نقاشیِ زمان از دست رفته

در سال‌های نوجوانی، نقاشی رئال را کار عبث و بیهوده‌ای ‌می‌دانستم  و علاقه‌ی‌ عموم مردم به این نوع نقاشی برایم بی معنی بود. نمی‌توانستم تقلای یک نقاش را برای رقابت با دوربین عکاسی بفهمم. البته من چیزی از سبک رئالیسم نمی‌فهمیدم و منظورم نقاشی‌های آماتوری و بازاری بود.

اصلاً کارتون را برای همین انتخاب کرده بودم که هیچ نسبتی با رئالیسم نداشت، و علیرغم توصیه جدی تمام کارتونیست های حرفه‌ای برای یادگیری طراحی هیچ علاقه‌ای به این‌کار نداشتم. که صد البته طراحی، مهارت مهم و پایه‌ی ورود به دنیای کارتون و کاریکاتور است.

کارتون این پست را برای همین موضوع کشیدم، نقاش رئالیست در حال کشیدن دقیق یک ساعت، غافل از این نکته ی بدیهی که عقربه‌ها دائما در حرکت هستند!

این کارتون همان سال‌ها به نمایشگاه گالاریت ایتالیا راه یافت. البته کاتالوگ جشنواره را دیگر ندارم، و طی ساله های گذشته تقریباً تمام کتاب‌هایی که کارهایم در آنها چاپ شده بود را به دوستانم هدیه داده ام.

یک پاسخ

  1. چه جالب! تقلای یک نقاش در رقابت با دوربین عکاسی.
    به نظر میاد شاید سال‌های دور که دوربین عکاسی نبود نقاشی یک نقاش علاوه بر بحث هنر دلایل منطقی هم می تونست داشته باشه اما الآن دیگه به نظرم فقط جنبه هنری‌ و دلی این نقاشی‌ها مطرح هست چون به قول شما چه معنی‌ای می‌تونه داشته باشه رقابت با دوربین عکاسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *