدوارم پرانرژیتر بنویسی.
با سلام خدمت استاد عزیزم.
استاد اگه میشه توضیح بدید که چجوری میتونیم یه شخصیت منفی(آنتا گونیست) و یه شخصیت مثبت رو در داستان خودمون خلق بکنیم؟ (این دو شخصیت در مقابل هم قرار دارن همانند خیر و شر.)
سلام عزیز
در این رابطه کتاب آناتومی داستان از جان تروبی میتونه بهتون کمک بکنه.
جواب این سوالات رو باید با نمونههای متعدد داد. اینجا مجالش نیست. ولی تو اون کتاب نمونه زیاده.
باورم نمیشه!
قبل از این که کامنت رو بفرستم،400 کلمه تو ورد نوشتم بعد کامنت فرستادم(اول نوشتن بعد کامنت)
این ایده خیلی جواب میده!!!!!
چه جالب. چه حرکتی زدی. زنده باد.
سلام استاد ممنونم واقعااااا
چقدر آرزوی داشتن یه وبلاگ از خودم رو داشتم و بلد نبودم اما با راهنمایی درست شما من وبلاگ خودم رو بلاخره افتتاح کردم
دیگه خودم رو موظف میکنم که هر روز توی اون بنویسم من خیلی خوشحالم که جایی هست که من برای دلم مینویسم برای خودم برای رهایی برای پرواز و اوج گرفتن شاید نوشته هام معمولی باشن ولی در اون ها یه سادگی ملموسی هست که دوسشون دارم چون از صمیم قلبم مینویسم.
سلام مریم خانم نازنین
تبریک میگم بهتون. بیصبرانه مشتاقم تا لینک وبلاگتون رو برای من بذارید.
شاهین جان شما چقدر خوبی.
هر وقت دیگه کممیارم و… میگم باید یه سر برمپیش استادم آقا شاهین .
ممنون که هستی.
فدای تو محسن عزیزم
خوشحالم که اینجایی.
سلام
باید اعتراف کنم که این چند سال اخیر از نوشتن به بهانه هایی گریخته ام.
الان میبینم این ایده ها ميتونه بهم کمک زیادی کنه تا متعهد به نوشتن روزانه بشم.
سلام علی عزیز
این نوشتنگریزی واقعاً گرفتاری همۀ ماست.
و اصلیترین تلاش من هم اینه که به عنوان موش آزمایشگاهی انواع روشها رو روی خودم تست کنم تا بتونم به روشهای مناسبی برای غلبه به نوشتنگریزی برسم.
هر روز که قلمم را بر کاغذ میگذارم دریچه ای جدید به سمت اهدافم باز میشود و هر روز روزنه ای از کشفی جدیدتر…
ممنونم استاد خوبم به خاطر ارائه راهکارهای بسیار مفید
که قلبم را مملو از عشق به خویشتن میکند و به خودم میبالم که چقدر میتوانم رشد کنم و
زنده باد مریم خانم خوش ذوق و عزیز
نوشتن را نوشتن لازم است
زنده باد. دقیقا.
بخشی از متنت رو توی کانالم با آدرس @mohtavaytتوی تلگرام گذاشتم البته توی یه پستی
مطلبت خیلی جالبه و جالب تر اینکه این نوع نوشتن باعث افزایش بازدید سایتت هم می شه؛ چون مخاطبینت مدام میان ببینن نوشته کامل شده یا نه
سپاس حبیب نازنین
سلام استاد ، من آنم که گر جام گیرم به دست ، ،،،،،،
ببینم در آن آینه هر چه هست ،،،،،، این نوشتنه
همون جامی هست که دستم
دادی ،،،، من از شما متشکرم ،،،،،
سلام هوشنگ عزیزم
خوشحالم که حس خوبی به نوشتن داری.
امیدوارم همیشه نویسا و برقرار باشی.
سلام و احترام خدمت شاهین خان عزیز
ایده هایی که مطرح می کنی خیلی ارزشمند است بویژه از نظر بکر بودن .
در قسمت دوستان من آدرس سایت و وبلاگ دوستانتان را دنبال می کنم و وارد سایت یا وبلاگ شان می شوم و می خوانم و این هم یکی از مزایای
” زندگی به شرط نوشتن است ”
به نظرم می رسد شاید ایده دادن فراخوان در خصوص بعضی موضوعات مرتبط با نوشتن و دعوت از علاقمندان برای نوشتن یک تا چند پاراگراف در خصوص موضوع می تواند به ایجاد یک حرکت متفاوت در
– ایجاد انگیزه و آموزش نوشتن
– ایجاد و مدیریت دانش در خصوص برخی از موضوعات
برایت زندگیت آرزوهای خوب دارم
سلام پرویز خوب و خوش ذوق
ایدۀ خیلی خوبیه.
منم این ایده رو خیلی دوست دارم.
حتما جدیتر بهش فکر میکنم.
سلام بر شاهین جان عزیز و مهربان
نظرتان چیست بطور آزمایشی هم که شده زمانی که با خودمان توی ذهن مان هم که حرف می زنیم ، به زبان نوشتار سخن بگوئیم.
انگار که داریم با قلم های دردانه مان روی کاغذ های محبوبمان می نویسیم .
یا داریم با صفحه کلید کامپیوتر یا لپ تاپ مان والس می کنیم .
یک روز با همان سرعتی که می نویسیم یا تایپ می کنیم ، فکر کنیم .
یک ساعت هایی به زبان سمبولیک حافظ
یک ساعت هایی را به زبان شیوای سعدی
یک موقع هایی با زبان حماسی فردوسی
و یک زمانی به زبان عرفانی مولانا
چطور است زمانی به استقبال زبان نمادین سهراب عزیز برویم و با واژه ها نقاشی کنیم
از فروغ واژه هایش را وام بگیریم ، به زبان او بنویسیم .
هر نویسنده بزرگی را که می خوانیم، چند صفحه ای به سبک و سیاق او بنویسیم ،
یا چطور است به زبان آن شاعر و نویسنده نامه ای به رسم قدردانی برایش بنویسیم،
با هر کدام به زبان خودشان .
می دانید با این کار می توانیم چند صد گونه بنویسیم ؟
مدتی قبل در چند پست از تاثیر شعر خواندن روی نوشتن ، نوشته بودین ، و من شروع کردم به شعر خواندن و ادای شعر نوشتن را در آوردم ،
زبان قلم هایم شعرگونه شد .
چیزی به تقلید از نوشته های زیبای حمید مصدق ، اخوان ثالث ، فروغ فرخزاد، و …
حالا زمانی هم که قلم در دست ندارم و با خود می اندیشم
( مرحله پیش نگارش) هر بار به سبک و سیاق یکی از این سخنوران و سخن سرایان و نویسندگان با خودم فکر می کنم ،
راستش را بخواهید انگار آنها با زبان و سبک و سیاق خودشان با من حرف می زنند .
دنیای زیبایی شده .
حس می کنم در مدرسه ای هستم که چند هزار کلاس درس دارد و هر کدام از شعرا و نویسندگان در هر کدام از کلاس ها دارند آنلاین و بی وقفه درس می دهند .
زمانی که دیوان ها و کتاب های چند شاعر و نویسنده را با هم می خوانم ، تحت تاثیر سبک آنها نوشته هایم ، رنگ و لحن زبان آنها را می گیرد
و شما می دانید چه لذتی دارد ، زمانی که می توان به گفتگوی دو یا چند نویسنده و شاعر همزمان گوش سپرد و به سبک آنها نوشت و سرود .
من که غرق لذت می شوم .
و در آن لحظه ناب
یاد من می آید
که تو را یاد کنم
غرق در خواستنی
از جنس دعا
و برایت ز خدا
من بخواهم شادی
و تنی سالم و اندیشه ناب .
من دلم می خواهد
همه عمر
بنویسم به زبانی از نور
بر سیاهی های
صفحاتی از شب
و تو می دانی شب ،
چه هوایی دارد .
خلوتی با قلم و کاغذ و دل
و کسی می خواند
با تو اسرار دلش را
در شب
شاعری می گوید
با تو از سبک و سیاق اش آرام
و تو می دانی او
شاد می گوید ،
رمز و راز ش با تو
و چه حسی دارد
که پس سال و قرنی
بنویسی چون او
تا بماند در یاد
سبک کارش برجا
پس بخوانیم هر روز
شعری از دفتر هر شاعر، ما
بنویسیم چو او
غرق باشیم چو او
در جهان معنا .
فکر کنم سهراب عزیز
در سپهر اندیشه من ،
تابش نور را روی بوم ذهن ام
نقاشی می کرد
زمانی که قلم می گرداند
در نفس های گل نیلوفر .
خلاصه اینکه شاهین عزیز هر بار که می خوانم و می نویسم به اندازه توان دعایت می کنم .
و دعای خیر همه شعرا و نویسندگان را می شنوم که در حق ات دعا می کنند .
آرزویم این است
تنت از باد خزان دور بماند
و دلت
شاد باشد همه عمر
و بمانی سرخوش .
پرویز نازنین
این یکی از بهترین و موثرترین تمرینهایی هست که میشه انجام داد.
عالیه، و من حتما به دوستان دیگه پیشنهاد میکنم کامنت زیبای تو رو بخونن.
سلام استاد..روزتون بخیر.
با خوندن ایدۀ”به شرط نوشتن” به یاد تجربۀ تقریبا مشابه خودم افتادم. چند ماه گذشته،بخاطر اتفاقاتی که برای من افتاده بود،ذهنم بیشتر از همیشه از تمرکز دوری می کرد.به همین دلیل نمیتونستم روی کارهای روزانم،مطالعه کردن و یا حتی درس خوندنم تمرکز کنم.یکی از همون روزها به طور اتفاقی تصمیم گرفتم دفترچۀ کوچیکی کنار خودم داشته باشم و قبل از شروع مطالعه،درس خوندن و خوابیدن چند خطی در مورد مسئله ای که باهاش مواجه بودم رو بنویسم و ذره ای فضای شلوغ ذهنم رو برای تمرکز کردن روی موضوع مقابلم خالی کنم.. و باید بگم این روش مثل یک خوددرمانی عمل کرد.هر بار که قبل از شروع کارهام چند خط مینوشتم،بیشتر از بار قبل ذهنم آزاد می شد. و این کار به جایی رسید که موقع مطالعه و درس خوندن و خوابیدن،بجای داشتن افکار مشوش و استرس،یک ذهن آروم و راحت داشتم..اما بعد از اینکه از طریق نوشتن ذهنم آروم شد،این کار رو متوقف کردم.. و الان که ایدۀ به شرط نوشتن رو خوندم،تصمیم گرفتم باز این کار رو انجام بدم(البته این بار به همین روشی که شما گفتین،برای همۀ کارها). و فکر میکنم اگر قبل از شروع هر کاری کمی بنویسیم،ذهنمون برای انجام اون کار متمرکز تر ،خللاق تر و آزادتر میشه.. ایدۀ دوست داشتنی و قشنگی بود. ممنون:))
سلام مینا جان
چه کار خوبی میکردی.
تو که مزۀ این کار رو چشیدی فکر کنم با ایدۀ به شرط نوشتن هم خیلی خوب پی بری.
حتما از نتایج آزمایش این ایده بنویس برام.
موفق باشی.
از این ایده طلایی میشه در هر زمینه ای دیگه هم استفاده کرد 🙂 مثلا یکی از برنامه های شخصی من که مدت زیادی هست موفق به اجرای اون نشدم، نوشتن در مورد اتفاقات خوب روزمه… اما خوب بین این همه شلوغی همیشه یادم میره. می تونم از ایده شما استفاده کنم و مثلا قبل از هر وعده غذایی چند خطی از اتفاقات خوب همون روز بنویسم :)))) و البته بعد از امتحان صفحات صبحگاهی متوجه شدم گفتگوهای مبهم و اون شلوغی ذهنم کم شده. شاید به شرط نوشتن بدون اینکه به خودمون سخت بگیریم و رها و آزاد بنویسیم بتونه یه مراقبه ذهنی در طول روز بشه. یا شاید ایده ای تازه رو به ذهن ما بیاره و قطعا همینطوره
“””«به شرط نوشتن» نوشتن را به اولویت ما تبدیل میکند و به ما میآموزد که نوشتن را به بعد از کارهای دیگر موکول نکنیم.”””
زنده باد فرناز نازنین
چه خوب. دقیقا میتونی از همین روش استفاده کنی.
برقرار باشی دوست خوبم.