اگر شروع کنی به نوشتن

پنجمین کارگاه تولید محتوا با جمله‌ای از جعفر مدرس صادقی در کتاب «توپ شبانه» شروع شد:

«اگه شروع کنی به نوشتن، یاد می‌گیری.
تو مجبوری یاد بگیری.
از وقتی شروع می‌کنی به نوشتن، یاد می‌گیری.
»

مروری بر تمرین‌های جلسۀ پنجم:

تمرین 1

صندوقچۀ خاطرات

در اولین دربارۀ یک گوشۀ خاص از موضوع تخصصی خودمان یادداشت کوتاهی نوشتیم.

تمرکز بر یک موضوع ریز و خاص، ما را به دریایی از ایده‌ها می‌رساند.

تمرین 2

نوشتن بخشی از مقالۀ بلند سایتمان

در این بخش به برخی از اشتباهات رایج در مورد موضوع مقالۀ خودمان پرداختیم.

گفتن از این اشتباهات باعث می‌شود مخاطب حس کند شما مشکلات او را به خوبی می‌‎شناسید.
ضمن اینکه نوشتۀ شما به او نوید راه‌حل درست را می‌دهد.

یک نمونه: چند اشتباه در نویسندگی

تمرین 3

این جمله ارائه شد و ادامۀ آن را از خودمان نوشتیم:

خیلی چیزها هست که قدرشان را نمی‌دانم…*

*از کتاب «بیا با جغدها دربارۀ دیابت تحقیق کنیم»، نوشتۀ دیوید سداریس، ترجمۀ پیمان خاکسار، نشر چشمه

تمرین 4

به نوشتن کتاب غیرداستانی خودمان ادامه دادیم.

در این تمرین تعریف برخی از کلیدواژه‌های مهم کتابمان را نوشتیم.

با این کار زبان مشترکی بین خودمان و خواننده کتاب ایجاد می‌کنیم.

تمرین 5

دربارۀ طرح یک داستان ایده‌پردازی کردیم.

این‌بار طرحی دربارۀ «رقابت» نوشتیم.

 


برای پیوستن به دومین کارگاه تولید محتوا روی لینک زیر کلیک کنید:

دومین کارگاه تولید محتوا 

 

کامنت‌های این مطلب به تجربیات اعضای کارگاه در دومین جلسۀ این رویداد اختصاص دارد.

تمرین:

تمرین شمارۀ یک را در همین صفحه به اشتراک بگذارید.

7 پاسخ

  1. تمرین اول. گوشه خاص
    تغییر. راهکارهای تغییر
    مقدمه: از آنجایی که یکی از ویژگی های فطری انسان این است که از درجا زدن و یک جا ماندن تنفر دارد. همیشه سعی می کند افتان و خیزان در مسیر زندگی حرکت کند. چون در این مسیر قرار دارد حتما تغییر می کند. ولی گاهی به این تغییر اندک بسنده نمی کند و به دنبال تغییرات اساسی است. تغییر مانند هر اتفاق دیگری در دنیا می تواند خوشایند یا ناراحت کننده باشد. ولی تغییری که در جهت پیشرفت است معمولا خوشایند نیست چون رنجی به همراه آن وجود دارد. تغییر سطح ها و راهکارهای متفاوتی دارد. آنچه تغییر را ارزشمند می کند این است که انسان یک پیش آگاهی از چرایی، چگونگی و نتیجه تغییر داشته باشد. راهکارهای چگونگی می تواند برای هر انسانی متفاوت باشد.

  2. تمرین اول جلسه پنجم برای من مطالبی را به ذهنم آورد که چکیده اش را در سایتم منتشر کردم. اما هنوز راه برایم روشن و واضح نیست آنطور که بگویم “حمیده می‌خواهد در حوزه یادگیری فعالیت کند” اما می‌دانم که راهی که در حوزه تخصصی ام پیموده‌ام باید شکل متفاوتی باشد از آنچه عام از زبان انگلیسی تصور میکنند. احساس میکنم باید شکل ریزتری از یادگیری را برگزینم.

  3. گوشه خاص؟ وقتی این سوال به تولید محتوا می‌رسد کار سخت‌تر هم می‌شود. گوشه خاص برای خودم یا مخاطبم؟! به چه هدفی می‌نویسم؟ چگونه از بین تمام موارد مورد علاقه‌ام یکی را انتخاب کنم؟ به چه نوع محتوایی علاقه دارم؟ توانایی تولید چه محتوایی را دارم؟ آیا بهتر از من کسی نیست که به این موضوعات بپردازد؟
    در قدم اول گوشه خاص برای خودم را انتخاب می‌کنم تا کسی همراهم شود که در روزمره‌گی‌هایش جایی برای گوشه خاص انتخابی من هم باشد.
    این تمرین برای من با این سوالات آغاز شد و پاسخ واقع‌گرایانه به هر کدام من را یک قدم به هدفم نزدیک‌تر کرد. اینکه بعد از مدت‌ها تلاش تونستم تنها در 10دقیقه به نتیجه برسم. آن هم ایده‌ای که اصلا به آن فکر نکرده بودم از شگفتی‌های این تمرین بود. به نظرم این تمرین از آن تمرین‌هاست که می‌توان در سردرگمی‌های مختلف به خوبی استفاده کرد. مثل اکثر تمرین‌های این دوره که صرفا جهت تولید محتوا نبوده و دارای رویکرد توسعه فردی نیز هست.
    تشکر

  4. گوشه ی خاص من داستانک نویسی هست و من باید ببینم کدام گوشه خاص این نوع از داستان را باید پیدا کنم ؟
    اصلا باید چطور شروع کنم ؟
    ابتدای کار به چه چیز فکر کنم ؟
    از انجا که داستانک بسیار موجز و کوتاه است مقدمه و پیکره و‌پایان و ….. چطور باید شکل بگیرد ؟
    چرا که خیلی اوقات ممکن است از اول تا اخر یک داستانک ۵ خط باشد .
    تصورمی کنم مهم ترین چیز در داستانک مو ضوع باشد .
    یعنی ایده از همه چیز در این مورد مهم تر است .‌
    بسیاری از موضوعات هستند که نیازمند پرداخت و شرح بیشتری هستند .
    بعد از آن ساختار شکل گرفتن این ایده طی یک فرآیند ذهنی باید ساخته و پرداخته شود .
    مفهوم و پردازش مفهوم پنهان در داستانک می تواند خیلی مهم باشد چون این داستان فشرده هست و کوتاه ، پس باید در ذهن نویسنده خیلی ساخته و پرداخته شود و بعد از بالا و پایین شدنهای بسیار شکل اولیه رابگیرد .
    کوتاهی داستانک اندکی کار را سخت می کند .
    در واقع پشت صحنه ی آن اساسی تر و مهم تر است در انتقال مفهوم به خواننده .‌
    در داستان بلند و رمان حوادث زیادی اتفاق می افتد و پرداخت زیادی درظاهر داستان شکل می گیرد و انگار همه چیز رو هست ولی در داستان کوتاه کار پیچیده تر است و نویسنده بیشتر انرژی اش را باید در پشت صحنه بگذارد .
    و بار سنگین‌ماجرا در ذهن نویسنده اتفاق می افتد .‌
    به عبارتی در داستانک نویسی نویسنده به خلاقیت و تلاش زیادی نیاز دارد چون ابزار کار (کلمات) کمتری دارد ، به همین جهت از حساسیت بیشتری برخوردار است . در نهایت به نظر من برای نوشتن داستانک شاید باید صد بار نوشت و پرداخت تا هر بار داستان صیقل بیشتری بخورد تا اشکالات برطرف شود.

    نویسنده : لیلا طوفانی

  5. پنج جلسه از کارگاه محتوا گذشته ومن دراین چند وقت پر بارترین لحظات نوشتن را گذراندم،واقعا نوشتن پرواز است،زمانی که آقای کلانتری در لایوشان گفتند با کلماتشان پرواز می کنند به جای مسافرت،دقیقا همینطور است،
    پرواز به هرجایی که دوست داری.دراین کارگاه تمرین سومش برایم اینبار معنایی دیگر داشت.قدر دانستن،قدر لحظات،قدر کلمات،قدر نوشتن،قدرتفکر،قدر دستها،قدر ماهیچه ها و……….هزاران قدر با ارزش دیگر را دانستن.

  6. نظرتان درمورد عبارت «موضوع آزاد» چیست؟ درس آزاد ادبیات همیشه باعث رنج من بود. درمجموع موضوع آزاد برای هرکاری مرا عصبی می‌کند. ترجیح می‌دهم همه چیز شسته رفته و مشخص باشد و وظایف تعریف شده باشند.
    وقتی دستت باز باشد و امکانات فراوانی در اختیارت باشد می‌توانی کارهای زیادی بکنی، اما دیگر جایی برای خلاقیت می‌ماند؟
    هرچه چهارچوب‌ها دورتر می‌روند و کمرنگ‌تر می‌شوند، بااینکه گزینه‌های بیشتری در دسترس قرار می‌گیرند اما انگاری همپایش نیز میزان خلاقیت و نوآوری و به‌خصوص توان تصمیم‌گیری و تمرکز کاهش می‌یابد.
    برخی کارها برای بهتر پیش رفتن به یک قاب‌بندی محدود و مشخص نیاز دارند تا محدودهٔ حرکت را مشخص کند. در این حالت بهتر و منسجم‌تر می‌توان فکر کرد. البته طبیعی است که مدام احساس کنیم به بن‌بست رسیده‌ایم و کار سخت پیش برود.
    محدودیت آدم را عصبی می‌کند و ذهنش را فلج، اما چون مجبور است راهی پیدا کند بهتر و عمیق‌تر فکر می‌کند و جزئی‌نگرانه ارتباط‌هایی را می‌یابد که شاید از چشم خیلی‌ها دور مانده.
    در دنیای تولید محتوا داشتن هدف مشخص و محدود کردن توجه به یک گوشهٔ خاص اهمیت زیادی دارد. با این کار ما به توجه و تفکرمان سمت‌وسو می‌دهیم و انرژی‌مان حرام فکرها و مطالعات پراکنده و دور از هم نمی‌شود.
    در این مدتی که وبلاگ‌نویسی کرده‌ام باوجود اینکه از این شاخه به آن شاخه می‌پریدم اما سعی می‌کردم چند کلیدواژه را مدنظر قرار بدهم و در همان محیط بنویسم. جلوتر که آمدم بهداشت‌روان حسابی چشمم را گرفت و مدتی بعد کلمهٔ توسعهٔ فردی درخشش عجیبی پیدا کرد. اما متوجه شدم که هرکدام از اینها زیرشاخه‌های زیادی دارد و باید بازهم توجهم را محدودتر کنم. چندی است که توجهم را روی نوشتار درمانی گذاشته‌ام. خیال می‌کردم که بحث نوشتار درمانی محدود به چند پست بشود اما متوجه شدم که نوشتن آنقدر توانایی دارد که برای حل خیلی از مشکلات می‌توان از آن بهره برد. تفکر، خطای شناختی، بهداشت‌روانی، توسعهٔ فردی، نظم، نویسندگی و خیلی چیزهای دیگر.
    در مسیری که طی کرده‌ام نوشتن باعث شد تا رشد کنم و افراد زیادی را هم دیده‌ام که بواسطهٔ نوشتن رشد کرده‌اند یا اینکه به دیگران می‌آموزند تا به کمک نوشتن رشد کنند.
    می‌خواهم تمرکزم را بگذارم روی این موضوع که نوشتن باعث می‌شود بهتر فکر کنیم و این بهتر فکر کردن می‌تواند به خودشناسی، خودآگاهی، تصمیم‌گیری‌های بهتر‌، حل مسئله، عمل‌گرایی، مقابله با ترس‌ها، دور زدن خطاهای شناختی و موارد دیگری که هنوز کشفشان نکرده‌ام منجر بشود.
    شاید دیگران برداشت دیگری از کار من بکنند. شاید متوجه نشوند که چندی است فکر و ذکر من نوشتار درمانی است، اما این هدفی است که در پیش گرفته‌ام.
    من عاشق پیدا کردن ارتباط و ترکیب کردن موضوعات مختلفم و بنظرم محدود کردن دامنهٔ تخصصی خیلی بهتر این امکان را به آدم می‌دهد.
    موهبت در دسترس بودنِ همه چیز، خیلی‌ وقت‌ها قاتل خلاقیت است. بنظرم خلاقیت به محدودیت نیاز دارد نه به پراکندگی و مهیا بودن همه چیز. محدودیت در موضوع باعث می‌شود که عمیق‌تر و متمرکزتر کار کنیم.

  7. سلام
    من در این جلسه به انتشار محتواهایم بیشتر فکر کردم و بعد از مدت‌ها مطلب تازه‌ای در ویرگولم گذاشتم. می‌توانید از این‌جا بخوانیدش: https://vrgl.ir/uCaW1
    در تمرین سوم یک بیرون‌ریزی عجیب داشتم از شکرهای نکرده و نعمت‌های ندیده. دوباره به خودم یادآوری کردم فرصت‌هایی که نبایند بسوزند را و در حین نوشتن گریه‌ام گرفت.
    در این جلسه بیشتر به این فکر کردم که موضوع تخصصی من چیست؟ و چه چیزی می‌تواند باشد؟ تمرین پنجم هنوز برایم خیلی جذاب نیست و اغلب چرت و پرت می‌نویسم؛ اما از نوشتنش دست نمی‌کشم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *