جواب من به این سؤال مشخص است:
من فقط به 5 الی 10 سال دیگر نیاز دارم. تقریباً بهاندازه دو دورۀ ریاست جمهوری. کاملاً کافی، که زیاد هم هست.
البته طی این مدت شاید نتوانم به آن اندازه که باید به چیرگی و استادی در برخی مهارتهایی که دوست دارم برسم.
برخلاف تصور، از زندگی بیزار نیستم، که همواره با شور و علاقه زیستهام و هرروزم را بهاندازۀ سه روز زندگی کردهام.
با حال و اوضاع فعلی جایی که ماییم، امید چندانی به زندگی نیست، با تغذیه و آبوهوا و میزان تنشهای اجتماعی و بحران خشکسالی بیست سال آینده؛ 5 تا 10 سال زندگی هدیۀ بزرگیست.
درنهایت، اگر زودتر از 5 سال بمیرم که به جهنم، اگر هم بیشتر بمانم هدیهایست اضافه که بعداً میتوانم دربارهاش فکر کنم.
الان فقط روی همین دو دورۀ ریاست جمهوری خودم تمرکز کنم. میخواهم بهترین رئیس دولت زندگی خودم باشم.
این نگاه باعث میشود از دستشویی رفتن هم ده برابر بیشتر لذت ببرم.
آیا این به معنی نزدیکبینی است، باید به بهانۀ بودن در دم و افزایش عرض عمر، دست به هر کار پرتی بزنم و به دیگران آزار برسانم؟ هرگز، اتفاقاً این از آیندهنگری و تفکر سیستمی است.
من به زندگی پس از مرگ ایمان دارم، صبر کنید، نه آن زندگی پس از مرگ که به ذهنتان خطور کرد. من به زندگی افرادی که پس از من خواهند زیست فکر میکنم. پس تا جایی که میتوانم برای توسعۀ فکری و هنری خودم و نسلهای پس از خودم وقت میگذارم.
امیدوارم شما صد سال بعد من هم عمر کنید و قرن بعدی را در سایۀ اینترنت، آزادانه و مسرور سپری کنید.
طی این 5 تا 10 سال چند حرکت اساسی را در زندگیام دنبال میکنم:
ایجاد چند تغییر کلیدی و مثبت در زندگی دوستان و اطرافیانم
انتشار چند جلد کتاب غیرداستانی و شاید یک داستان
برگزاری چند دورۀ آموزشی آنلاین و فیزیکی
مطالعۀ مکرر کتابهای موردعلاقهام
در صورت امکان ساختن یک فیلم بلند داستان
و با قدرت و نظم تا واپسین روزهای عمرم به وبلاگنویسی روزانه ادامه میدهم.
همچنین با چند تن از دوستان به سفری کوتاه میروم، جای دوری هم نمیروم، همین شمال کافی است.
ماجرای موسیقی و آواز هم شاید کلاً منتفی شود.
بههرحال راحت میمیرم و میگویم روی قبرم به وام از نیکوس کازانتزاکیس بنویسند:
نه آرزویی دارم، نه میترسم. من آزادم.
برنامه ۱۰ هفتهای نویسندهشدن در مدرسه ۱۰ (چگونه نویسنده شویم)
دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام
22 پاسخ
چقدر خوب بود
حالم بهتر شد…
چقدر به خوندن این خط ها احتیاج داشتم…
سلام سحر عزیز
خوشحالم که این حس رو خوب دارید.
امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید.
درود بر آقای شاهین
من اهل افغانستانم روزی بر حسب تصادف با وبلاگ شما برخوردم از آن به بعد همیشه تعقیب اش میکنم. و از مطالب مفید و گرانبهای اش بهره میبرم. خوشحالم از آشنایی با شما .
خانه آباد
با مهر –
سلام به محمد قاسم عزیز
باعث افتخار منه که به اینجا سر زدید.
امیدوارم از این به بعد دوستان خوبی برای هم باشید.
من رو از نظراتتون بی نصیب نذارید.
“با حال و اوضاع فعلی جایی که ماییم، امید چندانی به زندگی نیست، با تغذیه و آبوهوا و میزان تنشهای اجتماعی و بحران خشکسالی بیست سال آینده؛ ۵ تا ۱۰ سال زندگی هدیۀ بزرگیست.”
پس چرا به مهاجرت فکر نمی کنی؟
من زندگی تو اینجا رو دوست دارم.
فکر هم نمیکنم هرگز ایران رو ترک کنم.
با اینکه بارها موقعیتش به بهترین شکل پیش اومده.
نظرت کاملا محترم ولی اشتباه داری میزنی داداچ… شایدم من دارم اشتباه می زنم :/
الهام بخش بود و عالی
مخصوصا تعبیر هر روز رو سه روز زندگی میکنم
مثل یه ذکر شده برای من برای حداکثر استفاده از وقتم
واقعا ممنون که مینویسی
سلام ابراهیم عزیز.
خوشحالم که اینطوره.
با خوندن این متن توو فکر رفتم و حقیقتا دچار ترس شدم … !
چه عالی!
شاید اگر جاودانه بودیم، هرگز پیشرفت نمی کردیم.
چقدر آرامش حس کردم در این متن زیبای شما.ممنون استاد عزیز
می دونی شاهین
ما توی هدر دادن منابع استادیم . اگر تو همین 5 سال رو بکنی 50 سال خیلی تو روش زندگی و فعالیت های ما تغییری ایجاد نمی شه. اینجوری شاید بیشتر قدر تک تک روزها و لحظه های زندگی رو بدونیم.
به به دوست خوبم مجید صادقیان
خوشحالم که اینجا هستی.
چقدر خوب و عالی نوشتی….
نوشته هایت هر روز باعث میشه بیشتر دلم بخواد از نزدیک باهات آشنا بشم.
بی صبرانه منتظر دیدارتم برادر.
نگاه زیبا و استادانه
به قولی سِت گادین؛ تعریف ضربالعجل، ویتامینی برای خلاقیت است.
پاینده باشی.
حس سرشاری از قدرت و رهایی پشت این واژه ها نهفتست ٬ که نه عیانست .
رهایی از قید و بندهای فلج کننده.
از خوندن نوشته هایی که بوی قدرت و شجاعت میده لذت می برم.
ممنون.
سلام دوست نازنینم
سپاس از لطف بیکران شما.
چه خوب. من قبلاً پیش خودم میگفتم که «4 سال» یک فرصت عالی برای چیره دست شدن در یک فن و هنریست. این زندگیِ پس از مرگ چه خوب است که همه را به تلاش وا میدارد. امیدی برای قدم برداشتن؛ به سوی جاودانگی.
زنده باد علی امینی