برای پیشرفت در هر کاری –هنر، کسبوکار، رابطه و غیره- ایده میخواهیم.
مقدار زیادی کنجکاوی احتمالن به تعداد اندکی ایدۀ خوب منجر میشود؛ اما بدون کنجکاوی خبر از هیچ ایدۀ بکری نیست. پس باید استادانه کنجکاوی کنیم. خلاقیت میوۀ شیرین کنجکاوی در دنیاهای ناشناخته است.
برای غنی کردن زندگیمان از خلاقیت و نوآوری بهتر است دو کار را در برنامۀ روزانهمان بگنجانیم:
هر روز با چیزی ناشناخته شگفتزده شویم
با دیدن چیزهای جدید، با خواندن مطالب متفاوت، با رفتن به جاهای ندیده، با خوردن غذاهای نخورده میتوانیم کنجکاوی خودمان را تحریک کنیم.
با بسیاری از چیزهای بهظاهر تکراری طوری برخورد کنیم که انگار برای بار اول است که آنها را میبینیم.
به تفاوتها توجه کنیم؛ تفاوت رنگها، صداها، بوها، سطوح و مزهها.
در برابر آنچه جهان به ما عرضه میکند آغوشی باز داشته باشیم.
هر روز حداقل یک نفر را شگفتزده کنیم
در لحظاتی از روز رفتار و گفتار همیشگیمان را کنار بگذاریم. به هر وسیلهای جریان دائمی روزمرگی را متوقف کنیم.
از افکار و ایدههایی بگوییم که غالبن جرأت بیان آنها را نداریم. سؤالهای بپرسیم که عادت به پرسیدن آنها نداریم. با همراهی کسی به تماشای جایی تازه برویم جایی که قبلن ندیدهایم؛ جاهایی مانند رستوران و موزه و استادیوم و بناهای تاریخی. حتا گاهی میتوانیم پوشش خودمان را کاملن تغییر دهیم.
اما این کافی نیست. باید یادداشتبرداری را هم چاشنی عملیات کنجکاوی خودمان کنیم.
دربارۀ تمام چیزهایی که موجب کنجکاوی ما شده و هر آنچه با آن کنجکاوی دیگران را برانگیختهایم بنویسیم. در انتهای هر روز از خودمان بپرسیم «امروز چه چیزی مایۀ تعجب و حیرت من شد؟» آن را به هر مقدار جزئیات که میتوانیم به قلم بیاوریم.
نوشتن را کار اضافی نپنداریم. با نوشتن را به شکل ملموستر و پایدارتری به تجربهها میدهیم. بعد از چند وقت حتمن یادداشتهایمان را مرور کنیم. احتمالن با مرور نوشتهها میتوانیم به برخی ایدهها و الگوها برسیم. شاید بتوانیم به ایدۀ ارزشمندی برای پژوهشی نو یا کسبوکاری تازه برسیم (بهتر است به تدریج به کنجکاوی خودمان جهت بدهیم. انتخاب یک یا دو رشتۀ تخصصی نه تنها محدودکننده نیست بلکه ما را به کاوش عمیقتر برمیانگیزد. اگر حوزۀ مناسبی را برگزیده باشیم، آن را دنیایی نامتناهی از چیزهای رنگارنگ و کنجکاوی برانگیز خواهیم یافت).
با این تمرین چیزی را حس میکنیم که میهای چیکسنت میهای* به آن میگوید: «جنبوجوش فرصتها زیر سطح تجربههای همیشگی روزمره.»
*این یادداشت بر اساس کتاب «خلاقیت» نوشتۀ میهای چیکست میهای نوشته شده. این کتاب با ترجمۀ عباس علی کتیرایی توسط نشر مازیار منتشر شده است.
9 پاسخ
هر روز ! یکروز جدید است و ما باید افکارمان را به روز کنیم سپاسگزارم از استاد کلانتری
ارادتمندم خانم ترسلی نازنین.
سلام استاد عزیز
چقدر که دلم براتون تنگ شده…
وقتی بازخوردتون رو تو وبلاگم دیدم خیلی خوشحال شدم و برام غیرمنتظره بود. ممنونم که هنوز از دور مراقبمون هستین 😊 راستش انقدر فضایی که اونجا ساختم رو دوست دارم که دلم نمیاد رهاش کنم و سایت بزنم… ولی یک روز برای انتشار کتابم، اینکارو میکنم.🌸🍃
تو از بهترینهای یاسمن جان
با جدیت و بیوقفه ادامه بده.
و برای من حتمن بنویس از روند کارت.
سپاس فراوان از شما با این آموزههای نابتون
من مدتی که با شما اشنا شدم و احساس میکنم چقدر دیر آشنا شدم و تاسف میخورم میخوام تکتک تکنیکها و روشهای پیشنهادیتونو برای نوشتن و مدیریت زمان استفاده ونم و توی برنامهی روزانهام بگنجونم ولی خیلب وقت کم میارم نمیدونم چیکار کنم
مثلا همین نوشتن خلاقانه که بخوام به جاهای متفاوت برم ذهنم انگار داره هنگ میکنه از این همه فعالیت و همهاش این حس بهم دست میده که چقدر خنگم که نمیتونم همهاشو انجام بدم.
با همه این احوالات بدم خداروشاکرم که با شما آشنا شدم 🙏🏼🙏🏼🌷🌷
سپاسگزارم استاد عزیزم
بسیار عالی استاد عزیز
چه ایدههای خوب و کاربردی 👌
هروقت روزهام تکراری میشن کاملا متوجه خشک شدن چشمه خلاقیتم میشم.
و امان از وقتی که به یک سفر برم اصلا دیگه نمیتونم جلوی فوران ایدهها رو بگیرم😅
برای من سفر خیلی راه گشاست.
فکر کنم هرکس باید بفهمه چه چیزی باعث افزایش خلاقیت ذهنش میشه.
👏🙏😍💐
سلام استاد. من کتاب منحنی خلاقیت نوشته الن گَنِت را خواندهام. نویسنده برای ما روشن میکند که حتی جی. کی. رولینگ هم با اینکه بر الهام بودن ایده هری پاتر تاکید ویژه دارد، باز هم افسانه خلاقیت یک دروغ بیش نیست. چرا که رولینگ در کودکی و نوجوانی یک کتابخوان افراطی بوده. حتی بعد از اینکه هری پاتر در ذهن رولینگ ساخته میشود پنج سال زمان برای بازنویسی کتابش صرف میکند و این خود دلیلی است بر این واقعیت که داستان هری پاتر نتیجهی الهام ناگهانی نبوده. پس تقریبا همه افراد میتوانند با تمرین درست و مستمر به درجهای از خلاقیت که مدنظرشان است برسند.