خلاقیت برخی نویسندگان از تقدیمنامههاییکه در ابتدای آثارشان نوشتهاند هم پیداست.
تقدیمنامهها دو نوعاند: یکی آنکه در کتاب چاپ شده و همگانی است و دومی دستخط اختصاصی نویسنده برای افراد گوناگون.
از گروه دوم یکی از بامزهترینهایش دستخط صادق هدایت برای مجتبی مینوی در آغاز «بوف کور» است:
«از گوشت سگ حرومترت»
یا این یکی که در ابتدای کتاب «ولنگاری» برای پرویز ناتل خانلری نوشته شده:
«این معلومات هم سگخور شد از طرف دکتر خانلرخان»
از گروه اول اما من این نوشتهی پرویز مرزبان را در کتاب «سیدیدار» دوست دارم؛ متنی اندوهناک و در عین حال امیدبخش دربارهی زیستن در سرزمین بدشانس ما:
«اگر باید هوای مسموم زمان را تنفس کنم چه بهتر که جوّ ایران.
اگر باید گم کرده راه در بیابانی خشک و هراسانگیز شب به صبح رسانم چه بهتر که کویر لوت.
اگر باید از هیبت حیات محیط به تیرگی زیر خاک پناه ببرم چه بهتر که خاک خانهی خودم.
تقدیم به خاکهای خشک ایران. (پ. مرزبان، ۵۱.۴.۱۵)»
در ذهن شما کدام تقدیمنامه ماندگار شده است؟
1 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید
من که تا الان به تقدیمنامهها دقت نکرده بودم؛ مگر اون تقدیمنامههای متداولی که اول کتاب مینویسن: تقدیم به همسر عزیزم که در طول زندگی بیش از حد او را رنجاندم.
ولی اسم جالبی براش انتخاب کردین، دوست داشتم.