دوستم رضا نوشته که یادگیری مهارت موردعلاقهاش را موکول کرده به قرن بعد، یعنی از سال 1400، میگوید به این عدد حس بهتری دارد، حس رُند بودن؛ تازه آن موقع تکنولوژی هم پیشرفت بیشتری کرده!
مخلص کلام اینکه ما آدمها عاشق رُند کردنیم. از انتظار برای شنبه و سر برج گرفته تا سر سال و قرن بعد. این موضوع در مدل ذهنی ما ریشه دوانده و به طرز مهلکی باعث اتلاف وقت میشود.
بدترین عادت من این است که برای شروع هر کاری منتظر رُند شدن زمان میمانم. مثلاً اگر شش و بیست دقیقه باشد تا شش و نیم منتظر میمانم، اگر شش و سیوپنج دقیقه باشد تا هفت منتظر میمانم.
تا اینکه مقالهای خواندم و حس کردم کلید حل مشکلم را یافتهام؛ اما انگار برای اجرای این برنامه هم منتظر رند شدن زمان بودم!
از امروز بالاخره روند دیگری را در پیش گرفتم، شروع کردن در رأس ساعات مشخص را بر خودم ممنوع کردم، حالا از هر لحظهای که در آن هستم آغاز میکنم.
مثلاً بهجای ساعت شش، ساعت پنج و پنجاهوسه دقیقه آغاز میکنم.
بهجای انتظار برای سر ماه، بیست و هفتم ماه کارم را انجام میدهم.
یادگیری یک مهارت را بهجای موکول کردن به سال نو از واپسین روزهای اسفند آغاز میکنم.
جان کلام اینکه نقد امروز را به نسیه فردا حواله نمیدهم.
6 پاسخ
من هی با خودم می گفتم این چه ساعتیه متمم برای شروع همایش انتخاب کرده. پس که اینطور ;))
کتاب از شنبه آقای محمد پیام بهرام پور تو این زمینه به من خیلی کمک کرد. پیشنهاد می کنم اگر مطالعه نکردید این کتاب ارزشمند را تو اولویت قرار دهید.
بله بهرور جان؛ کتاب جذابی هستش کتاب از شنبه، دوبار خوندمش.
آقای بهرام پور خوش ذوق و فعال هستن ماشالا.
سلام
من به شدت درگیر این مساله بودم به خصوص زمان درس خواندن. گاهی وقت ها منتظر ساعت 7 بودم مثلا، اما ساعت از هفت می گذشت و دوباره منتظر ساعت 7:15 به همین ترتیب کلی زمان از دست می دادم تا اینکه به این نتیجه رسیدم اصلا به ساعت نگاه نکنم. هر موقع تصمیم به انجام کاری گرفتم همان موقع شروع کنم بدون توجه به شروع زمان آن. کاری که کم کم با روزها و تاریخ هم انجام دادم.
آره واقعاً، نباید به ساعت نگاه کنیم.
به نکتۀ خوبی اشاره کردی و بدون آمار دقیق هم میتوان حدس زد که 70 تا 80 درصد آدمها به “از شنبه و از ماه بعدی” عادت کردهاند.
من جمله خودِمن.
شاید چیزی مشابه همین رُند کردنِ زمان، منتظر ماندن برای ثابت شدنِ یکسری شرایط که در آن هستیم برای کاری را شروع کردن. مثلا زمانی که سه هفته به تاریخ تخلیۀ خانهیمان ماندهاست، برای شروع مقالۀ جدید منتظر اتمام مهلت اجارهنامه نمانیم.
مثالهای دیگر هم هست: برای پیدا کردن کارِ جدید منتظر تمام شدنِ دورۀ تحصیلی نباشیم…
به گمانم، هم انجام دقیق هرکاری در شرایط ایدهآل و هم شروع هر کار در زمانی مشخص (یا رُند) از یک منطق پیروی میکنند.
به ترتیب و شدیداً خطی.
رِندی بجای رُندی.