چیزهایی که یک نویسنده باید به آن‌ها حمله کند

چیزهایی که یک نویسنده باید به آن‌ها حمله کند

ویلیام تکری -نویسندۀ رمان کلاسیکِ بازار خودفروشی– جملۀ الهام‌بخشی دارد که من آن را بسیار دوست می‌دارم:

«انسانی که می‌خواهد در زندگی موفق شود باید این پند حکیمانه را به خاطر بسپارد: حمله کردن تنها راز موفقیت است. شجاعانه حمله کنید. دنیا تسلیم شما خواهد شد. اگر زمانی دنیا شما را شکست داد، مهم نیست. جرئت کنید و دوباره امتحان کنید. شما موفق خواهید شد.»

نوشتن، حمله کردن است.

نویسنده قبل و حین و بعد از نوشتن، مدام حمله می‌کند:

به ترس از نوشتن، کمال‌طلبی، تنبلی، ضعف و…

به کلیشه‌ها، نابلدی‌ها، انسداد ذهن، حواس‌پرتی‌ها و…

به دیده نشدن‌ها، خوانده نشدن‌ها، رد شدن‌ها، درجا زدن‌ها و…

اگر عزم تولید محتوا و نوشتن کرده‌ایم باید شجاعانه حمله کنیم، به هر چه در درون و بیرون مانع نوشتن است.

اگر هشتصد بار نوشتن را شروع کردید و باز به هر دلیلی از نوشتن دور افتادید دوباره شروع کنید، شروع مجدد نوعی حمله است.

اگر ده تا کتاب نوشته‌اید و هیچ‌کدام به لعنت خدا هم نمی‌ارزد؛ بیشتر بخوانید، بیشتر تمرین کنید، بیشتر تجربه کنید، مداومت یعنی حمله کردن.

اگر پریدید توی اقیانوس تولید محتوا و سیصدتا پست وبلاگی نوشتید و بعدِ یک سال، یک نفر هم محل سگ به سایت شما نگذاشت، مجنون‌وار ادامه بدهید، جنون یعنی حمله کردن.

هر چیزی را که به علاقه و استعداد شما کمک می‌کند، دوباره و دوباره امتحان کنید، امتحان کردن یعنی حمله کردن. بیشتر حمله کنید. بیشتر بنویسید.

 

چند پیشنهاد برای مطالعۀ بیشتر: مدرسه نویسندگی | نقشه راه نویسندگی | تولید محتوا | کپی رایتینگ | معرفی کتابشعر | ویرایش و ویراستاری | کلاس‌ها و دوره‌ها | دانلود رایگان کتاب نویسندگی آنلاین 
شاهین کلانتری در مدرسه نویسندگی | تلگرام | اینستاگرام | توییتر | ویرگول | لینکدین

6 پاسخ

  1. با سلام خدمت شاهین عزیز
    چند روزی است مشغول خواندن و انجام تمرین های کتاب خانم ” لرن هرینگ ”
    با عنوان ” نوشتن با تنفس آغاز می شود ” هستم
    این کتاب با هنرمندی آقای حمید هاشمی ترجمه و توسط نشر بیدگل چاپ شده است .
    این کتاب در مورد نویسندگی خلاق است ،
    و به چگونگی ” عمیق شدن در نوشتن ” می پردازد.
    در صفحه 71 مساله ” ارتباط برقرار کردن ” با نوشتن و نوشته های خود مطرح شده است .
    با توجه به موضوع قدرت حمله یک نویسنده به مشکلات
    و نیاز ما به تبدیل شدن تدریجی به نویسنده
    به نظرم ، ما هم باید یاد بگیریم با نویسنده درونمان ارتباط برقرار کنیم
    ارتباطی دوسویه .
    ارتباط با نوشتن ارتباط با یک ” دوست خاص” است .
    برای ایجاد و حفظ ارتباط باید وقت و انرژی گذاشت .
    نوشتن یک “دوست خاص ” است .
    دوستی که بی منت هر موقع که بخواهیم
    به حرف ها و درد دل ها و قصه ها و غصه های ما گوش می دهد .
    می توانیم هر موقع که دلمان گرفت
    برایش حرف بزنیم و بگوییم تا خالی شویم .
    می توانیم هر موقع مشکلی داریم
    با او مطرح کنیم
    می توانیم هر موقع خوش حال هستیم با او شادی کنیم .
    ” نویسنده درون ما ” همیشه آماده دوستی و رفاقت است .
    دوست را باید حرمت داشت ،
    احترام کرد ،
    اگر یاد بگیریم که با ” نویسنده درونمان ” دوستی کنیم
    او همیشه همراه و همراز و همگام و هم کلام ما می شود .
    او هم علاقمند به همنشینی با ما می شود .
    دوستی یک طرفه نمی شود .
    ما هم باید قلم و کاغذ به دست آماده شنیدن حرف های او باشیم .
    گاهی او به ما نیاز پیدا می کند
    و می خواهد با ما ارتباط برقرار کند
    حرف بزند
    درد دل کند
    خالی بشود .
    باید برایش وقت گذاشت
    باید همدلی کرد
    همراهی کرد
    همراز شد
    همداستان شد
    از این با هم بودن لذت برد

    1. به به اون کتاب عالیه
      چند سال پیش خوندمش و هنوز تاثیر خوبش با من هست.
      کیف کردم با کامنتت پرویز جان.

  2. “حمله” به ترسها 👍
    شاهین عزیز، این سه کلمه ی جادویی منو عجیب درگیر خودش کرد . فوق العاده بود .

  3. دم شما گرم استاد…خدا می دونه خیلی از یادداشت هاتون انرژی می گیرم…خیلی هلم می دن…خدا خیرتون بده

  4. مهم نیست که توان زیبا نویسی داری یانه.
    ممکن است در نوشتن به گرد پای هزاران نفر دیگر نرسی وازفقر کلمه پوست به استخوانت چسبیده باشد.
    اما تمایز تو اشتیاق توست.
    آنکه مشتاق است سرانجام دست در دست نوشتن زیبانویسی را خواهد آموخت.
    وبا غنای نوشته هایش زبانی را ثروتمند خواهد کرد.
    شعله اشتیاق حقیقی هر گز فرو کش نمی کند.

    کسی که عاشق نوشتن است باید بیش از هرچیز، درگیر نوشتن باشد.
    باید در خلوت خودش بنویسد و فقط از یک طریق بازخورد بگیرد.”خواندن”
    اصلا آدم می نویسد تا با این کار خودش را تشویق کند دیگر پس این راهم از خود نوشتن طلب کنید.

    انگیزه خواندن را خودت باید درخودت ایجاد کنی. باید روح وجسمت را همزمان به خواندن بسپاری. خواندن آسان نبوده ونیست. اصلا همین سختی ماجراست که تو را از میلیون ها قوزمیت دیگر متمایز میکند.

    وقتی احساس می کنم دارم به مرز گریه کردن نزدیک می شم با خوندن این مطالب ، به خصوص اولی “اهمیت اشتیاق” به داد خودم می رسم.
    مقابله با ناامیدی واقعا سخته.
    و تسلیم شدن قطعا
    سخت تر …

  5. هر موقع ناامیدی وجودم رو فرا میگیره، شاهدی از غیب میرسه که میزنه تو دهنم…امروز این نوشته حالم رو جا آورد
    …خیلی عالی و انگیزشی بود.ممنون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *