پیشحرف: ایدۀ این پست حین گپ زدن با امیرمحمد شیخنژاد شکل گرفت. امیرمحمد بیش از یکسال است که فعالانه دربارۀ استراتژی محتوا، تولید محتوا میکند.
اگر میخواهی سایت یا وبلاگ موفقی داشته باشی باید ببینی چه استعارهای دربارۀ مدیریت وبسایت در ذهن تو شکل گرفته است.
آیا سایتت را مثل یک کافه شلوغ و پر رفتوآمد میبینی یا مثل یک کتابفروشی خلوت؟
آیا سایتت را اتاقی خلوت میبینی یا پارکی سرسبز و پررفتوآمد؟
آیا سایتت را یک جزیرۀ دورافتاده میدانی یا یک کارخانۀ بزرگ؟
آیا سایتت را مثل یک روزنامه بزرگ میبینی یا مثل یک جزوه آموزشی؟
هر استعارهای که در ذهنت داری روی فعالیتهای تو تأثیر میگذارد.
دستاوردهای کسی که سایتش را کارخانهای بزرگ و فعال میداند نسبت به کسی که آن را اتاقی شخصی و خلوت میبیند، کاملاً متفاوت است.
گاهی استعاره تو میتواند تنهایی شکن باشد. (استعارۀ سایت بهعنوان کافیشاپ)
و گاهی این استعاره میتواند تقویتکنندۀ تنهایی باشد. (استعارۀ جزیرۀ دورافتاده)
تغییر استعاره میتواند جنس و میزان فعالیتهای ما را بهکلی تغییر دهد.
شما دربارۀ سایتتان چه استعارهای دارید؟
تمرین:
جای خالی زیر را پر کنید.
سایت یا وبلاگ من مثل … است.
24 پاسخ
سایت من مثل یک کارخانه است.
سلام خدمت استاد عزیز و توانا,آقای کلانتری
حقیقتا من مدتی است نوشته های شما رامطالعه میکنم و واقعا هم برای من مفید بودند.
من تصمیم خودمو برای نوشتن گرفتم هرچند درگیری ذهنی من درمورد نوشتن یا ننوشتن چندسالی هست که گریبان گیرم هست.
حالا سوالی اساسی از شما استاد عزیز دارم,وبلاگ یا وبسایت؟اول با کدوم شروع کنم؟
منتظر نظراتت ارزندتون هستم.ممنون
سلام فاطمۀ عزیز
ممنونم از مهرت.
وبلاگ بخشی از وبسایته فاطمه جان.
بنابراین اینا رو نمیشه در مقابل هم قرار داد.
یه سایت وردپرسی بزن، بعد توش وبلاگنویسی کن.
فکر کنم منظورت اینه که بری تو بلاگفا و سرویسهای رایگان بنویسی، یا دامنۀ اختصاصی خودت رو ثبت کنی. پیشنهاد من دومیه.
سایت و وبلاگ من مثل ذهن ذهن فرگوسن
شده در حال رشد در حال شکوفایی
به به چه تعبیر جالبی.
سلام شاهین عزیز
سایت من درست مثل کتابخانۀ کوچک یک مدرسه است. هرچه دور و برت را نگاه کنی فقط مطالب آموزشی درسی (بنا به ضرورت کارم) می بینی!
اما در گوشۀ کتابخانه چند قفسۀ کوچک هم هست که مطالب بعضی از آنها آدم را قلقلک می دهد و ممکن است بعضی ها را جلب یا جذب خودش کند. در هر صورت تا یک کافۀ شلوغ و پر رفت و آمد دوست داشتنی، مثل سایت شما راه زیادی در پیش است. امیدوارم و تلاش می کنم. شاداب و پیروز باشید!
چه استعارۀ زیبای.
امیدوارم این استعاره محرک تو برای تداوم در کارت باشه.
سلام،من طراحی سایت میکنم و سایتمم دارم میسازم ولی چیزی ک تو ذهنمه اینه،سایت من مثل یک کارگاه پر از رنگ های شاد،طرح های خلاقانه،ایده های جذاب و سوپرایزهای هیجان انگیزه،جایی هست که رفتن به اونجا با خودتونه اما بیرون اومدن از اونجا کار سختی میشه واستون،خیلی خیلی سخت…
از بچگی نوشتنو دوست داشتم واس مجله رشد کودکان داستان نوشتم و چند باری چاپ شد،الانم خیلی دوست دارم تولید محتوای سایتم با خودم باشه و تموم تلاشمم میکنم،مرسی از شما،اینجا واقعا هم خیلی آموزشگاه خوبیه و هم حال دل آدم خوب میشه:)
مریم عزیز
چقدر خوب و زیبا فکر میکنی.
زودتر دست به کار شو و سایتت رو راه بنداز.
این پست رو دربارۀ اهمیت زود شروع کردن نوشتم:
فکر کردن به زندگی | در ستایش سریع جنبیدن
این جمله چند کلمه ای که نوشتید عالی بود چون به طرز غریبی تونستم فکر کنم به چیزهایی که دوست دارم و نمی تونم انجام بدم. بهتر بگم تخیل کردم. تخیل کردم : سایت من مثل یه دفتر هست. دفتری که اگر کسی دچار بحران یا سوال گیج کننده یا مشکلی باشه که فکرش رو مشغول کرده می تونه بیاد و سوال ش رو مطرح کنه. طبیعتا خدمات دفتر من دسته بندی داره و البته امکان پوشش همه نوع سوال رو نداریم ولی اولویت اول سردرگمی برای انتخاب شغل و بعد انتخاب همسر و بعد سبک زندگی هست. همه خدمات رو هم دفتر ما مستقیم به شما ارائه نمیده. دفتر ما بخشی از یک زنجیره یا گروه هست و بر حسب نوع مشکل کسی که اومده پیش ما، شخص رو لینک میکنیم به یکی از اجزای گروه و البته ازش بازخورد میگیریم که آیا مشکل رفع شده یا نیاز به اقدام جدیدی هست.
ممنون از شاهین . ممنون از این سایت
زنده باد ایمان جانم
چقدر خوب که چنین نگاهی داری.
امیدوارم که دفترت بدرخشه.
با سلام و احترام؛
جناب کلانتری عزیز، چندوقت پیش با وبسایتتون آشنا شدم و اشتیاق و انرژیای که در نوشتههاتون بود و هست؛ رویای نویسندگی رو در سرم انداخت. مدتی فکرم رو درگیر کرد و حالا چند روزیست که بالاخره تصمیم قاطعم رو بر نویسنده شدن گرفتم و وبسایت شخصیم رو راه اندازی کردم.
خیلی چیزها هست که باید یاد بگیرم و خوشحالم که در این مسیر، فرد با تجربه و با ارادهای همچون شما، مربی و معلمام هست .
کلی سوال و ابهام دارم اما مطمئنا در مطالب وبلاگتون که مرور خواهم خواند، به پاسخ اکثرشون خواهم رسید.
و اما جای خالی را چنین پر میکنم -> وبسایت من مثل یک سفینه است؛ اغلب برای خودشناسی سفر میکنم و از آنجایی که تنهایی سفر کردن را دوست ندارم، با دوستانی که مایل باشند همسفر میشوم؛ در این میان هزینه سفرهایم را با به مقصد رساندن مدیران کسب و کارها به دست میآورم. البته اینها بیشتر به برنامهی آیندهام شبیهاند تا آنچه که در حال حاضر انجام میدهم.
مهرتان را سپاس؛ علیرضا
علیرضا جان
شروع کنید نوید این رو میده که بک فرد مصمم و خلاق پا به عرصه گذاشته.
امیدوارم که تداوم رو چاشنی اشتیاقت کنی و بدرخشی.
وبلاگ من مثل یک مغازه اشیا نایاب ومخصوص میماند که شامل کلکسیونی شخصی است وهرکس میتواند به فراخورعلاقه ونیازش پادرآن بگذارد ولحظه ای آنچه که دراطرافش میگذرد فراموش بکند وباآنچه درمغازه من وجوددارد مشغول شود ویک چیزی بخرد(یعنی بخواند)ومطمئنا پس ازاینکه ازآن خارج میشود،آن آدم سابق نخواهد بود.آنقدرها شلوغ نخواهد بود بااین حال واردش که میشود دیگرهیچ صدایی ازبیرون رانمی شنود(یعنی درباره روزمی واخبارروزدرآن صحبت نمیشود)سلامی میکند واوراراهنمایی میکنم تاببیند آنچه میخواهد رامتواند پیداکند وهمانطورکه ازبغلافراد دیگری که به او بی توجه هستند ومشغول گشت وگذاردربخش های دیگرمیگذرد واو رابه همان بخشی که میخواهد میبرم.ممکن است دوستی درآنجا پیداکند(یعنی باکتاب ها وافراد مختلفی آشنا شود)که برروی زندگی اش تاثیرمیگذراند.ممکن است اشیائی پیداکند که به بهبود زندگی اش کمک کند(یعنی یک کتاب خوب ومفید یاعادتی بدردبخور یاشیدم راه حلی)ومطمئنا دست پرازمغازه من خارج خواهد شد.وقتی به پیشخوان می آید تاحساب وکتاب کند،می گویم که لازم نیست،فقط کافی است مارابه دوستانتان معرفی کنید.
زنده باد سعید عزیز
چقدر خوب و باز جزییات نوشتی.
خیلی خوشم اومد.
ممنون ازنظردلگرم کننده تان
سلام آقای شاهین کلانتری عزیز راستش را بخواهید من فکر میکنم که یک وبلاگ و وبسایت خوب نیازمند ظاهری خوب هم هست.از اونجایی که من هم مثل خود شریف شما عاشق نوشتن هستم سعی کردم یکی دوباری وبلاگ شخصی خوردم را راه بیاندازم ولی متاسفانه اونطور که میخواستم از نظر ظاهری باب میل من پیش نرفت و من هم دیگه بیخیالش شدم شما ایده ای یا جایی رو برای راه اندازی یه وبلاگ یا وبسایت خوب سراغ دارید اگر پاسختون مثبته خیلی ممنون میشه کمکم کنید:)
سلام فرزانه جان
روی سایت همیار وردپرس قالب های رایگان و خوب وجود داره.
حتما یه نگاه بندازید.
سایتتون که راه افتاد لینکش رو برای من هم بفرستید.
سلام
سایت من مثل یک کافی شاپ بزرگ هست که توش سلیقه همه مراجعین رعایت شده،
چه اونها که علاقه به فضاهای فرانسوی هستند،
چه اونها دوست دارند کنار سفارشون ، زیر سیگاری هم باشه.
نظر من در مورد سایت خودم همین شکل هست، ولی نمیدونم چطور باید انجامش داد که این ویژگی رو داشته باشه.
وبلاگ من مثل یه جزیره دور افتاده است. یه جایی که فقط هرازگاهی یه چیزکی بنویسم تا نوشتنم ارضا بشه. یه جایی که نه مخاطب خاصی داره و تنها یک مخاطب خاص داره. اونم خودم هستم.
می نویسم که بگم زنده ام، هنوز دغدغه دارم، هنوز یه چیزی ته وجودم هست که ارضا نشده.
این وبلاگ من است.
سایت یا وبلاگ من مثل یک کلاس درس سفید با یک تخته سیاه بزرگ است که البته خودم بیشتر از همه در آن یاد میگیرم.
زنده باد جناب فراهانی