سیزدهمین تصویر سال+عکس!

1- هفت سال گذشت، هفت دوره جایزه تصویر سال، هفت تندیس، توی ویترینِ خانه، دفتر و …

2- اولین بار که رفتم تصویر سال باورم نمیشد اول شده باشم، یکسال قبلِ سال 88 بود.یک بچه مدرسه‌ای پر شور و شور، شیفته‌ی دنیای کاریکاتور، آن سال‌ها تمام زندگی من کاریکاتور بود…. ، روزی سه چهار تا کارتون می‌کشیدم….اولین دوره بخش رقابتی تصویر سال بود، به یاد محسن رسول اف فقید… گرفتن جایزه از دست فاطمه معتمد آریا برای یک نوجوان کم سن و سال شگفت انگیز بود، جایزه آن سال یک دوربین canon G14  بود، آن زمان برای خودش دوربینی بود، هنوز هم برای من هست!

3- این دوربین دیشب هم ثبت کننده‌ی لحظه ها بود…طی  این سال‌ها با این دوربین فیلم‌های تمرینی ساختم، مهم‌ترین رویداد های زندگی‌ام را ثبت کردم… حالا این دوربین خاطره انگیزترین شیء زندگی من است…

4- و اما کارتونی که امسال برنده شد:

shahin-kalantary-(5)

5- سیف‌الله صمدیان شاید موفق ترین چهره ایرانی در ایجاد یک برند هنری-به معنای واقعی کلمه- باشد، کسی که بی هیچ چشمداشتی 13 سال است تمام توانش را گذاشته برای برگزاری معتبرترین رویداد هنری ایران: جشن تصویر سال، خصوصی‌ترین و مستقل‌ترین رویداد هنری کشور، بی هیچ گونه وابستگی سیاسی. حالا عمو صمد با جمع کوچکی از همکارانش رویداد معتبری ایجاد کرده که جشنواره‌های دولتی با بودجه های میلیاردی اندکی از اعتبار جشن تصویر را ندارند…این را می‌شود از تعداد عجیب و غریب شرکت کنندگان و شلوغی مراسم اختتامیه و کیفیت آثار تصویر سال فهمید. ارسال چهل هزار عکس برای جشنواره‌ای که حق ورودی هم دارد اتفاق بزرگی‌ست…

6- حالا هفت سال گذشته، سال‌های اول جایزه گرفتن برایم جذابیت زیادی داشت، از جشنواره‌ای که بهترین کارتونیست‌های ایران داور اش بودند، طی این سال‌ها دوره‌هایی بوده که از کارتون فاصله گرفته‌ام و حالا هم مدت‌هاست که کار نمایشگاهی نمی‌کنم… سال هایی که در جشنواره ها شرکت می‌کردم دنبال رکورد زدن بودم، جایزه های نقدی زیادی هم از داخل و خارج گرفتم و بعد از مسابقه‌دادن دست کشیدم…اما تصویر سال بهانه ای شده تا هر سال چند تایی کار بدون شرح بکشم… تصویر سال حکایت دیگری‌ست…

7- دیدنِ کامبیز درم بخش بزرگ، احمد عربانی عزیز و بزرگمهر حسین پور خوشحال کننده بود:

tassvir

8- وقتی یک رویداد هفت سال  متوالی به طور منظم اوایل اسفند ماه هر سال تکرار می‌شود، بهانه‌ای می‌شود آدم به مروری بر سا‌ل‌های گذشته داشته باشد…خیلی چیزها عوض شده…بعضی هدف‌هایی که داشته ام خیلی بهتر از چیزی که فکر می‌کردم به نتیجه رسیده‌اند… البته بحران‌های زیادی داشته‌ام، بارها به صفر رسیده‌ام و از نو شروع کرده‌ام…اما چه چیزی با ارزش تر از احساس رضایتی که اکنون دارم…رضایت را از موفقیت با ارزش تر می دانم… یا موفقیت را در کنار رضایت می‌خواهم…

9- بعضی سال ها همراهی نداشته‌ام، بعضی سال ها با خانواده  بوده‌ام و بعضی سال‌ها با دوستان، اما همیشه انگار آنکه باید باشد نیست…

10- نمی‌دانم چرا یاد سطر آخر رمان گتسبی بزرگ اسکات فیتز جرالد افتادم:

“و بدین‌سان در قایق نشسته و پارو بر خلافِ جریان بر آب می‌کوبیم، و بی امان به طرف گذشته رانده می‌شویم.”*

 

*ترجمه‌ی کریم امامی-نشر نیلوفر

12 پاسخ

  1. هیچ‌چیزی لذت‌بخش‌تر از گشت‌و‌گذار در گذشته نیست.
    مخصوصاً وقتی که همراه با انعکاس لبخند رضایت روی لب‌ها باشد.
    به نظر می‌رسد «اما همیشه انگار آنکه باید باشد نیست» ربطی به رضایت و نارضایتی نداشته باشد. روح وسیع هر کسی می‌فهمد که در درونش جایی مخصوص برای آن مخاطب خاص تعبیه شده که خودش باید باشد تا پرش کند.

  2. چقدر جملات این نوشته زیبا و دلنشین بودند … رضایت را از موفقیت با ارزش تر می دانم … یا موفقیت را در کنار رضایت می خواهم … اما همیشه انگار آنکه باید باشد نیست…
    خواندن نوشته های شما برای من فوق العاده لذت بخشه استاد جان

    1. درود لیلا جان
      دیدن کامنت‌های یک دوست عزیز در زیر نوشته‌های قدیمی هم صفایی داره.
      برقرار باشی.

  3. چقدر متن روان و خوبی .
    از وقتی در تدارک سایت خودم هستم شروع کردم از اول مطالب سایت شما رو میخونم.
    به این بهانه که خودم رو متقاعد کنم کارای اول ممکنه نقص داشته باشه و منم برای شروع کار به خودم حق بدم که نقص داشته باشم
    ولی انقدر متن با زبان ساده و لحن آرامش بخش بیان شده که یادت میره به چه خاطری اومدی به سال 94 و متن های این سال رو میخونی
    تبریک میگم بابت این همه شیوایی در کلام .

    1. سلام به روی ماهت نجمۀ خوش ذوق و فعال و پرتلاش
      من واقعاً از دیدن همت تو لذت میبرم.
      خیلی خوشحال شدم کامنتت رو اینجا دیدم.
      محبت داری به من.
      منتظر درخشش روزافزون تو هستم.

  4. سلام
    نوشته ات خیلی حس خوبی داشت. و پایانش هم عالی بود 🙂

    1. سلام محمدرضای عزیز
      مرسی از لطفت
      با خوندن این پست غافلگیرم کردی! فکر کردم خیلی رفته پایین و زیاد به چشم نمیاد.
      موفق باشی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *