اینستاگرام را باز میکنی، میبینی دوباره استوری گذاشته. یا تبلیغ محصولش، یا عکس خودش با جملهای مثبت و انگیزشی.
اوایل حرص میخوری، از یک جایی به بعد طاقت نمیآوری و آنفالو میکنی. یا نه در یک کشمکش مازوخیستی، به دنبال کردنش ادامه میدهی و بیشتر و بیشتر حرص میخوری و با خودت وآدمهای شبیه خودت میگویی: «اندازه خر هم بارش نیست ولی پولدار شده»، «دیده شدن اینها به خاطر کوتوله بودن بقیه است»، «حرفی برای گفتن ندارد، یک رقیب گردنکلفت بیاید از بین میرود»، «تازه به دوران رسیده است، اصلاً از کجا معلوم که در زندگیاش درد و رنج نمیکشد و همه چیز ساختگی است؟»
خلاصه به هر دری متوسل میشوی تا موفقیت طرف را بیارزش کنی.
اصلاً همه پرت و بیسواد. خب در نهایت با این حرص و تنش به کجا میرسی؟
آنفالو کردن، بلاک کردن، غیبت کردن و ناله کردن چارۀ کار نیست.
با همۀ اینها ممکن است موقتاً خودت را در لحظه تسکین بدهی و حس بهتری پیدا کنی، اما با کمکاری خودت چه میکنی؟
بهتر است از موفقیت دیگران رنج بکشی و حرص بخوری، اما با تخریب آنها خودت را آرام نکنی.
خودت را با بهتر شدن آرام کن، نه، نمیخواهم شعارهای انگیزشی و تکراری را تکرار کنم. تشویش به تلاش کردن کلیگویی است. یک قدم رو به جلو بردار:
صبح که پاشدی
تو هم یک محصول بساز
تو هم یک کتاب الکترونیکی بنویس
تو هم جرات سرک کشیدن به جاهای تازه را پیدا کن
تو هم موقعیتی بساز که بتوانی استوریهای شاد و الهامبخش بگذاری.
بعد از خواندن این مطلب چهکار کنم؟
میتوانید «دقیقاً چرا به هیچ جایی نمیرسیم؟» را بخوانید.
شرکت در طرح تابستانه مدرسه نویسندگی (طرحی ویژه برای نوشتن و تولید محتوا در تابستان ۹۷)