رخشانه:
درود بر شما شاهین عزیز _ یک سوال از خدمتتون داشتم. من نوشتن صفحات صبحگاهی را مرتب دارم ادامه میدم حالا برای ارتقای سطح نوشتنم چه کار دیگه ای همراه با نوشتن صفحات صبحگاهی می تونم انجام بدم . ممنونم از اینکه وجود دارید
رخشانه عزیز
این سوالی است که بسیاری از دوستان من نیز طی این سالها از من پرسیدهاند، و من به شکلهای گوناگون ایدههایی را به آنها پیشنهاد دادهام. اما به بهانۀ پرسش تو میخواهم ضمن ارائۀ فهرستی از این ایدهها، برای مطالعه بیشتر دربارۀ هر کدام چند لینک پیشنهاد کنم.
پیش از هر چیز ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که بهتر است صفحات صبحگاهی را هرگز از میان عادتهای نویسندگیمان حذف نکنیم و همیشه به آن پایبند باشیم. من بعد از سالها پرداختن به این عادت خلاقانه، حالا بیشتر از همیشه به قدر و اهمیت آن پی بردهام.
این هم 11 کاری که میتوانیم علاوه به نوشتن صفحات صبحگاهی به آنها بپردازی:
1
نوشتن هزارکلمۀ روزانه
سوال برخی دوستان این است که فرق هزار کلمه با صفحات صبحگاهی چیست.
چند تفاوت اصلی:
بر خلاف صفحات صبحگاهی که به توصیه جولیا کامرون حتما باید روی کاغذ نوشته شود، هزارکلمهها را بهتر است تایپ کنیم. اصلاً از اسم هزارکلمه پیداست که شمارش تعداد کلمات مهم است و این کاری است که نرمافزار ورد حین نگارش، برای ما انجام میدهد.
صفحات صبحگاهی حتماً باید بلافاصله بعد از بیدار شدن از خواب نوشته شود، اما در نوشتن هزارکلمه زمان مطرح نیست. شما میتواند بلافاصله بعد از نوشتن صفحات صبحگاهی یا حتی سه نصف شب به نوشتن هزارکلمه بپردازید.
در هزارکلمه میتوانیم هدفمندتر پیش بریم. بر خلاف صفحات صبحگاهی که تاکید میشود بدون لحظهای درنگ فقط برونریزی ذهنی داشته باشیم. برای هزارکلمه میتوانیم طرح و نقشه داشته باشیم. البته نباید زیاد هم دست و بال خودمان را ببندیم چون میتواند مانع نوشتن شود.
دربارۀ زیروبم نوشتن هزار کلمه این مطلب را بخوان:
2
جزیینگاری و ملموسنویسی
ناتالی گلدبرگ در کتاب تا «تا میتوانی بنویس» میگوید:
اگر بتوانید جزییات واقعی چیزها و امور را همانگونه که بودند بنویسید، به چیز دیگری نیاز ندارید. حتی اگر پنجرههای شیبدار را از جایی به جای دیگری منتقل کنید، یا علامت باشگاهی را که به آرامی میچرخد، یا قفسه پاکتهای چیپس، یا چهارپایههای بلند قرمز کافیشاپی که دیروز در آنجا قهوه نوشیدید، یا صندلیهای چوبی رستورانی که چندی پیش در شهرستان کوچکی که به آنجا رفته بودید، در نظر بگیرید میتوانند جملگی دارای جزییاتی اصیل باشند.
به نظر من بهترین تمرین نوشتن افراط در جزئینگاری است. باید تا میتوانیم به حواس خودمان متوسل شویم و ملموستر بنویسیم.
خواندن این مطلب موضوع را برایت روشنتر میکند:
3
پیادهروی
عادتهای نوشتاری که صرفاً نباید پشت میز تحریر انجام داد. با یک پیادهروی خوب، میتوانی به اندازۀ سه چهار روز برای نوشتن ایده پیدا کنی.
دربارۀ پیادهروی یادداشتهای مختلفی نوشتهام که اینجا میتوانی بخوانی:
4
پروژههای فشردۀ نوشتاری
همیشه برای نوشتن زمان و حجم معین تعیین کن. این به تو نظم میدهد و نمیگذارد از نوشتن دور بیفتی.
یکی دیگر از کارهایی دیگری که میتواند در افزایش مهارت نویسندگی تو موثر باشد تعریف پروژههای کوچک نوشتاری است.
حتما برای به سرانجام رساندن کار زمان تعیین کن، و متعهد باش که قبل از اتمام مهلت پروژهات را تکمیل کنی.
این مطلب دربارۀ یکی از انواع این پروژههای نوشتاری است:
5
وبلاگنویسی روزانه
اگر به ساختن برند شخصی خودت فکر میکنی داشتن سایت شخصی و وبلاگنویسی یکی از کارهای ضروری تو است. انتشار عمومی نوشتهها وادارت میکند تا بهتر و دقیقتر بنویسی.
توی این دو مطلب تقریباً از سیر تا پیاز ماجرا را گفتهام:
6
نامهنگاری
سال بلو در پاراگراف ابتدایی رمان هرتزوگ مینویسد:
مورس هرتزوگ با خود فکر کرد اگر عقلم را هم از دست داده باشم مهم نیست. بعضیها تصور میکردند عقل تو پارسنگ برمیدارد و خودش هم مدتی به سلامتِ عقلش مشکوک شده بود؛ ولی حالا، گرچه هنوز رفتار غریبی داشت، احساس میکرد که سرحال و روشنبین و قوی است و اعتماد به نفس داشت. هرتزوگ جنی شده بود و برای همۀ افراد زمین نامه مینوشت. این نامهها به اندازهای او را به هیجان میآورد که اواخر ژوئن با کیفی پر از کاغذ از محلی به محل دیگر میرفت. او این کیف را از نیویورک به مرتاز واینیارد برد، ولی از واینیارد بیدرنگ برگشت. دو روز بعد به شیکاگو پرواز کرد و از شیکاگو به دهکدهای در ماساچوست غربی رفت. در انزوای دهکده بیوقفه و مشتاقانه مینوشت: به روزنامهها، به چهرههای سرشناس، به دوستان و اقوام و سرانجام به مردهها مینوشت؛ به مردههای گمنام خودی، و دست آخر به مردههای مشهور.
نامه نوشتن یکی از بهترین تمرینهای نویسندگی است. یادت باشد نفس نوشتن نامه مهم است، نه رسیدن آن به دست مخاطب.
قبلاً نوشته بودم:
به گمانم اصیلترین شیوۀ نوشتن، نامهنگاری است.
طرف نقل، اگر درست و به جا انتخاب شود، کیفیت فکر و نوشته، چه بسا بیش از چیزی باشد که نویسنده در خودش میدیده. (+)
7
خاطرهنویسی
خاطره مهمترین دارایی نویسنده است. شاید هرگز نخواهی به طور مستقیم از خاطراتت بگویی، اما نوشتن آنها سبب میشود تا مادۀ خام لازم برای سایر نوشتههایت را فراهم کنی.
قبلاً توی مدرسه نویسندگی چند تا مطلب در این رابطه منتشر شده:
8
آزمایش انواع گونههای نوشتن
فقط به یک نوع از نوشتن بسنده نکن. شعر مینویسی، جستار را هم امتحان کن، رمان مینویسی، داستان کوتاه را هم امتحان کن. پرداختن به انواع مختلف نوشتن جذابیت تمرین را بیشتر میکند.
دربارۀ این موضوع هم قبلا یادداشتی نوشتهام که بازخوردهای زیادی هم داشت:
9
کلمهبرداری
این شاید بهترین کاری باشد که «خواندن» را برای یک نویسنده هدفمندتر میکند.
با کلمهبرداری دامنه لغات خودت را افزایش میدهی و دقتت برای آشنایی با کلمات و عبارات تازه چند برابر میشود.
پست اختصاصی تعریف کلمهبرداری را اینجا میتوانی بخوانی:
10
تمرین استعاره
با استعاره غریبه نباش. استعاره فقط محدود به شعر نیست. با استعارههای مفهومی بیشتر آشنا شو و سعی کن استعارههای مختلفی که از زبان خودت و دیگران جاری میشود شناسایی کنی. پیشنهاد میکنم هر روز حداقل یک استعاره تازه بساز.
چند مطلب در همین رابطه:
استعاره چیست؟ یک مقاله برای کودکان و نوجوانان
11
مطالعۀ بیشتر و بهتر
من فکر میکنم هیچ چیزی به اندازۀ کتاب اشتهای نویسنده را برای نوشتن بیدار نمیکند.
هر وقت که احساس کردی به سوخت نیاز داری برو سراغ چند تا کتاب خوب.
در همین رابطه:
کتاب خریدن و کتاب خواندن | راهنمای کامل یک شکارچی کتاب
هر کدام از این کارها را که امتحان کردی، از نتیجۀ تمرین برایم بنویس. برقرار باشی.
44 پاسخ
وبلاگ نویسی روزانه خیلی میتونه ثمربخش باشه
امیدوارم بتونم حجم نوشتههای روزانم رو افزایش بدم
سلام. من از بچگی عادت به نوشتن داشتم، البته خاطرات بچگی و کارای روزمره م بودن و احساساتم به اطرافیان. ولی یه مشکلی دارم، دوست ندارم کسی دفترمو بخونه، به نظرتون حساسیتم عادیه؟ 🙄
منم دوست ندارم کسی نوشتههای شخصیم رو بخونه. این کاملاً طبیعیه. اغلب افراد همینطورن.
سلام استاد خسته نباشید من چندروز است که نوشتن صبحگاهی را شروع کردم اول فکر میکردم نمیتونم سه صفحه را پر کنم ولی الان سه صفحه را بدون وققه پر میکنم.
چقدر عالی
تبریک میگم مهدیسا جان.
عالییی بود عااالی
سلام. من هروقت شروع به نوشتن میکنم چه نوشتن صبحگاهی چه هر موضوع دیگر دوست دارم با یک ایده خاص شروع به کارکنم از اینکه فقط سه صفحه کاغذ را با نوشته های بی سروته ام سیاه کنم احساس بی هدفی میکنم دوست دارم هرروز صبحم را با یک داستان شروع کنم به جای روزانه نویسی واین کمی مشکل ساز شده وحس تنبلی مزمنی را در من بوجود می اورد ازطرفی هنوز رغبتی به نوشتن صبحگاهی صرفا جهت خالی کردن محتویات ذهنی ام پیدا نکردم. چه کنم؟
سلام زهرا جان
شاید این مطلب بتونه کمکت کنه:
یادداشتهای روزانه چگونه خواندنی میشوند؟
جناب کلانتری عزیز سلام
حرفهایی که در مورد هزار کلمه و صفحات صبحگاهی گفتید رو خوندم. جدای از تفاوتهای بصری، متوجه تفاوت دیگهای بین این دو کار نشدم.
می خواستم بدونم تفاوت های دیگهای هست که من نفهمیده باشم؟
درود علی عزیز
من هر تفاوتی که به ذهنم میرسید اینجا فهرست کردم. دربارۀ این دو مطالب مفصلی هم تو صفحه هر کدوم هست که میتونی بخونی.
اما در کل اصل موضوع نوشتنه. هر چیزی که باعث میشه تو بیشتر و بهتر بنویسی خوبه. همون کاری رو بکن که واسه تو بیشتر جواب میده.
برقرار باشی.
سلام. من که نتوانستم در سایت مدرسه نویسندگی عضو شوم و دائماً Error داد. ولی محتواهای شما را مدتهاست دنبال میکنم. من از سال 83 که وبلاگ خلق شد، می نویسم اقای کلانتری. از سال 74 که کلاس اول تمام شد، اهل نوشتن بودم…و هستم..ولی نتوانستم به آن درآمدزایی مد نظرم برسم.
از دهۀ طلایی هشتاد که وبلاگ معنا پیدا کرد، وبلاگ داشتم و دارم؛ قبلش هم از سالِ 1373 در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مینوشتم. جایزه هم گرفتهام!
سال اول دانشگاه از طریق دوستم با وبلاگ و لذت وبلاگنویسی آشنا شدم؛ 1384.
و از آن زمان، آلودۀ وبلاگ شدم؛ یک طوری معتاد! نوشتن همیشه به من آرامش داده و میدهد! الآن که ساعت را نگاه میکنم، 00:00 شده و باید زود بخوابم که 5صبح بتوانم بیدار بشوم.
خیلی حرف دارم بزنم. زیاد اسبابکشی در این دنیای وبلاگنویسی داشتهام. اولین وبلاگم با اسم و فامیل واقعی بود که بعدها به خاطر مسائلی که در فامیل و بعضاً محیط کار به خاطر دیدگاههایم ایجاد شد، مجبور شدم گمنام بنویسم و درش را تخته کنم! خداوکیلی خیلی مطالب تأثیرگذار و خوبی هم نوشتم که در زمانِ خودش، اثرگذاری خوبی در رسانهها داشت. حتی یکی از پستهایم مربوط به یک طفل معصوم بود که به خاطر سهلانگاری پزشکان، زندگی نباتی پیدا کرده بود و پدرش برای مطالبهگری، وبلاگی راه انداخته بود … .
مدیریت خوندم و اگر احساس کردید می توانید به من کمک کنید، برایم کامنت بنویسید.
سلام به روی ماه شما
عضویت در سایت مشکلی نداره. چون عضویت زیاد داریم در روز. تایید ایمیلتون یادتون نره. یه بار دیگه تست کنید.
پیشنهادم اینه اگه میخواد وبلاگنویسی جدی رو دنبال کنید یه سایت وردپرسی ساده برای خودتون بسازید.
اینجا یه چیزایی در این رابطه گفتم:
ساخت سایت شخصی
من در خدمت شما هستم. هر نکتهای بود با جزییات برام بنویسید.
تا بحال، به نویسندگی مثل کاری لوکس و بیزحمت نگاه میکردم. کاری که باید استعداد ذاتی داشته باشی تا بیشتر بتونی بنویسی.
الان که ۳ ماهیست بطور فعال وبلاگنویسی میکنم، به سختیهای زندگی محمود دولتآبادی در کتاب نونِ نوشتناش پی میبرم. و هر لحظه عظمت رمان کلیدر در ذهنم بزرگتر میشه.
سلام خدمت جناب کلانتری عزیز.
هرچقدر که از شما تشکر کنم کافی نیست.
حدود سه ماه می شود که پادکست گفتگوی شما و جناب یکانی را شنیده ام و از ان وقت به صورت نا مرتب شروع کرده بودم به هزار کلمه نویس و شما را دنبال کردن و هر روز مطلب جدیدتری را از شما آموختم و روز به روز هزار کلمه نویسی برایم جدی تر و امروز مطالب صفحات صبحگاهی را مطالعه کردم.
و تصمیم دارم که صفحات صبحگاهی را از فردا صبح به برنامه ام در کنار هزار کلمه اضافه کنم.
سلام زهرا خانم عزیز
خیلی خوشحالم که اینجا هستید.
یک دنیا سپاس.
حتما برای من بیشتر بنویسید.
راستی هزارکلمهها چطور پیش میره؟
سلام استاد کلانتری عزیز. اگر به شما بگویم که این چند روزه بزرگترین تصمیمات زندگی ام را به کمک هزار کلمه توانستم بگیرم باورتان می شود. کمد زندگی ام را با کمک ازاد نویسی هزار کلمه مرتب می کنم و دیگه حاظر نیستم شب بخوابم و هزار کلمه را ننوشته باشم. دفتر صفحات صبحگاهی هم در جانماز بلافاصله بعد از نماز صبح برایم واجب شده.
سلام زهرا خانم نازنین
چقدر خوشحال شدم از خوندن این کامنت شما.
این ذوق و زحمت شما تحسینبرانگیزه.
امیدوارم که همیشه در این مسیر خوش بدرخشید.
برات شگفتانگیزترین لحظهها رو آرزو میکنم.
سلام به شاهین کلانتری عزیز
من حدود 5 ماه هست که با شما و صفحتون اشنا شدم..و واقعا خیلی خوشحالم که یکی از دوستانم شما رو به من معرفی کردن..
من الان حدود 4 ماهی میشه که مینویسم بی هدف و البه بدون استمرار.. و الان مشکلم اینه که روزانه نیست . هر 3الی 4 روز یکباره و من دوست دارم که روزانه باشه.. قبلا یک ماه روزانه نوشتم و از این که روزانه بوده لذت بردم.. فکر کردم یکی از عادت هام شده ولی نشده ..
وقتی روزانه مینویسم و در واقع ذهنم رو اروم و خلوت میکنم حس خوبی میگیرم .. و دوست دارم اروم اروم به نوشتن هام هدف بدم که فقط مشغله های روزانه نباشن.. بنظر شما چه کاری رو انجام بدم یا چه چیزی بخونم که بتونم این موضوع رو برطرف کنم؟
و در اخر من منتظر پادکست مهم هستم و طرافدارشم..
و بسیار خوشحالم که هستین..
سلام عاطفه خانم نازنین
خیلی خوشحالم که اینجا هستید.
بهترین پیشنهادی که برای تبدیل نوشتن به عادت روزانه میتونم بهتون بدم نوشتن صفحات صبحگاهیه: صفحات صبحگاهی
البته داشتن ریزعادت نوشتاری هم خوبه:
با این ایده حتی یک روز هم از نوشتن دور نمیشوید
مرسی از توجه شما به پادکست «مهم». برای من این پادکست خیلی مهمه. بزودی حتما قسمتهای جدید رو منتشر میکنم.
باز هم برای من بنویسید.
شاد و برقرار باشید.
سلام
ممنون از پیشنهادات خوب شما
سلام شاهین عزیز
مطالبت بسیار آموزنده و راهگشاست، انشاءالله در مسیر زندگی بهترین ها روزی ات شود.
در باب صفحات صبحگاهی یه سوال دارم: آیا می توان برای صفحات صبحگاهی منوی نویسندگی و چک لیست تهیه نمود و بر اساس آن نوشتن را انجام داد و یا اینکه داشتن منو و چک لیست فقط مختص هزارکلمه ها است؟
با تشکر فراوان
درود جواد نازنین
سپاس از محبت تو
راستش حس میکنم این کارها باعث میشه نوشتن صفحات صبحگاهی سخت بشه، و دیگه خاصیت اصلی خودش رو از دست بده.
برقرار باشی عزیز.
امروز داشتم فکر میکردم برای تنوع دادن به تمرینات نویسندگیم چه کارهایی رو میتونم به برنامهم اضافه کنم که یه دفعه یادم افتاد چند روز پیش این لینک این پست رو ذخیره کرده بودم که بخونمش. ممنون از ایدههای جذاب و متنوعتون. حالا ذهنم بازتر شده و مسیر برام شفافتر.
راستی توی دوره پرکاری و پولسازی یکی از بچهها از تمرین خوشهسازی میگفت. من هم تازگی امتحانش کردم و خیلی خوشم اومد. هم جذاب و سرگرم کنندهست، هم ذهن رو پویا و خلاقیت رو شکوفا میکنه و هم دایره واژگانمون رو گسترده.
زنده باد بهار عزیز
خوشحالم که اینجا هستید.
بله، تمرین خوشهسازی عالیه.
در این رابطه توی کتاب «نوشتن خلاق» نشر اختران نکات زیای رو میتونید بخونید.
با آرزوی بهترینها
ممنونم از مطلب خوبتون
سپاس
سلام جناب کلانتری عزیز، ممنون ازمطالب مفیدشما، امایه تشکرویژه بابت پیشنهاد ده تاده دقیقه نوشتن که واقعا عالیه
این کارباعث شده به خاطرمحدودیت زمانی که هست سانسورکننده درون غیرفعال بشه
زنده باد ملودی عزیز
چه خوب که به این روش توجه کردید.
خوشحالم که براتون مفید بوده.
برقرار باشید.
مثل همیشه عالی
من هم مدتی است که به صفحات صبحگاهی عادت کرده ام و اثرات فوق العاده ای برایم داشته است.
در کنار آن، هزار کلمه آزاد نویسی را نیز انجام می دهم
زنده باد هدی جان
چقدر عالی.
صفحات صبحگاهی رو تقریبا یک سال و نیمه که ترک نکردم اماچند روزی بود که احساس می کردم دارم در نوشتن کم کاری می کنم.بیشتر میخوندم که البته نیاز من هست ولی کافی نیست
پیشنهادهای مطرح شده واقعا بسیار موثرن و کمک میکنه که بیشتر بنویسم
زنده باد سوده جان
شما بسیار خوش ذوقید. مطمئنم نوشتن صفحات صبحگاهی تاثیر زیادی روی رشدتون میذاره.
خبلی خوب بود نکات مهمی رو اشاره کردید
ارادتمندم.
سلام شاهين جان عزيز
ممنون از اين پست ارزشمند
من يكي از اين روش هاي غير معمول نوشتن رو امتحان كردم و نتيجه ي فوق العاده اي داده ، مثلا از پشت ميز نشستن و نوشتن و يا تايپ كردن هر از گاهي فاصله گرفتم و در حين راه رفتن و يا مشغول شدن به كاري سعي كردم هم بنويسم و يا دست كم سعي كنم به ايده اي جديد دست پيدا كنم و واقعا هم نتيجه اثر بخشي تو نوشتن و ايده يابي بهم داده .
صفحات صبگاهي هم كه واقعا محشره ، البته كه از تايپ هيچ وقت دور نشدم .
رستم عزیزم سلام
خیلی خوشحال شدم اسمت رو دیدم.
تو بینظیری. رشدت مایه حیرت منه.
از دید من شما کریستف کلمبی هستید که در این سرزمین های بی انتها که زمین هایش کاغذ است و اقیانوس هایش همه دوات و جوهر ، ماجراجویی می کند .
در این خطه هایی که خامه ها از آن سربرآورده اند و سخنان از شاخه های آنان شکوفه می زنند .
غنچه کلماتی که به واسطه شاخه ها به هم پیوستن ، و جملگی جمله ها ساختن تا زمین های این سرزمین کمی رنگین تر شود .
از ازل نانوشته ها سهم بیش تری از این دنیا داشته اند . همان زمین هایی که کسی بر رویشان قدم نگذاشته است ؛ و تا ابد هم اینگونه خواهد ماند چرا که این دنیا انتهایی نخواهد داشت .
شما را همانند کاشفی می بینم که ماجراجویی های اکتشافاتش را با دیگر مردمان در میان می گذارد .
از اینکه می گذارید سفرنامه ی سفرهایتان را بخوانم ، بسیار قدردانم .
امید دارم که شما هم نانوشته های خود را خواهید نوشت و بر زمین هایی قدم خواهید گذاشت که احدی قبل از شما آن جا نبوده باشد .
در آخر می خواستم جمله ای بگویم که خلاف تصورات معمول است .
به نظرم نویسندگان بسیار ماجراجو هستند .
سلام کیانا جان
چقدر زیبا نوشتی.
بینهایت سپاسگزارم از تو.
راستی شاید این مطلب برات جالب باشه:
چرا نویسندهها شبیه کریستف کلمب هستند؟
سلام،خیلی عالی هست آقای کلانتری موفق باشید
ممنونم نیما جان
شاد باشی.
سلام بر نویسنده ای که باعث خلق دنیایی دیگر توسط دیگری می شود.
استاد خواهش می کنم این پیام من رو جواب بدید. خیلی به جوابتون نیاز دارم.
من مشکلم در راه پرمشقت نویسندگی بر خلاف اکثر دوستان این نیست که ایده ای ندارم.دقیقا بر خلافشه! ذهن من هر روز 1 ایده واسه خودش درست می کنه. چه الهام باشه چه گرفتن ایده با دیدن یا شنیدن چیزی.
اوایل مشکلی باهاش نداشتم و شکرگزار هم بودم ولی تازگی این ایده ها شده بلای جونم!
مثلا من امروز یک ایده خیلی خوب به ذهنم رسید و تصمیم گرفتم روش کار کنم تا بتونم بنویسمش.
ولی دقیقا فرداش حس می کنم این ایده مشکل داره،کلیشه ایه. حوصله سربره یا چیز دیگه. به زبان دیگه واسه ایده هام ارزش قائل نیستم. ایده ی خوب خودم رو که رها کردم همون فرداش یه ایده ی جدید به ذهنم می خوره و دوباره چرخه از بین رفتن ایده ها می چرخه.
چند بار اومدم دفترچه ایده هام رو گذاشتم جلوم و تصمیم گرفتم یکی رو انتخاب کنم و تا آخر بنویسم. ولی نمی تونم تصمیم بگیرم.
ایده هام رو دوست ندارن ولی می دونم که همشون خیلی خوبن.
چون عاشق تفکر درباره ایده هام بودن حالا هم فکر می کنم ولی حالا که این ایده ها روی سرم تلنبار شده نمی تونم برای یکیش فکر کنم و بهش پر و بال بدم.
در تموم روز این آشفتگی فکری همراه منه و حواسم رو از همه ی کار هام پرت می کنه.
لطفا کامل جواب بدید چون تنها کسی که من رو درک می کنه شمایید.
با احترام، تازه نویسنده ای که ایده هاش براش مشکل شدن.
امیریوسف عزیز
بزودی جواب تو رو در قالب یک پست مستقل میدم.
پیشنویس اولیه رو نوشتن. منتها یه کم جای کار داره تا بهتر بشه.