با از دست دادن چه چیزی یا چه کسی شدیدترین احساسات را تجربه کردید (خشم، اضطراب، اندوه و…)؟
زخم کدام باختِ کهنه هر بُرد تازهیی را زهرتان میکند؟
«فردی چیزی ارزشمند را از دست میدهد اما نمیتواند بیاعتنا باشد…» همین برای شروع طرح یک قصه کافی است. بقیهی کار را با پرسشهای مکرر میتوان پیش برد (چه عامل یا عواملی باعث از دست رفتن آن چیز شده؟ بعدِ از دست دادن زندگی شخصیت اصلی داستان چه شکلی میشود؟ او برای بازگرداندن زندگیاش به تعادلی تازه چه میکند؟).
شاید از روایت شکست بتوان موفقیت کوچکی ساخت. قصهگفتن نوعی پیروزی است: تو دوام آوردهیی و میتوانی قصهات را تعریف کنی.
11 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید
درود بر جناب کلانتری!
قول هیپریون خطاب به بلارمین را برایتان میآورم: «سپاسگزارم که از من میخواهی برای تو از خودم بگویم، و به این شکل گذشتهها را به یادم میآوری. »
به قول کوندرا، داستان مینویسم تا عدهای از مخلوقاتم کاری را انجام بدهند که خودم نمیتوانم.
دنبال غزلِ خودم میگردم، بی که قصیدهها زنجیرم کنند. گاهی هم احساس میکنم فرم جدیدی برای تراژدی پیدا کردهام.
از شما بسیار سپاسگزارم
درود فاطمه گرامی
چه نگرش زیبایی.
برقرار باشی و شاد.
درود براستاد مهربانم.
من باازدست دادن زمان خیلی ناراحتم اماافسوس خوردن سودی به همراه ندارد، برای جبران زمان ازدست رفته این روزها دارم نهایت تلاشم میکنم که بابهترین شکل ممکن ازلحظات که دراختیار دارم استفاده نموده بیشترمبخوانم ومینوسم.
درود جناب کلانتر وقتتون بخیر
بدون مقدمه عرض میکنم دو سه ماهی بود که داستانی رو شروع کردم دقیقا راجع به شکستهام و سعی کردم شخصیت اصلی داستان رو جای خودم بذارم ولی یکی از نویسندگان گرامی فقط با خوندن دو سطر اول داستان و شنیدن موضوع فقط به من گفت عوضش کن راستش خیلی دلسرد شدم. ولی با حرف شما ترغیب شدم که ادامه بدم. کاش میشد نظر شما رو هم بدونم
ممنون میشم پاسخ بدید
سلام. این جا آرامش خاصی داره. هربار که میام و سرمیزنم، احساس بهتری به خودم و به زندگی پیدا میکنم. وبلاگ شما مثل یه سرپناه میمونه برام. انگار نوشته هاتون منو به زندگی وصل میکنه یا وصل نگه میداره. وقتی از چیزی یا کسی میرنجم و وقتی هیچ احساس خوب یا بدی، هیچ نظر و هیچ عقیدهای ندارم، با اینجا اومدن دوباره زنده میشم. شما خیلی ساده و پیچیدهاید. نوشته هاتون هم همینطور. از نظر من خودخواهیه اما ازتون میخوام که لطفا تا جایی که امکانش هست حضور داشته باشید و بنویسید. بسیار ممنونم
سلام و درود آقای کلانتری من یه سوال دارم. در ایران امکان گرفتن حق کپی رایت خیلی سخت هست. اما سایتهای زیادی رو میبینم که پایین سایتشون حق کپی رایت رو درج کردن. این موضوع واقعی هست یا مربوط به استفاده از افزونه های مانع از کپی برداری مطالب هست؟ از دست دادن محتوا (من میدونم جهان محتوا تغییر کرده و الان برد بیشتر در نشر داده شدن و دیده شدن اثر هست اگر حتی سرقت بشه! منظورم در مجموع اون حقوق اولیه کپی رایت هست )
یکی از چَشم هایم
مادرم
داستانش را کجا برایتان بفرستم؟
درود
همینجا.