شما آتش درون ندارید+مزایای ذلت نفس!
تاجر ثروتمندی پس از سالها هوس کنسرت میکند تا ضمن محظوظ شدن از علاقۀ دیرینهاش، از رهبر ارکستر قدردانی کند.
حین اجرای کنسرت با نوای ویولن یاد روزگاری میافتد که در تب نوازندگی میسوخته.
پس از پایان مراسم از میان انبوه جمعیت خودش را به رهبر ارکستر میرساند و میگوید:
-سی سال قبل که برای آموزش نزد شما آمده بودم حرفی به من زدید که باعث شد به تاجر موفقی تبدیل شوم…