چرا زن‌ها نویسنده‌ترند؟

این حرف من علمی نیست، هر چند شاید پژوهش‌هایی هم در این زمینه صورت گرفته باشد، ولی در حال حاضر من به آن ها دسترسی ندارم.

فکر می‌کنم عجالتاً زن‌ها از مردها نویسنده ترند. البته این حرف را صرفاً بر اساس چند مشاهدۀ اندک و در نظر گرفتن اطرافیانم نمی‌گویم. حرفی است که از زبان بسیاری از نویسندگان مرد مطرح جهان نیز شنیده‌ام. چند سال پیش علیرضا غلامی در مصاحبه با مرحوم قاسم هاشمی‌نژاد از او پرسیده بود:
-میزان احاطۀ رمان‌نویسان امروز نسبت به کاری که می‌کنند در مقایسه با رمان‌نویسان دیروزی بیشتر شده یا کمتر؟

+جهان سیر تکاملی طی می‌کند. معلوم است که رمان‌نویسی پیشرفت داشته است. ذهن‌ها بازتر شده، دانش بشری پیشرفت کرده و مهم‌تر از همه- خانم‌ها فرصت‌ نوشتن پیدا کرده‌اند، همچنان که به سبب خصیصۀ هورمونی و جنسیتی، زنان سلیس‌تر، راحت‌تر، روان‌تر و روشن تر از آقایان حرف می‌زنند (کافی است به مصاحبه‌های تلویزیونی دقت بکنید)، در نوشتن هم توقع می‌رود این روانی روایت در آن‌ها سبب موفقیتشان شود. رمان در آینده متکی به قلمِ زنانه خواهد بود و وقایع مستند.

 

این از ادبیات و رمان، من اما زن ها را در روزنامه‌نگاری و نویسندگی غیرداستانی و فضای حرفه‌ای کار و تجارت نیز حرفه‌ای تر و متعهدتر از مردان می‌دانم. البته بخشی از این موضوع به تجربیات شخصی من در همکاری با خانم‌ها باز می‌گردد، اما اغلب کارفرمایان ایرانی هم اذعان دارند که بهره‌وری خانم‌ها و میزان نظم و تعهد آنها نسبت به مردان بیشتر است.

ما نویسنده زن بزرگ کم ‌نداریم، سیمین دانشور، مهشید امیرشاهی و گلی ترقی و بسیاری از زن‌های نسل جدید که بسیار می‌نویسند صاحب دستاوردهای ارزنده‌ای در هنر و ادبیات این مرزوبوم هستند.

جالب اینجاست که بدانید طبق برخی آمارها شمار زنان کتاب‌خوان جهان از مردان بیشتر است.

زن ایرانی که خوب می‌دانیم در طول تاریخ چه بر او رفته است. بهترین ابزار را برای بیان خودش یافته است: نوشتن.

چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام

21 پاسخ

  1. سلام..
    اما به نظر من چون مرد ها برای بیان کردن احساسات و راحت حرف زدن تمرین بیشتری میکنند و زحمت بیشتری به خود میدهند در عرصه نوشتن پایدار تر از زنانند چون برای چیزی که نوشته اند عرق ریخته اند به راحتی رهایش نمیکنند در حالی که تنها عده خاصی از زنان هستند که با تکیه بر استمرار و نه تنها احساسات سرشارشان به اسم و رسمی در حوزه نوشتن رسیده اند !

    موفق باشید

    1. اینم نگاه قشنگیه.
      خیلی خوبه که به اون طرف موضوعات هم نگاه میکنی.

  2. جالب بود متنتون از معدود مرد هایی هستید که به این موضوع اعتراف میکنید!
    در حال حاضر کارآمدترین سلاح ما خانم ها قلمه!
    اونم توجایی که اجازه ی حرف زدن و اظهار نظر از خانم ها گرفته به بهونه اینکه احساساتی ترن!
    نمیخوان شعار بدم اعتراف میکنم در اکثر مواقع خودمون مقصریم و خودمونو پایین میاریم و باور کردیم جنس دوم هستیم….ولی واقعا نمیفهمم این همه موفقیت که خانم ها طی این سال ها با وجود این همه محدودیت کسب کردن نمیتونه اینو ثابت کنه که یه خانم میتونه هم سطح یه آقا و حتی بالاتر از اون باشه؟
    من به شخصه متونی رو که خانم ها نوشته باشن میپسندم چون خودمو اون گوشه کناراش پیدا میکنم(البته از این مورد خانم هایی که سعی دارن ادای آقایون رو دربیارن فاکتور بگیرید!)
    خانم ها راستش راحت تر احساساتشونو بروز میدن و توی ابرازش بی پروا تر هستن شاید همینم باعث میشه که یه سری بگن نویسنده های خانم قلم بهتری دارن.
    این به این معنا نیست که خانم ها احساساتی تر از آقایونن موضوع تر اینه که آقایون این احساسو اکثرا خفه میکنن و اینقدر با خودشون تکرار میکنن که باورشون میشه واقعا احساسی ندارن!
    ولی ای کاش به نویسنده ها و شاعر های خانم بهای بیشتری داده میشد…
    واقعا میتونم حس کنم فروغ چه دردی میکشیده وقتی همسرش ازش میپرسیده ای اشعارو برای کی گفتی…..؟؟

  3. اصلا نویسنده بودن هیچ ربطی به نر و ماده بودن نداره نویسنده بودن یعنی نویسنده بودن همین

  4. مدت ها قبل جمله‌ی زیبایی خوندم که بی ربط به این پست نیست :
    «مردها شاعران بهتری هستند چون از زن می‌نویسند. »

    راستش را اگر بخواهید نویسنده‌ی مورد علاقه‌ی من مرد است ؛ آن هم یک مرد استثنایی و عجیب وغریب با قلمی استثنایی و بی‌مانند که آدم را یاد هیچکس نمی اندازد
    طعم قلمش چیزی شبیه به طعم زیتون است، طعمی که برای بار اول چندان مطبوع نمی نماید ولی پس از گذشت مدتی به بهترین طعم‌ها در ذائقه‌ی آدم تبدیل می‌شود .

    البته نوشته‌های نویسندگان زن راهم کم وبیش مطالعه می‌کنم اما چیزی که در این میان شگفت انگیز است این است که حرف دل تمام زن های عالم آنقدر شبیه به هم است که خواندنش برای دیگر زنان چیزی جزتکرار مکررات به زبان های مختلف نیست
    از آن جهت است که رغبتی برای مطالعه آثار زنان ندارم

    البته این موضوع درباره نویسندگان نامدار و کاربلد است و درباره نویسندگان ناشی که جز خوروخواب وخشم وشهوت ودلتنگی برای فلان جنس نر چیز دیگری برای نوشتن ندارند ، حرفی ندارم و درواقع حیف ازقلم که آدم برای آنان براندش …

    درواقع این موضوع که من بیشتر آثار مردان هنرمند را می‌پسندم به سلیقه‌ی شخصی من باز می‌گردد و گویا قلم آنان که بی حاشیه سر اصل مطلب می‌روند ومطالب را به گونه ای تحلیل می‌کنند که گویی درطی نوشته‌شان مسئله ریاضی را حل می‌کرده اند …

    علی ای حال این نظر من است و کاملا سلیقه‌ای است
    دوست ندارم برداشت شود که جنس زن و کارش را حقیر می‌پندارم و مرد را سرور جهان می‌دانم …

    پی نوشت :
    زن(ر) عزیز آفریده است خدای
    هرکه خوارش بکرد خوار بشد ❤💙💚💘

  5. اتفاقا دیروز داشتم به این موضوع فکر میکردم، و همانطور که میدانی فرهنگ چرایی و پرسیدنِ چرا را سعی کردم در خودم نهادینه کنم!
    چرا زنها و نویسنده ها بیشتر کتاب میخوانند و مینویسند ؟

    بنظرم فرصتی نصیب ایرانیان لااقل در نسل گذشته و خصوصا خانمها شده بود که بتدریج در حال از بین رفتن است، بنظرم روند جهانی نیز از کاهش نویسندگان زن شهیر را نشان دهد.

    زنها در تاریخ معمولا نقش حامی و حمایتی ایفا کرده اند، مسئولیت کسب درآمد با مردم بوده ولی تغییر این پارادایم در دنیا چند دهه است شروع شده و تا حدی سایه آن در ایران احساس میشود.

    حتی نمیدانم از بین همکاران خانمی که گفتی چند نفر سرپرست خانواده بوده اند! بنظر به دلایل کمتر بودن فشارهای فرهنگی و اجتماعی اتفاقا خانمها مجالِ مرجح دانستن علاقه بر درآمد را در انتخاب شغل بیشتر دارند.

    دولت ایران، دولتی غیرانتفاعی است و در سطح خُرد امن و در سطح کارمندی دولتی امن ترین!

    امیدوارم از این فرصت باقیمانده و محدود استفاده کنیم؛ فرصتی چون قطار توسعه! :))

    مرتبط:
    https://t.me/mostafamalekian/3872

    1. مرسی از کامنت خوبت.
      لینکی که گذاشته فوق العاده بود. بی نظیر

  6. با سلام مجدد اقای منصور سجاد مدیر گروه بودند لطف کنید این کانال را معرفی کنید با تشکر من قبلا عضو گروه بودم

  7. چقدر خوب مطالب و ایده ها رو عنوان میکنید … واقعا لذت بخش هست .
    خیلی خوشحالم از این که با وبلاگ شما آشنا شدم و می تونم ایده بگیرم و انگیزه پیدا کنم برای نوشتن …
    برقرار باشید

    1. سلام به شما دوست نازنین
      خوشحالم که به وبلاگ سر میزنید.
      با آرزوی بهترین ها

  8. با سلام وتشکر لطفا اگر ممکن است کانال گروه نویسندگی با نام کتاب من را معرفی کنید تا بتوانیم بیشتر تبادل داشته باشیم این کانال را من اشتباها پاک کردم ونمی توانم عضو شوم

  9. قصه گویی را با زنان می شناسیم شهرزاد و قصه های هزار و یک شب را همه می شناسیم.
    از نسل های خودمان هم معمولا مادربزرگ هایمان و مادرهایمان را با لالایی و قصه گویی می شناسیم. ادبیات را آنها به گوش ما رساندند . البته پدربزرگ ها و پدرها هم گاهی قصه می گویند اما مادرها شیرین تر می گویند با جزییات و احساسات بیشتر و خودشان را هم در قصه جای می دهند در واقع منفعل نیستند. درون قصه هایشان می توانیم به حسرت ها و آرزوهایشان پی ببریم.
    خلاصه اینکه زن ها حوصله بیشتری برای نوشتن دارند آنها خیلی چیزها را می بینند که ممکن است از دید مردها پنهان بماند شاید چون خیلی چیزها را لمس می کنند و بخشی از زندگی آنها هم با آفرینش همراه است. تولد یک موجود دیگر و درگیری های زیبایی که از تولد تا ادامه با آن نوزاد دارند اینها همه قصه است و زنها را نویسنده تر می کند شاید اینها با تمام سختی هایی که دارد از زنها نویسنده های خوبی می سازد. و اینکه زن ها بیشتر خصوصیاتی که یک نویسنده می خواهد دارند. من قبلا برای خودم چندخطی در این باب نوشته بودم و در آن به این نتیجه رسیدم که حس می کنم کتاب روحی دخترانه دارد. این نوشته مرا یاد آن نوشته خودم انداخت که یک گوشه مانده و هنوز به تولد نرسیده است و البته باید مطمئن تر شوم و تشابه بیشتری بیابم.

    1. عزیزمی خانم شاه سیاه. ایشالا بزودی استاد دانشگاه بشی پُزتو بدیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *