توقع دارید اولین کتابتان چاپ شود؟
اولین کتاب منتشر شدۀ یک نویسنده لزوماً بنا نیست اولین کتاب نوشته شدۀ او باشد. همانطور که اولین تابلوی یک نقاش قرار نیست در اولین نمایشگاهش نمایش داده شود…
اولین کتاب منتشر شدۀ یک نویسنده لزوماً بنا نیست اولین کتاب نوشته شدۀ او باشد. همانطور که اولین تابلوی یک نقاش قرار نیست در اولین نمایشگاهش نمایش داده شود…
به تجربه دریافتهام که آن حس انباشته که جویای دست و قلم است تا بر صفحۀ کاغذ جاری شود در کوتاه مدت از بین نمیرود تا در حال و هوای تصویر کردن آن فضا هستی یک روز، یک ماه، یک فصل منتظر میماند، بستگی به کار تو دارد…
یایید روراست باشیم؛ نوشتن یک متن بد، موضوعی زجز آور است؛ مینشینی تا با نهایت مغز و از صمیم قلب چیزی بنویسی و میبینی حتی از شکل دادن به دو سه تا جملۀ ساده ناتوانی؛ یا هیچکدام از تمام چیزهایی را که توی ذهنت داری نمیتوانی روی کاغذ بیاوری…
نوشتن، برای اینکه در دیگران اثر کند، طریقهها دارد والا فریاد بیهوده و نفس زیاد زدن است. هیچ شکارچی بدون نشانه رفتن و بدون مواد، وسائل و شرایط لازمه صید نمیکند. صید دلها کم از صید بز کوهی و مرغ وحشی نیست…
حین گفتوگو از میزان شوق و انرژی بالای خودم در حیرت بودم. این برنامه بار دیگر به من ثابت کردم که نابترین لحظات زندگی وقتی است از عمیقترین و مهمترین علایق و دغدغههایمان صحبت میکنیم…
اکنون چیزی به شما بگویم که فقط همین حالا آن را فهمیدهام، پس از چاپ پنج کتاب، حرفۀ نویسندگی، احتمالاً هر چه بیشتر مینویسی مشکلتر میشود…
عاشقان راستین واژهها، یعنی شاعران بزرگ جهان، شعرهای بسیاری دربارۀ نوشتن سرودهاند. بنا دارم هر از گاهی در خوانش این شعرها با شما شریک شویم. اولین شعر از مجموعۀ شعر نوشتن شعری از شاعری بزرگ…
آیا برای شما هم پیش آمده که از کلمات خودتان خسته شوید؟ حس کنید فکر و ایدۀ خوبی دارید، اما به کار گرفتن همان کلمات همیشگی، ایده را از چشمتان بیندازد؟ یا حس کنید داستان شما به کرورها کلمۀ تکراری آلودهشده و ازدسترفته؟
تاریخ مدام دگرگون میشود. اما مردم زندگیشان را میکنند، سر کار میروند، عاشق میشوند، مریض میشوند، میمیرند، دوست مییابند، لحظههای غم و شادی و اینها، و هیچیک از اینها ربطی به تاریخ ندارند…
هرگز تلاش نکردهام که روی کسی اعمال نفوذ کنم و همیشه این باور را داشتهام که هر کس باید همانطور که میتواند بنویسد و زبان خودش را داشته باشد. برای همین هم دوست ندارم دستنوشتههای جوانان تازهکار را بخوانم و به هیچکس توصیههای ادبی بکنم…