تلاش برای فکر نکردن

کم نبوده‌اند تک جمله‌هایی که مرا به خواندن مجموعهٔ آثار یک نویسنده واداشته‌اند.

چند رو پیش متمم جملهٔ زیر را منتشر کرد که برای من جملهٔ کلیدی و قابل‌تأملی است که دوست دارم فکر کردن به آن را رها نکنم. جملات کوتاهی که در متمم منتشر می‌شوند خنثی و بی‌رنگ‌وبو نیستند. تقریباً اکثر آن‌ها راه می‌دهند به بیشتر فکر کردن.

«زندگی بسیاری از انسان‌ها، صرفاً یک تلاش طولانی و طاقت‌فرسا برای فکر نکردن است.»

-آلدوس هاکسلی

از آلدوکس هاکسلی قبلاً جملات دیگری هم خوانده بودم، مدت‌ها بود که دلم می‌خواست شاهکارش «دنیای قشنگ نو» را بخوانم؛ اما جملهٔ بالا باعث شد که دیگر تعلل نکنم و بروم سراغ کتاب او.

حالا خواندن دنیای قشنگ نو را شروع کرده‌ام که رمانی است با جهانی غریب و شگفت‌انگیز و همان چند صفحه اولش نوید سفری پرماجرا را می‌دهد.

خوشحالم یک جملهٔ کوتاه محرک من شده برای بیشتر خواندن. محمدرضا شعبانعلی قبلاً درباره هنر خواندن جملات کوتاه مطالب آموزنده‌ای نوشته که خواندن آن‌ها خالی از لطف نیست. (+)

شما هم تجربهٔ خاصی را با جملات قصار داشته‌اید؟

6 پاسخ

  1. سلام شاهین گرامی
    به نظر من؛
    ۱- در این دنیا یک سری قوانین فیزیکی وجود دارند که همه جا حاکم هستند؛ قانون ۲ قطب مخالف آهنربا، که از جمله باعث تولید الکتریسیته می‌شود، یکی از این قوانین است. این خاصیت را هگل به صورت تز و آنتی تز و سنتز، صورت بندی منطقی/فلسفی کرده و در روایات دینی هم جمله‌ای شبیه این هست که؛ «الأشياء تعرف بأضدادها»؛
    هر چیزی را با «ضد» آن چیز می‌توان شناخت.
    ۳- در کامنت دیگری در مورد «اکهارت تُله» (تلفظ اصلیش تقریباً «تُلِیْ» می‌شه. «توله» که بنویسیم ممکنه کسانی که آشنا نیستند، آن را مثل توله در «توله سگ» تلفظ کنند) صحبت کردیم و تحسین او به عنوان استاد آوردن ذهن به زمان حال و متوقف کردن فکر.
    ۴- فکر نکردن برای انسانی که جنبه‌های نظری و خصوصاً عملی متوقف کردن فکر را نداند، محال است و به قول مولوی؛ «جمله خلقان سخره‌ی اندیشه‌اند —- زین سبب خسته دل و غم پیشه‌اند». اکثر مردم شب و روز فکر می‌کنند، اما فکرهای مبهم و نامشخص و هر لحظه به رنگی درآمده.
    ۵- الدوس هاکسلی احتمالاً منظورش این بوده که اکثر مردم فکر روشن و بدون ابهام ندارند؟!
    ۶- فکر روشن و بدون ابهام را ذهن زمانی می‌تواند تجربه کند که قطب مخالف آن، یعنی متوقف کردن فکر، که یکی از راههای آن نوشتن‌های ماراتنی و طولانی مدت است را تجربه کرده باشد.
    متوقف کردن فکر برای انسان‌های معمولی غیر ممکن است! انسان معمولی فکر می‌کند، شب و روز هم فکر می‌کند، اما فکرهایی که عمیق نیستند و وضوح ندارند. چرا؟ چون تکنیک متوقف کردن فکر را نمی‌دانند، در واقع بازیچه‌ی فکر خود هستند.

    1. سلام داوود عزیز
      خیلی خوبه که ساختار عددی برای نوشتن متنت استفاده کردی. این هم متن رو خوندنی تر میکنه. هم شفاف تر. من نوشته های روزانۀ خودم رو اینجوری مینویسم.
      اما دربارۀ فکر:
      من معتقدم اصولاً به هر چیزی که تو ذهن ما میگذره نمیشه گفت فکر.
      فکر و تفکر رو باید جور دیگه‌ای مفهوم‌پردازی کرد.
      اما دربارۀ نوشتن:
      زیاد نوشتن قطعاً به خوب و شفاف فکر کردن منجر میشه؛ اما یادگیری تفکر نقادانه هم باید مکملش باشه. باید روش های تفکر نقادانه و خطاهای شناختی رو تا حدی بشناسیم تا دستگاه فکری مناسبی رو برای نوشتن داشته باشیم. به عبارتی باید روش داشت و از دل این روش هست که به فکر خوب میرسیم.

  2. پادآرمانشهرى كه با هاكسلى به شناخت اون نائل مى شى ، تجربه ى جالبى هست . و به نظرم تا مدت ها ذهنت رو درگير مى كنه و احتمالا بعد از خوندن كتاب ، اين سوال رو از خودت مى پرسى كه : آيا مردمان دنياى قشنگ نو اصلا انسان بودند ؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *