پریشان و افسرده میشویم چون هدف معینی نداریم تا به سوی آن حرکت کنیم.
بیایید امروز این شیوه را امتحان کنیم:
همین حالا یکی از اهداف مهم زندگیمان را مشخص کنیم. هدفی را انتخاب کنیم که برایمان هیجانانگیز است و میتواند بیشترین تغییر مطلوب را در زندگی ما ایجاد کند.
قدم بعدی پاسخ به این سؤال است:
امروز چه کاری میتوانم انجام بدهم که مرا در رسیدن به هدفم یاری کند؟
حتا یک کار کوچک هم کافی است. نتیجۀ چنین کاری رضایت خاطر و آرامش ذهن است.
گزارش روند انجام این کار میتواند ایدۀ مناسبی برای نوشتن یادداشتهای روزانه باشد. به جای اینکه هی بگویم «از چی بنویسم؟ آخه من که ایدهای ندارم.» هر صبح و شب چند دقیقه به این موضوع اختصاص بدهیم:
صبح: هدف اصلی من چیست؟ برای رسیدن به هدفم امروز چه کاری میتوانم انجام بدهم؟
شب: امروز برای رسیدن به هدف اصلیام چه کاری انجام دادم؟ فردا چگونه میتوانم کار بهتر و مؤثرتری برای رسیدن به هدفم انجام بدهم؟
درست مثل یک بازی، هر روز باید چند امتیاز بگیری و بروی مرحلۀ بعدی.
10 پاسخ
چقدر به این تلنگر احتیاج داشتم.😢
مـمنون از وجودتون.
پاینده باشید به مهر.🌱
سلامت باشید فائره عزیز.
عالی بود استاد کلانتری گرامی
سلام آقای کلانتری عزیز. من چندوقتی هست که این روش رو پیش گرفتم. نه تنها برای هرروز نوشتن یا پیش بردن اهداف بلکه برای کارهایی که همیشه از انجام دادنشون ترس داشتم . با خودم میگم فقط به اندازه ی یک قدم برو جلو فقط همین مرحله رو پیش برو. و به قول شما تبدیل شده به یک بازی از هر چالشی که زنده بیرون میام(😅) میگم دیدی تونستی؟ حالا بریم مرحله بعدی.
زنده باد خانم مرتضایی عزیز.
هدف امروز من اماده کردن یک تمرین نوشتن در قالب یک پست اینستاگرامی بود…
ک شکر خدا انجام شد….
زنده باد
ایدهی فوقالعادهای برای نجات از ملاله. من که حتماً انجامش میدم.
نزدیک به یکسال که در کنار شما نویسندگی رو شروع کردم. حتی لحظهای نبوده که حس کنم «ایدهای برای نوشتن ندارم»
همیشه هم از اینکه افراد از ایده نداشتن حرف میزدن متعجب میشدم.
ولی الان خودم به این درد مبتلا شدم. یا ایده ندارم یا ایده ها جذابیتی ندارن که منو وادار به نوشتن کنند.
البته همچنان مینویسم و اجازه نمیدم از جریان نوشتن جدا بشم ولی کسل وار مینویسم.
گاهی واقعا حس میکنم قلمم یخ میزنه.
چه خوب فاطمه عزیز
بهترینها رو برات آرزو میکنم.