شفاف بیندیش | تغییر افکار برای تغییر زندگی

چند وقت پیش توی یکی از لایوهایم در اینستاگرام پیشنهاد دادم که برای یادگیری بهتر فکر کردن بهتر است دوره‌ای آموزشی دربارۀ تفکر نقادانه تولید کنیم. هدف این بود که یاد بدهیم تا بهتر یاد بگیریم.

پس از این برنامه دوستان زیادی مشتاق بودند تا منابع مناسبی در زمینۀ اصول فکر کردن معرفی کنم.

حالا بنا دارم هر وقت کتاب جدید و خوبی در این رابطه دیدم چند سطری در معرفی آن بنویسم.

کتاب شفاف بیندیش | تغییر افکار برای تغییر زندگی

شفاف بیندیش
تغییر افکار برای تغییر زندگی

ناشر: نویسۀ پارسی
نویسنده: دریوس فروکس
مترجم: زهرا قاسمی

کتاب «شفاف بیندیش» ساده و کاربردی است و ترجمۀ خوب و روانی دارد.

نویسنده در مقدمۀ کتاب با اشاره به بحث «ارادۀ آزاد» می‌نویسد:

«تأکیدم روی تصمیم‌گیری است، و موضوع کتاب حاضر دقیقاً همین است: با تمرین کردن، می‌توانید بهتر مهار افکارتان را در اختیار داشته باشید و در نتیجه خودتان تصمیم بگیرید که به چه فکر کنید.
و با مهار بهتر افکار، می‌توانیم کیفیت زندگی و کیفیت نتایج شغلی‌مان را بهبود ببخشیم.»

و چند نقل قول دیگر از کتاب:

ذهن ما مهم‌ترین ابزاری است که در اختیار داریم. اهمیت ذهن از هر فناوری، دستگاه، یا ابزاری بیشتر است.
ما به این ابزار شگرف به دنیا آمده‌ایم، اما طرز استفادۀ درست از آن را نمی‌دانیم.
از کجا فهمیدم که نسبت به قبل بهتر فکر می‌کنم؟ از آنجا که دیگر بردۀ افکارم نیستم و به همین خاطر نسبت به قبل خوشحال‌ترم. امروز دیگر من از ذهنم استفاده می‌کنم نه ذهنم از من. این تعریف من از «بهتر فکر کردن» است. این تعریف هیچ ربطی به این ندارد که چقدر باهوش هستید یا چند معادلۀ ریاضی را می‌توانید حل کنید. بلکه به این مربوط است که از ذهن‌تان برای به‌دست آوردن چیزی که می‌خواهید استفاده کنید.
میل به تسلط بر افکار به اندازۀ تمدن انسان قدمت دارد.
تا حالا شده افکارتان را رصد کنید یا روی کاغذ بیاورید؟ چالشی که برایتان دارم این است که با افکار یک روزتان این کار را بکنید. هر دو ساعت یا بیشتر بنشینید و افکاری را که همان لحظه دارید بنویسید. ترس برتان ندارد. بیشتر افکار ما اصلاً معنایی ندارند. ما گونه‌ای هستیم با تناقض‌های فراوان.

در همین رابطه: قالبی کاربردی برای تمرین نوشتن: گا‌ه‌شمار روزانه

اگر می‌خواهید افکار به‌دردبخوری داشته باشید یک قانون کلی وجود دارد: فقط به چیزهایی فکر کنید که می‌توانید آن‌ها را کنترل کنید. این‌گونه 99 درصد افکار شما خود به خود از بین می‌روند چون تعداد بسیار کمی از مسائل هست که در زندگی تحت کنترل شماست.
هدف نهایی همۀ این کارها یک چیز است، آرامش درونی. فرقی نمی‌کند در زندگی چه چیزهایی را از سر می‌گذارنید یا چه اتفاق‌هایی برایتان می‌افتد. فقط ذهن‌تان باید تحت هر شرایطی آرام بماند.

 

مطالعۀ این کتاب را به عنوان یک نقطۀ شروع خوب برای آموختن هنر تفکر پیشنهاد می‌کنم. اگر خواندید، بیایید همین‌جا دربارۀ آن صحبت کنیم.

7 پاسخ

  1. سلام و عرض ادب
    به توصیه شما این کتاب رو تهیه کردم.ولی نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم.یعنی خیلی از مطالبشو نمیفهمم.

    1. درود
      بعضی کتاب‌های به‌تدریج و با مطالعه‌ی بیشتر برای من روشن‌تر می‌شن.

  2. سلام شاهین عزیز.
    من خوندم کتاب رو.با همین ترجمه.و چیزی که بود خیلی راهکار اصلی ارائه داده نشده بود شاید نویسنده خواسته بود برخلاف بزرگان و نویسندگان انگیزشی حرفهای کلیشه ایی نزده باشد اما برعکس از آنطرف بام افتاده بود.و صرفا یکسری اتفاقات که برای ایشان تبدیل شده بود به فرمولی برای پیشبرد زندگی شخصی خود را در غالب کتاب کوچک تحویل داده بود.من انتظارم از شفاف بیندیش و حتی اون شکلی که افکار خود رو کشیده بود این بود که به افکار نظم،ترتیب یا اولویت داده شود یا راه حلهایی اعم از جدول بندی کردن افکار بنحوی که افکار سودمند را بتواند از افکار غیر سودمند و حاشیه ایی جدا کند باشد یا عمیق تر ریشه ایی تر با تحقیقات اساسی تر همراه باشد ولی انگار من بهیچ وجه قانع نشدم.

    1. درسته.
      من هم نقد شما رو قبول دارم.
      ولی خب،‌ در زمینه‌ی موضوع به این بزرگی نمی‌شه همه چیز رو از یک کتاب دریافت کتاب، بسیار کتاب باید.

  3. وقتی جمله‌ی “ما با این ابزار شگرف به دنیا آمده‌ایم، اما طرز استفاده‌ی درست از آن را نمی‌دانیم” را خواندم حقیقت تصورش برام خیلی ناراحت کننده بود. چه تعدادمون واقعا این رو بلد هستیم و می‌دونیم و عمرمون رو می‌گذرونیم بدون تفکر اون هم تفکر هدایت شده؟ خیلی ممنون از اون لایو و این معرفی کتاب🙏🏻👌🏻

  4. سلام و درود خدمت استاد گرانقدرم.
    مطالبی که نوشتین رو کامل خوندم و چقدر با اون قسمت تمرین توی گاه شمار موافق بودم.
    نمی‌دونم چرا این عادت درون ما نهادینه شده که ذهنمون و ببریم سمت مسائلی که کنترلی روی اون ها نداریم.
    من سال ها قبل چنین مشکلی رو داشتم و خیلی آزار دهنده بود. به حدی که اجازه نمی‌داد به کارهای دیگم برسم و در حقیقت می‌تونم بگم بازدهی کارم رو پایین آورده بود.
    بعد از مدتی تصمیم گرفتم هر طور شده این عادت بد و کنار بذارم. زمان برد اما موفق شدم.
    و این اولین قدم برای آرامش ذهنیه.
    نباید اجازه بدیم مشکلات و مسائلی که مقصرش ما نیستیم و کاری هم برای رفعش از دستمون برنمیاد، وارد ذهنمون بشن و ذهنمون و به بازی بگیرن.
    خودش یه نوع خودخوریه عصبیه و خیلی بده چون کاملا روی نتایج فعالیتامون هویدا میشه.
    با تمرین و ممارست و طبق گفته ی شما جای دادنش توی گاه شمار، کم کم از بین می‌ره و به جاش، مسائل مهم تری جایگزینش می‌شه.
    من اون زمان برای ترک این افکار مزاحم، دفترچه ای داشتم و هروقت چنین افکار به درد نخوری وارد ذهنم می‌شد، یادداشتش می‌کردم و براش یه جریمه در نظر می‌گرفتم.
    حالا اون جریمه هر چیزی می‌تونست باشه.
    در نهایت هم با تنبیه خودم، موفق شدم زمینشون بزنم😅
    الان هم از این ایده ای که گفتین استفاده می‌کنم تا دوباره به سرشون نزنه وارد فکرم بشن.
    که البته خیلی سخته. اما شدنیه.
    ممنونم از این مطلب فوق العادتون✨

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *