شکل دیگری از یادداشت‌نویسی

شکل دیگری از یادداشت‌نویسی

می­‌خواهم یادداشت‌­هایم را جور دیگری تقطیع کنم،

و دیگر معیارم جمله و پاراگراف نیست؛

حداقل در برخی از یادداشت‌هایم.

عزم شعر ساختن ندارم در یادداشت

که کار من نیست، و سوادش را هم ندارم

فقط می­‌خواهم ساده‌­تر کنم

خواندن را برای خوانندۀ شتاب‌زدۀ این روزها

که خودم نیز یکی از آن­‌ها هستم.

نوشتن، جای گفتن تجربه­‌هاست

اما اگر بناست خودش راه به تجربه ندهد

درونه و برونۀ آن همساز نمی­‌شود

من نوشتن را برگزیده‌­ام

تا حداقل در دنیای واژه­‌ها

طعم آزادی را بچشم

و مثل خالقی قهار

دنیایی بسازم برای واژه‌­ها

و دست آخر

بهترینِ آن‌­ها را به بهشت انتشار (وبلاگ و کتاب)

و آن‌­ها را که نپخته­‌اند و سر ناسازگاری دارند روانۀ برزخ و دوزخ کشو و کامپیوترم کنم

وقتی تا پایان یک سطر را پر نمی­‌کنم

و گاه به یک

کلمه

یک سطر کامل را اختصاص می‌­دهم

حس می­‌کنم نوشتن در من جاری­‌تر است

و صفحۀ وُرد و کاغذِ سفید، به رود روانِ بدون سنگلاخی تبدیل می‌شود

که واژه‌‌­ها

مثل

سنگ­­‌ریزه‌­های رنگارنگ

زلال و شفاف در آن می‌­درخشند

می­‌خواهم هرازگاهی این­‌گونه بنویسم

تا دیگر تودرتویی سطرها

نفس­ واژه­‌هایم را نگیرد

یک طرف دیگر این شکل نوشتن هم گوشزد کردن یک نکتۀ مهم است به خودم:

که اینتر زدن و تقطیع الله­‌بختکیِ هر نثری

از نوشته، شعر نمی­‌سازد

من می‌­خواهم یادداشت‌­هایی بنویسم که

چشمِ پریشان آدمیزاد امروزی از خواندن آن­‌ها نترسد

فقط همین.

 نسخه پی دی اف این یادداشت

 

 فکر می‌کنم بعد از مطالعۀ این پست، خواندن لینک زیر هم برای شما سودمند باشد:

راه رفتن با رضا براهنی و مصیبت هر شاعر عاشق

دورۀ آنلاین نویسندگی خلاق

شاهین کلانتری در تلگرام | اینستاگرام | توییتر | ویرگول | لینکدین

9 پاسخ

  1. سلام
    شعر چیزی است و شاعرانه نوشتن چیزی دیگر
    هر چند لذتی که نثر شاعرانه دارد از شعر اگر بیش نباشد کمتر نیست.

  2. منم باید اعلام کنم بیشتر نوشته های منم این مدلی هستن…!
    اصلا موقع نوشتن اینتر و سه نقطه و حتما حتما علامتِ قشنگِ (!) از نوشته هام جدا نمیشه!
    راستش نمیدونستم این مدلی نوشتن رو خواننده ها به شعر تعبیرش میکنن!
    اما برای من اینتر و سه نقطه حکم نمک و ادویه جات نوشته هام هستن!
    و خب علامت تعجب برای فلسفه ی وجودش هم توی نوشته هام و حتی جمله هایی که مینویسم حکمش کلا جداست!
    لپ مطلب من یکی از طرفدارای این مدلی نوشتنم!

    1. زهرا اینتر عالیه.
      ولی دربارۀ سه نقطه احتیاط کن. چون هیچ خاصیتی نداره. سه نقطه برای وقتیه که جمله ناتموم مینونه. مثلاً یهو وسط جمله نویسنده دستشوییش میگریه و سه نقطه میذاره تا بعد ادامه بده.
      دربارۀ علامت تعجبت هم این مطلب رو حتماً بخون:
      درسی از ری کورزویل – درباره علامت تعجب!
      به اینتر زدن اما ادامه بده.
      شاد باشی زهرای با استعداد و نازنین.

      1. سر مثالی که زدین چقدر خندیدم من
        این مطلبی که گفتین بخونم رو خوندم راستش با خوندنش منم مثل اقامحمدرضا شرمنده شدم اینقدر علامت تعجب ته همه ی جمله هام گذاشتم
        خیلی وقت ها برای کسایی که منو نمیشناسن سوءتفاهم هم پیش اومده اما اینقدر عادت کردم به این کار وقتی ته نوشته هام نیست این علامت(!) حس میکنم جای یک چیزی خالیه
        اما سعی میکنم هم سه نقطه هام رو با احتیاط بذارم هم این علامت تعجب رو عین معتاد ترکش کنم

  3. کلماتت رودخانه ای می شوند جاری
    بکر و زلال
    معطر
    همانند افکاری
    که روان می کنید در آن
    می سپارید به رود
    برسانند به ما
    ما در این پایین دست
    منتظر
    اما شاد
    و در آن بالا دست
    همچنان جوشان است
    چشمه افکارت
    استاد ممنونیم که هستین

  4. من کارشناس نیستم به عنوان یک مخاطب نظرم رو میگم این مقطع نویسی موقع خوندن آزار دهنده س. برای یادداشت نویسی خوب نیست. شاید به گفته ی خود شما برای خواننده شتابزده خوب باشه که زیاد دنبال پیدا کردن مفهوم متن نیست و می خواد فقط بخونه و بگذره.

  5. درود.

    چند سال پیش با وبلاگی آشنا شدم که نویسنده اون در هر سطر تنها یک جمله مینوشت و فلسفه این کار رو هم در یکی از پست های وبلاگش بیان کرده بود.بنده هم نظر خودم یا بهتره بگم تحلیل خودم رو از اینگونه نوشتنش توی یکی از پستهاش نوشتم.

    اون بنده خدا به جهت برنامه نویس بودنش و ایضا کار با نرم افزارهای نقشه ذهن و… به این سبک رسیده بود(البته این تحلیل من بود و خودش دلیل دیگری داشت).

    از مال شما هم به گمانم اثرات شعر خوانیتون باشه که شکل نوشتاری شعر ها بر روی طرز سطر بندیتون اثر گذاشته (این رو از پست های قبلیتون میشه فهمید).
    بگذریم.

    این هم از آدرس اون‌ وبلاگ.
    (نویسنده این وبلاگ دارای سایت هم هست که توی وبلاگش موجوده).

    http://rastan.parsiblog.com/

    آسمانتان بی افق.

    بدرود.

    1. مرسی مرسی
      دست گلت درد نکنه. حتماً میبینم.
      درست میگی شعر با تاثیر نیست.
      ولی این چیزایی که مینویسم هیچ ربطی به شعر ندارن.
      من توی شعر به وزن خیلی اهمیت میدم. و اینایی که نوشتم نثر هستن. حالا ممکنه بهشون بشه گفت نثر ادبی. ولی شعر نیستن قطعا.
      البته متوجه شدم که متوجه شدی. همینجوری خواستم تکرار کنم که بقیه دوستانی که کامنت ها رو میخونن هم دچار سو تفاهم نشن. چون با اینتر زدن که نمیشه شعر گفت. شعر اصول ظریف و خاص خودش رو داره.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *