روش من برای ریختن ترسم از کاغذ سفید

کلمه

1 ریچارد براتیگان می‌گوید: من هفت سال شعر نوشتم که یاد بگیرم چطور جمله بنویسم. چون واقعا می‌خواستم رمان بنویسم و تصور می‌کردم تا وقتی نتوانسته‌ام جمله‌ای بنویسم، رمان هم نمی‌توانم بنویسم.

2 دو سال پیش که نوشتن برایم جدی‌تر شد، هر روز بدون هیچ هدفی هر کلمه ای که به ذهنم می‌رسید را بی‌وقفه روی کاغذ کاهی می‌نوشتم و بین کلمات خط فاصله می‌گذاشتم.

تاکید می‌کنم، هر کلمه‌ای که به ذهنم می رسید از نیروانا و هوز تا آلبالو و ماست و خیار و…

3 تا جایی ادامه می‌دادم که یک صفحه کامل پر شود، با نوشتن پراکنده کلمات معمولا ایده‌ی خاصی به ذهنم نمی‌رسید، اما این کار قدم خوبی بود تا ترس من از کاغذ سفید بریزد.

4 این کار برایم شبیه جمع کردن سنگ‌ریزه‌های کنار ساحل بود. باعث می‌شد روی کلمه‌ها حساس‌تر شوم و طی روز دنبال کلمه‌های تازه‌تری بگردم. حس شاعری را داشتم که کلمه‌ها را می خرید. (قبلاً ماجرایش را برایتان نقل کرده‌ام.)

جمله

5 وقت چیدن سنگ‌ریزه‌ها درکنار هم رسید. بر اساس شکل و اندازه و رنگ. نسبت به کلمه‌ها چنین حسی را داشتم.

6 با دیدن کتاب پژوهشهای فلسفی ویتگنشتاین و مقاله‌ای از سعید عقیقی با روش جالبی آشنا شدم. کل کتاب ویتگنشتاین به شکل جملاتی کوتاه نوشته و شماره‌گذاری شده‌اند.

7 به نظرم آمد با این روش نوشتن مقاله و داستان لذت‌بخش‌تر، ویرایش آن راحت‌تر و آموزنده‌تر است.

8 گاهی دنبال کردن یک جمله کوتاه و پرسیدن سوالات بیشتر درباره همان جمله باعث می‌شود در یک نشست طرح یک داستان کوتاه یا مقاله را بنویسیم.

9 البته که این نوع نوشتن هم دشواری خاص خودش را دارد. باید هر جمله ایده‌ی خاص داشته باشد و صد البته این به ایجاز و دقت بیشتر روی جمله‌ها کمک می‌کند در عوض دیگر دردسر وصل کردن جمله‌ها و پارگراف‌ها را ندارید.

10 پس از این فرآیند بود که شهامت آن را یافتم هر صبح حداقل سه صفحه خاطرات روزانه بنویسم.

نتیجه گیری:

11 اگر به نوشتن علاقه داریم و نمی‌دانیم از کجا آغاز کنیم ابتدا با نوشتن بی‌وقفه کلماتی به ذهنمان می‌رسد آغاز کنیم.

12 بعد در طی روز مثل شکارچی در پی شکار کلمه‌های جدید  باشیم. کلمه‌هایی که تاکنون از آنها استفاده نکرده‌ایم.

13 بعد از این مرحله (که زمان آن برای هر کسی می‌تواند متفاوت باشد و صد البته می‌تواند برای همیشه ادامه داشته باشد) می‌توانیم برویم سراغ نوشتن جمله.

14 پس از آن هر جمله را شماره‌گذاری کنیم و برویم سراغ جمله بعدی. در پایان به طور مثال اگر ببینید درباره یک موضوع مشخص صد جمله نوشته‌اید اعتماد به نفس خوبی برای بیشتر و بهتر نوشتن می‌یابید.

15 و این روشی است لذت‌بخش برای جمع‌کردن سنگ‌ریزه‌های ساحل دریای بی کران ذهن.

4 پاسخ

  1. با سلام و خسته نباشید، ببخشید من میخواهم خاطرات خود را به صورت یک کتاب بنویسم، سواد کافی ندارم، تا کلاس 8درس خوانده‌ام،اما دوست دارم فقط وفقط بنویسم، لطفا به من کمک کنید، با تشکر

    1. فیروز عزیز
      توی این سایت صدها مطلب کاملاً رایگان هست که میتونه نویسندگی رو از صفر تا صد به شما آموزش بده.
      چند وقتی مطالعه و تمرین کند.
      و بعد باز هم از روند کارتون برای من بنویسید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *