اگر فقط برای کارهایی وقت میگذاری که حوصلۀ آنها را داری، نباید توقع تغییر بزرگی داشته باشی.
گاهی زندگیِ تازه پشت انجام کارهایی است که تا حد مرگ حوصلهسربرند.
شاید خواندن «راهنمای دوستداشتنی بودن به روش آدری هپبورن» جذابتر از خواندن کتابی خشک و رسمی دربارۀ سواد مالی و استراتژی کسبوکار باشد. اما نتیجه؟
جایی نوشته بود حتا بسیاری از افراد فرهیخته هم در یک آخر هفته به جای تماشای فلان شاهکارِ هنری سینما ترجیح میدهند فعلن فیلمی پرفروش و بازاری ببینند و دمی خوش باشند. شاهکار هنری بماند برای وقتی بهتر.
ترویج توصیۀ «کاری را انجام بده که دوست داری» باعث شده که برخی از ما به محض رسیدن به جاهای سختِ کار سریع به شک بیفتیم که آیا این کار واقعن کارِ موردعلاقۀ من است یا نه؟
پرداختن به کاری که دوست داریم، همیشه قرار نیست بدون ملال و دشواری باشد. در اصل، چون این برای ما بامعنی و ارزشمند است، با اشتیاق بیشتری سختیهای آن را به جان میخریم. درک این نکته کلید متمایز شدن از هزارها آدم متفنن و کمطاقت است.
13 پاسخ
یادآوری به موقعی بود و آموزنده درست می فرمایید گاهی برعکس سلیقه همیشگی عمل کردن موجب کسب شناخت ویا حتی راههای بیشتر کامیابی میشه
اما استاد امکانش هست که از مسیر معمولی بودن به مسیر تمایز برسیم؟من فکر میکنم که ما آدمیان اول باید مسیرهای معمولی بودن رو طی کنیم تا به سبک و سیاق نوظهوری برسیم.
راستی یه سوال. تمایز حاصل کمالگراییه یا زیاده خواهی؟
آخ گفتید. گذروندن دورههای کسبوکاری و خوندن کتابهاش واقعاً شکنجۀ محضه. اما به نتیجهاش میارزه.
نکته ای قابل تامل رو یادآور شدید که باید به آن توجه کرد. سپاس استاد گرانقدر 😍💐
تنها راه تفاوت و تمایز ، محدود کردن رفاه و آسایش خود جهت انجام کارهاییست که ما را در مسیر رشد قرار میدهد.
انجام کارهای روتین و دم دستی نتیجه ای غیر از آن چیزی که تا کنون به دست آورده ایم را نخواهد داشت.
اگر از حال و گذشته خود راضی هستیم که به همین مسیر ادامه دهیم در غیر اینصورت باید کارهایی را انجام دهیم که تا الان انجام نداده ایم.
اگر هر روز از تهران به قم میرویم برای رفتن به مشهد باید تغییر مسیر دهیم
سلام استاد، چه عنوان جالبی «حوصلۀ متمایز»، هر دو کلمه انگیزهدهنده هستند برخلاف ملال که کلمهای کسلکننده است. اغلب از کارهای ملالآور فرار میکنم، اما اگر در کنارشان بمانم و با حوصله با آنها رفتار کنم زندگی تازهای را تجربه خواهم کرد. به قول شما «گاهی زندگیِ تازه پشت انجام کارهایی است که تا حد مرگ حوصلهسربرند.»
ممنون از مطالب خوب و مفیدتان
درود استاد
دقیقا برای من این مورد اتفاق افتاد که به جای سخت کار که رسیدم و یکی دو تا شکست حتی تجربه کردم … به شک افتادم که آیا این مسیر برای من و مناسب من هست یا نه !
و به این صرافت افتادم که وقتی صرفا ظاهر یک توصیه رو میبینم و از بطن ماجرا غافل میشم چطور می تونه استراتژی فکری و اقداماتم رو تحت تاثیر قرار بده و به سمت بیراهه ببره .
جایی دارن هاردی میگه افراد موفق هم از 95 درصد کاری که می کنند و روتین اون ها رو تشکیل میده متنفر هستند ولی تمایز شون با اشخاص ناموفق در همین ست که اون ها انجام میدن و ناموفق ها خیر …
و واقعا باید هر روز این حوصله تمایز رو به خودمون یادآوری کنیم و بررسی کنیم و با وسوسه و توصیه کاری رو بکن که بهش علاقه داری از مسیر به بیرون پرت نشیم …
متاسفانه دنیای امروز داره مردمو به سمتی سوق میده که فقط طبق خواستههای نفسانیشون رفتار کنند و هیچ چیزی رو که مخالف میلشون هست تحمل نکنند:
-آدمایی که حالتو بد میکنن سریع خطشون بزن و حذف کن
-فقط کارایی رو که دوست داری انجام بده
این روند به شدت میزان تابآوری افراد رو پایین میاره.
و تاب آوری مهمترین گزینه برای رشد و پیشرفت در هر زمینهای هست.
الان با این یادداشت شما دارم به این فکر میکنم که “نویسندگی” در حال حاضر لذت بخش ترین کاری هست که من در طول روز انجام میدم اما ممکن به هر دلیلی یه روز از چشمم بیوفته و یا به قول شما حوصلشو نداشته باشم.
اونوقت چه رفتاری انجام میدم؟
۱-آیا متوقف میشم و چیزی که واسم ارزش و هدف هست (نویسنده شدن) رو رها میکنم و میرم به دنبال یه لذت دیگه؟
۲-و یا این بی حوصلگی رو تحمل میکنم و رشد میکنم؟
۱-آیا من باید بر مبنای لذت جویی زندگی کنم؟
۲-یا به دنبال رشد و کمال خودم باشم؟
قطعا در صورت اول از خودِ بی وجودم بدم میاد
و در صورت دوم عشق و علاقم به خودِ تلاشگرم بیشتر میشه.
سپاس استاد عزیز که مارو به فکر وامیدارید
زنده باد فاطمه عزیز
چه خوب که اینقدر مفصل خوب از رابطۀ خودتون و موضوع نوشتید.
سلام استاد بزرگوارم. من کتاب بوف کور و تفکر انتقادی رو باهم شروع کردم و خشک بودن کتاب تفکر بااین که خیلی علاقه به مبحثش دارم اما برام ملال آور بود و داشتم مردد می شدم برا ادامه ی کتاب…شما همیشه به طرز شگفت انگیزی سوالات من رو جواب میدین… چقدر این نکته رو لازم داشتم که برای تمایز باید طاقت این ملال خوب، این هچل خوب رو داشته باشیم..
باز هم یک دنیا سپاس استاد وجودتون بسیار زیاد ارزشمنده برامون…
چه جالب 😍
یاد کتاب قورباغه ات را قورت بده افتادم که میگه باید اول قورباغه بزرگ و زشت رو قورت بدی,وقتی اول کار سخت رو انجام میدیم یه اراده و انرژی زیادی به دست میاریم واسه باقی کارها.