کارگاه کلمات: فرزند عادت

باید از قدرت کلماتمان به‌طور سازنده استفاده کنیم.

-استلا تریل‌من

پیش‌نیاز مطالعه این پست: چرا باید فارسی یادبگیریم؟

قسمت‌های قبلی کارگاه کلمات

تمرین: با هر یک از عبارات پیشنهادی جمله‌ای بسازید و در قسمت کامنت‌ها بنویسید.

کارگاه کلمات 15


فرزند عادت
دوست دارم فرزند عادت باشم و هرروز، حتی در سخت‌‌ترین شرایط جسمی و روحی چندساعتی را به نوشتن اختصاص بدهم.
کوتولۀ ذهنی
مبادا ترس معاش و سرزنش دیگران به یک کوتولۀ ذهنی تبدیل شویم که هرروز به رنگی درمی‌آید.

تنزه بی‌عملی
او از آدم‌هایی نبود که می‌روند توی لاک خودشان و تنزه بی‌عملی را ترجیح می‌دهند.

فریب زمانه

خلق یک اثر هنری کاری دشوار است. نویسنده‌های جوان ما نباید فریب زمانه را بخورند، بدانند که یک کار بزرگ شاید سال‌ها وقت ببرد.

-هوشنگ گلشیری
پسله

با نوشتن در پسله و ترس از نشر افکار و بازخورد گرفتن، جلوی یادگیری و اصلاح نوشته‌های خودمان را می‌گیریم.

چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام

7 پاسخ

  1. – نباید اجازه دهیم بی حوصله گی فرزند عادت بشود، باید به خودمان یادآوری کنیم همیشه قدمی برای برداشتن وجود دارد.
    – چهره یخی و اشارات سرد و خشک حرکاتش نشان از احساسات دفن شده در پسله وجودش را می داد.
    – فراموشی پاداش کسانیست که فریب زمانه را می خورند و باور دارند جادوی زمان می تواند زخم هایشان را مرهم ببخشد.
    – وقتی آدم تنزه بی عملی رابرگزیند، نوشتن سخت ترین کار دنیا می شود.

    واژه پیشنهادی: دیلماج
    دیلماج چشم های من باش.

    گچ پژ، محسن رضوانی، انتشارات سوره مهر

  2. سلام وقت بخیر
    طاعاتتون قبول
    من تنزه بی عملی رو اینگونه معنی کردم: “دوری از بدون عمل ماندن”
    و در کنارش یه عبارت تنزه بی شکلی ساختم و اینطور معنی کردم: ” دوری از بی شکل بودن” که منظورم دوری از نفاق هست.

    نمیدونم برداشتم و عبارتی که به کار بردم صحیحه یا نه..

  3. بیا باهم در دنیایی قدم زنیم که هر روزش جلوه و روشنی اش درخشان تر می شود.. تنزه بی عملی، تنزه بی شکلی صفات این دنیای درخشان است. بیا از دنیای انسان نماها فرار کنیم از ان کوتوله های ذهنی که کوته بینی فرزند عادت روزمرگی های بدون تامل شان و منفعت طلبی های حریصانه شان است. فریب زمانه و ظاهر روزگارشان را نخور، بوی تعفن و گندیده شدن از پوست پر زرق و برقشان استشمام می شود. انسان نماهای بی شکل که در هر ظرفی بریزیدشان به همان رنگ و ظرف در می آیند، اینها اخرین دوز دو رویی و چند رویی هستند..مرتبه عالی یعنی بی رویی! (نفاق)
    بیا باهم فرار کنیم.. فرار.. فرار به.. آه..نه … هر چه می اندیشم جای درخشانی نمی یابم .. .. پس بیا بمانیم و برقرار کنیم…
    بیا بمانیم .. و مبارزه کنیم ..
    مباره کنیم با بی عملی ها.. با بی شکلی ها ..
    با دنیای ساخته شده به دست انسان نماها..
    بیا مبارزه کنیم تا زمانیکه همه انسان نما ها بلایشان از این دنیا رفع شود… انوقت با آرامش قدم می زنیم ..باهم.. در دنیایی که هر روزش درخشان تر خواهد بود.

  4. – وقتی فرزند عادت بی نظمی و انجام کارهای هم زمان می شویم دیگر نمی توانیم بر روی یک کار متمرکز باشیم و فکرمان مغشوش می شود.
    – برای درک و تجربه بیشتر محیط اطراف خود لازم است مطالعه بیشتر و نگاهی واگرا داشته باشیم و از مراوده با افرادی که کوتوله ذهنی هستند و محصور در دنیای کوچک دانسته های خود هستند اجتناب کنیم.
    – تنزه بی عملی به طور کلی امری ناپسند محسوب می شود یا با توجه به شرایط و موقعیت استثنا هم دارد؟
    – وقتی در همه حال بخواهی تعادل را حفظ کنی فریب زمانه را خوردی. برای دستیابی به اهداف بزرگ بایستی بعضی داشته هایت را هزینه کنی و از بعضی لحظات آرامش چشم پوشی کنی و بعضی خواسته هایت را به نفع دیگری قربانی کنی.
    – انجام کار خیر در پسله دل نشین تر از آشکار ساختن آن است.

  5. میان خود و عادت، هیچ رابطه نَسَبی نمی دید. نمی خواست فرزند عادت باشد؛ حتی اگر بی بتّه اش بخوانند. هیچ خوش نداشت در این بازار مکارّه، فریب زمانه را بخورد؛ چون می دانست با اصرار بر تنزه بی عملی، مثل دیگران، عاقبت به یک کوتوله ذهنی تبدیل خواهد شد؛ کوتوله ای که از ترس لگدمال شدن، پناهگاهی جز بیخ پسله نخواهد داشت.

  6. فرزند عادت ، ترس از تجربه های جدید و متفاوت ست که نمیگذارد مادرش را کنار بگذاریم!

    کوتوله ی ذهنی من واژه ی نمیتوانم است که مدام در ذهنم ورجه وورجه میکند!

    نا پاکی تجربه و عمل را به تنزه بی عملی ترجیح میدهم!
    *دقیق نمیدانستم چه کلمه ای در تضاد تنزه مناسب است*

    مادر میگوید: دختر در پسله نمان ، بگذار تو را ببینند شاید خواستگاری برایت پیدا شود
    =))))

  7. فرزند عادت: معتقدم برد و باخت هایمان در زندگی، بیش از هر عامل دیگری، فرزندِ عادتهای نیکو یا ناپسندِ ما هستند.

    کوتولۀ ذهنی: عقاید و باورهای متعصبانه اش از او، یک کوتوله ی ذهنیِ تمام عیار ساخته بود.

    فریب زمانه: مادربزرگم همیشه می گفت: دختر جون نکنه یه وقت فریب زمانه رو بخوری و فکر کنی در همیشه رو یه پاشنه می چرخه ها…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *