من به تنوع اهمیت میدهم.
به همین خاطر زمانی که کاریکاتور نمایشگاهی میکشیدم هرگز به سبک شخصیام نرسیدم.
با ماندن در یک سبک مشخص احساس خفگی میکردم.
دوست داشتم یک کارم خطی و ساده باشد کار دیگرم شلوغ و فانتزی. یک کارم سورئال و تلخ باشد کار دیگرم خندهدار و شاد.
یک روز از اکولین استفاده میکردم، روز دیگر از مداد رنگی.
یک روز با قلم نوری کار میکردم روزی دیگر روی مقوا.
دلم نمیخواست به خاطر داشتن سبکی مشخص تجربههای دیگر را از دست بدهم.
این روحیه را در جاهای دیگر هم داشتهام. ولی به گمانم تنوع همیشه هم مفید و کاربردی نیست.
مثلاً توی نوشتن وقتی یک جمله یا یک پارگراف مینویسم دلم میخواهد به سرعت موضوع را عوض کنم و وارد فضاهای دیگری بشوم. شاید نوشتن داستان یا مقالهی بلند برای من دشوارتر باشد.
به نظرم باید برای تقویت مهارتم در نوشتن، مدت زمان بیشتری را در کنار یک موضوع بمانم. به همین منظور تمرینی را هم برای خودم در نظر گرفتهام.
می خواهم یک موضوع خاص را انتخاب کنم و هر طور شده بیش از دو هزار کلمه درباره آن موضوع بنویسم، و جلوی وسوسهام برای پریدن به موضوعات دیگر را بگیرم.
و اگر ایدهای خارج از موضوعی که روی آن کار میکنم به ذهنم رسید آن را در دفترچه یادداشتم دستم ثبت می کنم تا فراموش نشود. ولی تا رسیدن به دو هزار کلمه، فقط و فقط درباره یک موضوع مشخص مینویسم.
الان میخواهم درباره این کلمه بنویسم: حوصله
3 پاسخ
“حوصله ”
به نظرم توانایی عضله ذهن است که میزان حوصله را مشخص می کند .
ذهنی خلاق، عضلاتش قوی است پس حوصله اش هم زیاد است .
و ذهن خلاق را خواندن و نوشتن قوی و عضلانی می کند .